گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

۷۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

اهمیت ویژه و فضیلت زیارت امام رضا(ع)

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ

در فضیلت و اهمیت «زیارت امام رضا(ع)» کلام فراوان است. لکن چند مورد را به صورت خلاصه تقدیم دوستان و شیعیان اهلبیت(ع) می‌‌کنم. تا از این به بعد وقتی به زیارت امام رضا(ع) می‌‌روند، قدر لحظه به لحظه آن را بدانند و لحظه‌‌ای از آن را از دست ندهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۸
مجید کمالی

پنجاه و سه نکته در باره حقوق بشر مورد ادعای غرب و حامیان وی و علی الخصوص سگ هار آنها در منطقه که توسط رهبر معظم انقلاب به مناسبت‌های مختلف عنوان شده است بهمراه آدرس و زمان آن برای استفاده علاقه‌مندان در این پست خبری ارائه شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۲
مجید کمالی


چگونه از آسیبهای  دین گریزی در جوانان جلوگیری کنیم؟
چگونه از آسیبهای دین گریزی در جوانان جلوگیری کنیم؟
نویسنده:ابوالقاسم بشیری
منبع:روزنامه قدس
اشاره:
پدیده «دین گریزی» یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدهای جدی برای نسل جوان محسوب شده است. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بوده اند. دین گریزی در سده های اخیر، بویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از شرق و غرب عالم را فرا گرفت و مکتبهای فلسفی الحادی گوناگونی مانند کمونیسم مولود آن هستند. اکنون این سؤال مطرح است که چرا انسانی که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد، به دین گریزی روی آورده و به این پدیده شوم دامن می زند، و چرا این موضوع در نسل جوان شیوع و نمود بیشتری یافته است؟
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دین گریزانه وجود ندارد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبه ای از دین نمی گریزند، علاوه بر این، عقل و عشق، که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و براساس این دو معیار رخ می دهند، هر دو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است. دین، هم ذهن انسان را تغذیه می کند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط می بخشد.بنابراین، پدیده دین گریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دین گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه های دینی باید جست و جو کرد. بی شک عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز جوانان را از دین فراهم می نماید. آنچه می خوانید برگرفته از مجله معرفت است که نگاهی روان شناختی به آسیب شناسی دین باوری جوانان دارد.

علل روان شناختی گریز از دین

1- ضعف معرفتی
یکی از ابعاد وجودی هر انسانی بعد شناختی اوست. انسان در هر مرحله ای از مراحل رشد خود، یک سلسله توانمندیهای شناختی دارد. روان شناسان، رشدشناختی انسان را به سه دوره تقسیم می کنند: دوره حسی- حرکتی (2 سال اول)، دوره عملیاتی منطقی عینی (تا 12 سالگی)، دوره عملیات منطق صوری یا دوره تفکر انتزاعی.
سومین دوره تحول شناختی در آستانه نوجوانی آغاز و در اوایل جوانی تکمیل می شود. بنابراین، یکی از ویژگی های جوان از نظر شناختی این است که دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی، به حداکثر کارایی هوشی می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی» آنان را به سوی مسایل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد و جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند. اما به دلایل گوناگونی ممکن است در این هویت یابی مذهبی، با بحران مواجه شوند و نتوانند هویت مذهبی خود را خوب شکل دهند و دچار نوعی سردرگمی و در نهایت، بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شوند. جوان به خاطر توانمندیهای ذهنی، دین تقلیدی را برنمی تابد و همه آن باورهای دینی که از دوران کودکی به صورت تقلیدی از خانواده و دیگران به او القا شده اند به کناری می نهد و می خواهد دینی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد. اما از یک سو، بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برای او قانع کننده نیست، و از سوی دیگر، در برخی موارد نیز جوان می خواهد همه آموزه های دینی، اعم از احکام و عقاید را با عقل خود بسنجد و فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالبهای فکری او بگنجد صحیح هستند، وگرنه درست نیستند و باید کنار گذاشته شوند. این عوامل موجب می شوند هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و جوان دچار یک بحران شناختی نسبت به آموزه های دینی شود و نجات خود را از این بحران، در گریز از دین بداند. قرآن نیز به این حقیقت اشاره می کند و گرایش به کفر و بی ایمانی را ناشی از جهل و ضعف معرفتی انسانها می داند.
حضرت نوح(ع) با صراحت، یکی از عوامل بی ایمانی قوم خود را جهل و یا عدم معرفت صحیح به آموزه های دینی معرفی می کند.(1) در روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
حضرت علی(ع) درباره علت کفر می فرماید: «اگر افراد هنگام برخورد با مسایلی که نمی دانند، درنگ می کردند و عجولانه تصمیم نمی گرفتند، کفر نمی ورزیدند و گمراه نمی شدند.(2)
2- برداشتهای غلط از دین یا سطحی نگری
علاوه بر اینکه جهل و ضعف معرفتی موجب دین گریزی می شود، برداشتهای غلط و ناصواب از معارف دینی نیز در دین گریزی جوان مؤثرند. بسیاری از اوقات دین مساوی با «معنویت» در نظر گرفته می شود و دین را در حد یک نیاز معنوی کاهش می دهند و این گونه نتیجه می گیرند که نیاز به معنویت فقط در موقع سختی ها و بحرانهای شدید مفید است و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست و برای دین نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند.
این دیدگاه ساده انگارانه و کاهش گرایانه نسبت به معارف دینی بتدریج، موجب حذف دین از زندگی انسان می شود و جوانان، که در حال جست و جوی فلسفه زندگی اند، وقتی احساس می کنند دین در معنادهی به زندگی آنها تأثیری ندارد، بتدریج، آن را کنار می گذارند و حتی ممکن است دین را امری دست و پاگیر در مسیر زندگی تلقی و حالت گریز نسبت به آن پیدا کنند.
3- احساس محدودیت نسبت به گزاره های دین ی
نه تنها کاهش گرایی و ساده انگاری نسبت به دین موجب دین گریزی می شود، بلکه گاهی دین به گونه ای به جوانان معرفی می شود که گویی نه تنها نیازهای انسان را تأمین نمی کند، بلکه مانع از ارضای نیازهای واقعی او نیز می شود. طبیعی است که ترسیم چنین تصویری از دین برای جوان نه تنها موجب عدم گرایش آنها به دین می شود، بلکه موجب می شود روحیه گریز از دین نیز در آنها به وجود آید. روحیه استقلال طلبی، آزاد منشی، و قطع وابستگی ها از جمله ویژگی های روحی جوان است. جوان که یک دوره گذار از وابستگی به استقلال را طی کرده است و می خواهد با اراده آزاد خود انتخاب کند و از نظر اخلاقی نیز مرحله «اخلاق دیگر پیرو» (تقلیدی) را پشت سر گذاشته و وارد مرحله «اخلاق خودپیرو» گردیده، از هرگونه مانعی حتی موانع تخیلی، گریزان است و می خواهد در رفتار، گفتار، تفکر و انتخاب آزاد باشد. هر چند عدم تربیت صحیح روحیه استقلال طلبی و پیروی بی چون و چرا از غرایز کور و لذت طلب افراطی برای جوان بسیار خطرناک است، اما در بدو امر، هر چیزی که بخواهد محدودیتی برای او ایجاد کند امری ناخوشایند تلقی می شود، مگر اینکه راهکارهای دین برای ارضای غرایز به خوبی برای جوانان ترسیم شود.
4- عدم دسترسی به الگوهای مناسب
بدون شک، در هر مقطع سنی الگوهای جذاب برای یادگیری و شکل دهی رفتار انسانها، به ویژه جوانان، نقش اساسی دارد؛ الگو از یک سو، در دستیابی به هدف نقش مهمی دارد و از سوی دیگر، در دوره نوجوانی و جوانی تأثیرپذیری از خانواده بشدت کاهش پیدا می کند. گاهی بین خانواده و جوان تعارض و درگیری به وجود می آید. از این رو، جوان برای ساختن نظام ارزشی و اعتقادی خود می خواهد از چیزهایی غیر از خانواده و مربیان قبلی استفاده کند. از جمله عوامل تأثیرگذار در بیرون نهاد خانواده، الگوها و دوستان هستند و در این میان، نقش الگوهای مورد قبول جوان بسیار زیاد است؛ زیرا دوستان نیز در حال ساختن نظام ارزشی خود هستند و نیازمند الگوهای مورد پسند می باشند و کمک زیادی احتمالاً در هویت یابی دینی دوستان خود ندارند. در چنین شرایطی، اگر الگوهای مناسب و قابل دسترسی در جامعه وجود نداشته باشند، جوان دچار سردرگمی می شود و تعادل روانی او از مرز بهنجار خارج می شود و چه بسا به الگوهای مجازی پناه ببرد و زمینه های گریز از دین برای او فراهم شود.
5- برخوردهای تند و سرزنشهای افراطی
استقلال طلبی، حریت و عدالت جویی از ویژگیهای بارز دوران جوانی است. جوانان برای اثبات این ویژگیها سعی می کنند با بزرگسالان مقابله کنند. این مقابله نه از روی لج بازی و پشت پا زدن به ارزشهاست، بلکه بیشتر جنبه اثباتی برای خود جوان دارد. اما یکی از اشتباهاتی که در اینجا از ناحیه بزرگسالان سر می زند سرزنش و ملامت جوان است و این سرزنشها همه از نظر عاطفی برای جوان شکننده اند و به روحیه استقلال طلبی او آسیب وارد می کنند و نتیجه آن شعله ور شدن آتش لجاجت و طغیان است. از این رو، امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره هشدار می دهند: «زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ورتر می سازد»(3)
مقابله با روحیه استقلال طلبی جوان و سرزنش کردن او پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد که یکی از آنها طغیان علیه ارزشهای حاکم بر جامعه و گریز از آن ارزشها و ادبار نسبت به منبع این ارزشهاست که معمولاً در جوامع دینی منشأ و منبع ارزشها «دین» است.
6- عدم ارضای نیازها
جوان همان گونه که از نظر ذهنی به بالاترین ظرفیت خود می رسد، از نظر جسمانی نیز به حد کافی رشد می کند و انواع غرایز، به ویژه غریزه جنسی، کاملاً در او بیدار می شوند و درصدد ارضای این غرایز است. به عبارت دیگر، او یک سلسله نیازهای مادی و معنوی دارد. تأمین به موقع این نیازها نقش مهمی در تعدیل و رفتار و رشد و تکامل او دارد؛ همان گونه که عدم ارضای این نیازها نه تنها باعث توقف رشد و بالندگی می شود، بلکه ناهنجاریهای رفتاری زیادی را نیز به دنبال دارد. کفر به عنوان یک نابهنجاری اعتقادی همان گونه که می تواند معلول جعل و ضعف معرفتی باشد، می تواند معلول فقر نیز باشد، از این رو، معصومان فرموده اند: یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دین گریزی است و یا در مورد ازدواج فرموده اند: «کسی که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ می کند»(4). فراهم نبودن شرایط برای ازدواج سالم و طبیعی زمینه های گناه و زایل شدن ایمان را فراهم می کند و بتدریج،، به گریز از دین تبدیل می گردد. ارضای نیازهای جسمانی و روانی در بهداشت روانی انسان مؤثر است و ارضا نکردن به موقع و مشروع نیازها نه تنها سلامتی انسان را تهدید می کند، بلکه زمینه ساز بسیاری از نابهنجاریهایی است که یکی از آنها ادبار و گریز از دین می باشد.

راهکارهای پیشگیری از دین گریزی در جوانان
همان گونه که در بررسی علل دین گریزی مطرح شد، عوامل گوناگونی در بروز این پدیده نقش دارند که به طور کلی، به دو دسته تقسیم می شوند:
1- عوامل محیطی (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و ...)
2- عوامل درون فردی که از آنها به عوامل «روان شناختی» تعبیر می شود.
به غیر از عوامل طبیعی ویژگی های شناختی و عاطفی هر فرد نیز در اقبال و ادبار او نسبت به معارف دینی نقش دارند. بنابراین، برای پیشگیری از دین گریزی باید به جنبه های روانی و ویژگیهای شخصیتی افراد، به ویژه جوانان، توجه شود. بدون تردید، نحوه ارائه معارف دینی، به ویژه به نسل جوان بسیار حائز اهمیت است. بنابراین، سؤال اینجاست که چگونه می توان معارف دینی را به جوانان عرضه کرد تا ضعف شناختی آنها نسبت به آموزه های دین تقویت شود و هویت دینی آنها به نحو مطلوب شکل یابد؟
پاسخ به این سؤال مستلزم چند امر مهم است که بدون توجه به آنها، پاسخ گویی دشوار خواهد بود و بدون راهکار مناسب برای آموزش، ارائه آموزه های دینی به جوانان امکان پذیر نیست.
1- جوان کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ مخاطب شناسی یکی از مهمترین مسایلی است که در تعلیم و تربیت باید مدنظر داشت. اگر یک سخنران، هنرمند، معلم و یا نویسنده مخاطب، بیننده و خواننده خود را نشناسد و نداند مخاطبان او در چه دوره ای از تحول شناختی، انگیزشی و توانشی قرار دارد، معلوم نیست مطالب او گ هر قدر هم ارزشمند، دقیق و علمی باشند- مؤثر واقع گردند؛ زیرا مطالبی که عرضه می کند یا در سطح شناختی مخاطبان نیست و یا تناسبی با نیازهای آنها ندارد. در نتیجه، مخاطبان انگیزه ای برای فراگیری آنها ندارند.
2- باید الگوها و روشهای آموزشی متناسب با مخاطب را شناسایی کرد. از میان روشهای موجود، هر کدام ارتباط شناختی - عاطفی بیشتری بتواند با جوان برقرار کند کارآمدتر است. به عبارت دیگر، عنصر ارتباط - آن هم ارتباط دو سویه- مهمترین عامل برای انتقال پیام است. انتقال پیام بدون ایجاد ارتباط امکان پذیر نیست. بنابراین، برای جذب جوانان به دین اولاً، باید ویژگیهای شخصیتی آنها، اعم از ویژگیهای جسمانی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی، را بشناسیم؛ ثانیاً، از روش یا روشهایی برای انتقال پیام دین به جوانان استفاده کنیم که بهتر بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. این ارتباط، هم دو سویه بوده و هم از بار عاطفی بالایی برخوردار است.
ویژگیهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی جوان
جوانان از نظر جسمانی به بلوغ کامل رسیده اند و همه تواناییهای جسمانی را احراز کرده اند، به گونه ای که احساس قوت و قدرت می کنند و از لحاظ اجتماعی دوست دارند شخصیت خود را بروز دهند و به عنوان یک فرد بزرگسال و مستقل، از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار باشند. جوانان از بعد عاطفی نیز وضعیت خاصی دارند؛ دوست دارند عواطف خود را بروز دهند و آماده دریافت عواطف دیگران نیز هستند. از این رو، آماده تشکیل زندگی مشترکند و می خواهند زندگی مستقلانه خود را تجربه کنند، از دخالت دیگران در زندگی خود ابراز تنفر می کنند و از نظر اخلاقی دارای اخلاق «خود پیرو» هستند؛ یعنی اصولی که خود پذیرفته اند معیار رفتارهای اخلاقی خود قرار می دهند و از تقلید اخلاق «دیگر پیرو» اجتناب می کنند. جوانان در بعد فکری و ذهنی نیز به بلوغ رسیده اند؛ می توانند استدلال کنند، فرضیه بسازند و به تفکر انتزاعی دست یافته اند. در بعد انگیزشی آن چیزی آنها را برانگیخته می کند که پاسخ به نیازهای عاطفی و شناختی آنها باشد.
با توجه به آنچه درباره ویژگیها و مؤلفه های شخصیتی جوانان بیان شد، به نظر می رسد، بهترین روش برای جذب جوانان و متمایل کردن آنها به ارزشهای دینی، روشی است که هم عنصر شناخت و هم عنصر عواطف و هم عنصر انگیزش در آن لحاظ شده باشد، علاوه بر این، ارتباط با آنها ارتباطی دو سویه باشد؛ یعنی به آنها اجازه سؤال کردن، انتقاد و فرصت فکر کردن و انتخاب داده شود و از تحمیل، تحقیر و تحکم اجتناب گردد.
از میان همه روشهای موجود، مانند روش خطابه و سخنرانی، تدریس، مشاوره در قالب بحثهای آزاد، اما سازمان یافته، به نظر می رسد روش مشاوره به سبک «مراجع محور» کارآمدتر و مؤثرتر باشد.
روش مشاوره در قالب مراجع محوری
در این روش، از همان آغاز رابطه دو طرفه است؛ زیرا در این روش، فرض بر این است که فرد یا افراد براساس نیاز، به مشاوره مراجعه می کنند و اگر رابطه دو طرفه نباشد، اساساً فرآیند مشاوره تحقق پیدا نمی کند. در این روش، تأثیرپذیری مراجعان بر پایه ایجاد رابطه همراه با اعتماد استوار است؛ یعنی تا وقتی مراجع به مشاور خود اعتماد نکند، نیازهای خویش را مطرح نمی کند و رابطه ای بین آنها به وجود نمی آید. از این رو، در این روش محور اصلی خود مراجعه کننده (جوان) است و بحث و گفت و گو توسط خود مراجع کنترل می شود. در این روش «ارزشیابی» به معنای نمره دادن و نمره گرفتن مطرح نیست. یکی از ویژگیهای عمومی این روش آن است که مراجع براساس نیاز به مشاوره مراجعه می کند و یک الزام درونی او را به سوی مشاور سوق می دهد، نه الزامات خارجی و تحمیلی.
الگوی مشاوره دارای سه عنصر یا سه رکن است. این عناصر هر کدام به یکی از ویژگیها و مؤلفه های شخصیتی انسان، به ویژه جوانان، مربوط می شود.
1- عنصر عاطفی: اساس شکل گیری و گفت و گوهای دینی در قالب مشاوره، بر ایجاد رابطه عاطفی همراه با اعتماد استوار است. مشاور باید بتواند با مراجع خود ارتباط برقرار کند. برای اینکه چنین فضای عاطفی به وجود بیاید، او باید از چهار راهکار استفاده کند. به عبارت دیگر، ایجاد فضای عاطفی مبتنی بر چهار ویژگی است: همدلی، توجه مثبت بدون شرط، صداقت، و گوش دادن فعال.
الف) همدلی: «همدلی» عبارت است از: توانایی درک تجربه های درونی دیگران و سهیم شدن در آنها. اگر خود را به جای دیگران بگذاریم، می توانیم به دنیای درونی و تجربه پدیدار شناختی آنها راه پیدا کنیم.
ب) پذیرش مثبت بدون شرط: مشاور برای اینکه بتواند با مراجع خود ارتباط عاطفی برقرار کند، باید بدون قید و شرط به او احترام بگذارد، صرفاً به دلیل اینکه انسان است و از سر نیاز به او مراجعه کرده است. این اصل بر این اساس استوار است که انسان ماهیتی مثبت دارد و اگر بدون قید و شرط مورد پذیرش قرار گیرد، او نیز بهتر و راحت تر پیام را دریافت می کند و بهتر می پذیرد و کمتر مقاومت می کند. اسلام نیز در مقام هدایت و رساندن پیام دین به انسانها، به این اصل توجه دارد. «در پذیرش دین هیچ اجباری نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است»(5) یا در جای دیگر می فرماید: «ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس»(6)
ج) صداقت: صداقت یا درستی به معنای آگاهی از احساسها و اندیشه های درونی واقعی خود و توانایی سهیم کردن دیگران در آنهاست. کسانی که صداقت دارند، تصنعی یا دفاعی رفتار نمی کنند. در نتیجه، مخاطبان آنها نیز حالت دفاعی به خود نمی گیرند و آمادگی پذیرش بیشتری پیدا می کنند.
د) گوش دادن فعال: به معنای انعکاس دادن، تکرار کردن و روشن سازی گفته ها و مقصودهای مراجع است. در انعکاس مطالب، مشاور و راهنما همچون آینه ای نگرشهای مراجع را به وی نشان می دهد. گوش دادن فعال در مشاوره نقش مؤثری در ایجاد ارتباط عاطفی میان مشاور و مراجع دارد.
2- عنصر انگیزشی: انگیزش به عوامل موجود در یک فرد (مانند نیازها، امیال و علایق) اشاره دارد که رفتار را در جهت یک هدف فعال می سازند، نگهداری می کنند و سوق می دهند.
نیازها، امیال و علایق، که زیربنای انگیزش در رفتار آدمی هستند، شامل مجموعه نیازهای فیزیولوژیکی و روان شناختی می شوند. در الگوی مشاوره، این نیازها و امیال مورد توجه قرار می گیرند؛ زیرا بدون توجه به نیازهای مراجع، نمی توان او را راهنمایی و هدایت کرد. این نیازها از نیازهای زیستی شروع می شوند تا نیازهای متعالی مانند زیبایی شناختی، کمال طلبی، عشق و جاودانگی ادامه می یابند.
3- عنصر شناختی: برای اینکه مشاور بتواند وارد دنیای اندیشه ها و تفکرات مراجع شود، باید به سطح تحول شناختی مراجع توجه داشته باشد. عنصر شناختی یعنی این که مشاور باید مطالب خود را به صورت منطقی و منطبق با سطح تحول شناختی مراجع تنظیم کند. به عبارت دیگر، مشاوره باید هم به میزان آگاهی و هم سطح توان و استعداد مراجع توجه کند و مشاوره را با توجه به دو نکته مزبور تنظیم نماید تا برای مراجع، هم جذاب و هم قابل استفاده باشد.
به نظر می رسد بهترین روش برای آموزش آموزه های دینی به جوانان، استفاده از الگوی «مشاوره» است؛ درا ین روش به مسایلی توجه شده است که با روحیات نوجوان و جوان با مؤلفه های روان شناختی شخصیت آنها سازگارترند. علاوه بر این، تجربه عملی هم نشان داده است که این الگو در جوانان بهتر جواب می دهد و سیره عملی پیامبر نیز در آموزش دین به مردم، به ویژه جوانان، مؤید این ادعاست. قرآن کریم در توصیف شخصیت پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هر آینه شما را پیامبری از خودتان آمد که به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به [هدایت] شما دل بسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان است»(7)
سیره عملی پیامبر این بود که با مخاطبان خود از طریق همدلی، پذیرش مثبت بدون شرط، صداقت و گوش دادن فعال، ابتدا ارتباط عاطفی برقرار می کرد، سپس معارف دین را برایشان بیان می نمود. قرآن می فرماید پیامبر از خود شماست؛ یعنی بسیار به شما نزدیک است؛ شما را خوب درک می کند و اگر رنج کوچکی به شما برسد، برای او بسیار گران است. این نهایت همدلی پیامبر(ص) را نسبت به امت عموماً و نسبت به مردم زمان خودش بخصوص نشان می دهد. علاوه بر این، پیامبر(ص) به همه انسانها احترام می گذاشت، حتی افرادی که از روی جهالت به او توهین می کردند مورد توجه مثبت بدون شرط آن حضرت قرار می گرفتند. تاریخ زندگی پیامبر(ص) سرشار از رفتارهای احترام آمیز با مردم است. پیامبر(ص) به عیادت افرادی می رفت که رفتارهای نامناسبی با او داشتند و این پذیرش مثبت بدون شرط بیش از سخنرانی های او موجب می شد مردم جذب اسلام شوند و زمینه ساز هدایت آنها بود. صداقت در رفتار، صمیمیت و دل سوزی پیامبر آن قدر زیاد بود که قرآن می فرماید: پیامبر نه تنها مردم را دوست می داشت، حتی دل بسته و مشتاق هدایت آنها بود و برای ایجاد ارتباط عاطفی، سر تا پا گوش بود. آن حضرت آن قدر در گوش دادن به سخنان مراجعان خود، اهتمام می ورزید که قرآن کریم از او تعبیر به «اذن» (گوش) می کند. «او گوش است، شنوای سخن هر کسی است بگو: گوش نیکوست برای شما»(8)
ویژگی دیگری که الگوی مشاوره را کارآمدتر از سایر الگوها می کند این است که در این الگو، مشاور و راهنما وقتی با مراجعه کننده ارتباط عاطفی عمیق برقرار می کند، زمینه بیان احساسات، نگرشها و نیازها فراهم می شود. کار مشاور و راهنما این است که وقتی مراجع احساسات و نیازهای خود را آشکار کرد، او راه صحیح ارضای این نیازها را به او نشان دهد. نیاز به حقیقت طلبی، نیاز به کمال مطلق، نیاز به زیبایی، نیاز به معنویت که در قالب نیاز به دین و معارف الهی قابل طرح هستند از جمله نیازهای متعالی انسان می باشند. مشاور در مرحله نخست، باید او را متوجه مصداق واقعی نیاز به تعالی، که همان آموزه های دینی است، کند. وقتی مراجعه کننده به این میزان از شناخت رسید که معارف الهی عطش معنوی و نیازهای متعالی انسان را ارضا می کند، تنها راه صحیح ارضای نیازهای متعالی خود را از مجرای دین و معارف الهی می یابد.
در واقع در الگوی مشاوره به عنصر «انگیزش»، که بیانگر نیازهای آدمی است، توجه می شود و توجه به نیازها در زمان مناسب، فرایند آموزش را برای مربی و متربی تسهیل می کند. مربی دینی نیز باید این احساس نیاز را در مخاطبان خود ایجاد کند. پیامبراکرم(ص) در آغاز رسالتش، اولین سخنی که به مردم فرمود این بود: «قولو لا اله الا ا... تفلحوا». فلاح و رستگاری سعادت طلبی یکی از مهمترین و اصلی ترین گرایشهای انسان است. بنابراین، پیامبر بر این گرایش فطری بشر - که مربوط به بعد انگیزشی می شود- تأکید کرد و سپس مردم را متوجه این حقیقت ساخت که توحید و یکتاپرستی، که جوهره دین و اساسی ترین آموزه دینی است، شما را به این خواست فطری و ذاتی می رساند و به آنها می فهماند تنها راه سعادت شما «آموزه های دینی» هستند و خود این آموزه ها نیز با فطرت و سرشت شما هماهنگ می باشند. در واقع، پیامبراکرم(ص) پس از ایجاد ارتباط به عنصر «انگیزشی» در مخاطبان خود توجه کرد و این موجب شد مردم فوج فوج به سمت پیامبر بیایند و جالب اینکه بیشتر افرادی که به پیامبر ایمان می آوردند، جوانان بودند.
در الگوی مشاوره، علاوه بر توجه به بعد عاطفی جوانان و همچنین به بعد انگیزشی آنها، به سطح شناختی آنها نیز توجه شده است و این بیانگر این حقیقت است که مشاور و راهنمای دینی باید به دو نکته توجه داشته باشد:
1- توجه به سطح تحول شناختی مخاطب؛
2- تنظیم آموزه های دینی به گونه ای که متناسب با توانایی و سطح فهم مخاطب باشد.
در الگوی مشاوره، فرض بر این است که مخاطب و مراجعان در چه سطحی قرار دارند و قدرت درک و تجزیه و تحلیل آنان در چه سطحی است؟ روان شناسان رشد، به ویژه کسانی که در زمینه رشد شناختی تحقیقات گسترده ای انجام داده اند، مانند پیاژه، بر این باورند که جوانان از نظر تحول شناختی، در دوره تفکر انتزاعی و صوری قرار دارند؛ یعنی در استدلال کردن، فرضیه ساختن، توجه به آینده، حل مسأله و در نهایت، تجزیه و تحلیل مسایل دقیق هستند، یعنی «به حداکثر کارآیی هوشی رسیده اند.» در این الگو، مشاور و راهنما به سطح شناختی مراجعانش توجه دارد و «آموزه های دینی» را متناسب با میزان فهم و درک آنها تنظیم می کند.
وقتی مطالب متناسب با فهم دانش پژوه و مراجع باشند، فرایند یادگیری بهتر تحقق پیدا می کند و آموزش برای فرد لذتبخش می شود. پیامبراکرم(ص) و سایر انبیا(ع) در برخورد با مردم و آشنا کردن آنها با معارف دین، به بعد شناختی آن توجه داشتند و مطالب را در سطح فهم مخاطبان بیان می کردند. پیامبر فرمود: «ما انبیا امر شده ایم که با مردم در سطح فهمشان سخن بگوییم»(9)
به نظر می رسد، در میان الگوهای موجود - تبلیغ، تدریس، تربیت و مشاوره- الگوی «مشاوره» برای آموزش و انتقال آموزه های دینی به جوانان از کارآیی بیشتری برخوردار است؛ چه اینکه در این الگو، مشاور و راهنما در مرحله اول، آنچه در الگوی مشاوره مطرح شد در واقع، بیان این حقیقت بود که یکی از بهترین راهکارهای آموزش آموزه های دینی به جوانان استفاده از الگوی «مشاوره» است. اما گامهای بعدی که باید برداشته شوند تا به هدف اصلی مقابله با دین گریزی یا پیش گیری از دین گریزی نایل شویم، عبارتند از:
1- تقویت بعد شناختی جوانان نسبت به آموزه های دینی؛
2- اصلاح یا تغییر شناختهای قبلی از دین؛
3- معرفی دین به عنوان برنامه زندگی؛
4- معرفی دین به عنوان راه منحصر به فرد برای دست یابی به سعادت واقعی؛
5- معرفی شخصیتهای کاملی که در پرتو آموزه های دینی به تکامل واقعی دست یافته اند؛
6- عملیاتی کردن دین در همه ابعاد زندگی؛
7- معرفی عواملی که موجب انحراف می شوند.
علاوه بر این، توجه دادن به نکات ذیل بسیار مفید است:
الف: تفهیم این واقعیت که معنویت و رابطه با خداوند باید فقط از طریق عمل به آموزه های دینی باشد و این رابطه معنوی با خداوند به روزهای سخت زندگی محدود نمی شود، بلکه تجلی کامل ارتباط با خدا در همه فراز و نشیبهای زندگی قابل مشاهده است.
ب: برای تقویت بعد انگیزشی جوانان نسبت به دین، آثار ارزنده دین باوری را در جنبه های فردی و اجتماعی برایشان بازگو کنیم تا انگیزه بیشتری برای ارتباط با خدا پیدا کنند و دین را به عنوان گران بهاترین هدیه خداوند به انسان تلقی کنند.
ج: آنان را به این حقیقت آگاه کنیم که برخورداری از معارف دینی می تواند بر عوامل بازدارنده ای همچون اضطرابها و استرسهای زندگی غلبه نماید و اطمینان و آرامش را جایگزین آن کند.
د: شیوه های صحیح ارتباط با خدا را با استفاده از معارف ناب دینی و سیره عملی دین باوران واقعی - یعنی پیشوایان معصوم(ع)- به آنها ارائه دهیم؛ شیوه هایی که هم از طریق عمل و هم از راه عشق می توانند جوان را به حقیقت مطلق واصل نمایند.
ه: به جوانان یادآور شویم که بهره گیری از آموزه های دینی به آدمی شخصیت، اعتماد به نفس و عزت نفس می دهد و همه رفتارهای او را در جهت صحیح هدایت می کند و جوان در پرتو چنین هدایتی قادر خواهد بود دیگران را جذب خود کند و به روابط اجتماعی خود تعالی بخشد و یک زندگی اجتماعی موفق را پایه ریزی کند.
و: به جوانان گوشزد کنیم که مطالعه زندگینامه بزرگان دین و سیره اولیای خدا بهترین الگوهای عملی را به آنها نشان می دهد و با الگو قرار دادن آنها بهترین شیوه های تقرب به خدا و حضور در محضر دوست را برای آنها فراهم می نماید.

پی نوشت:

1- هود آیه 29
2- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2 ص 152
3- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 232
4- مجلسی، همان، ج 103، ص 219
5- بقره، آیه 256
6- انسان، آیه 3
7- توبه، آیه 128
8- توبه، آیه 68
9- مجلسی، همان، ج 1، ص



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۹
مجید کمالی

بارداری نامشروع در سبک زندگی غربی

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ

بارداری نامشروع در سبک زندگی غربی

سقوط هیتلر و پایان جنگ جهانی دوم برابر شد با ظهور نسلی به نام "نسل فرزندان نامشروع".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۸
مجید کمالی

مشترکات اهل سنت و شیعه در مهدویت

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ


مشترکات اهل سنّت و شیعه در «مهدویّت»1
 

نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت1-ص87 تا ص97
 
 
 
 
 
اهل سنّت در روایات فراوانی به حقیقت «اندیشة مهدویّت» اشاره کرده اند. اگر چه در پاره‌ای موارد تفاوت‌هایی با اعتقاد شیعه به چشم می‌خورد؛ اما موارد مشترک فراوانی نیز وجود دارد.
1. حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اولین مسأله‌ای که بین شیعه و اهل سنّت مورد اتفاق است، حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این موضوع یکی از مسلمات اعتقادی این دو گروه است؛ به گونه‌ای که ده¬ها و بلکه صدها روایت در این زمینه، در منابع روایی آنها وجود دارد.
2. نسب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از مواردی که بین شیعه و سنّی تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد، تبار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. شیعه این نسب را تا پدر بزرگوار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به روشنی تمام، مشخص و معرفی کرده است، امّا اهل سنّت در موارد معیّنی، بدان اشاره کرده که از این قرار است:
2ـ1. حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اهل بیت و فرزندان رسول خدا
ابن ماجه در سنن خود نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «الْمَهْدِی مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ یصْلِحُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی لَیلَةٍ »؛3 «مهدی از ما اهل بیت است وخداوند یک شبه امر او را به¬سامان می¬آورد».
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یخرج رجل من أهل بیتی عِنْدَ انْقِطَاعٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُهُورٍ مِنَ الْفِتَن یکُونُ عَطَاؤُهُ حثیاً»؛4 « هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنه‏ها، مردی از اهل بیت من خروج خواهد کرد که بخشش‏ او بسیاراست».
صنعانی در المصنف از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آورده است: «... فَیبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِی من أَهْلِ بَیتِی‏ ...»؛5 «...پس خداوند مردی از عترت و اهل بیت مرا بر انگیزد ...».6
2ـ2. حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل حضرت علی(علیه السلام)
از دیگر موارد اتفاق روایات بین شیعه و سنّی، این است که آن حضرت از نسل امام علی(علیه السلام) است. سیوطی در عَرف الوردی نقل کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)، دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: «سیخرج من صلب هذا فتی یمْلأ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً»؛7 «از نسل این شخص، به زودی جوانی خروج خواهد کرد که زمین را پر از عدل و داد می‏کند...».
جوینی شافعی در فرائد السمطین از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیهَا بَعْدِی وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی یملا الله به الارض عدلا و قسطا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛8 «همانا علی بن ابی‏طالب امام امت من و جانشین من بر آنان بعد از من است. از فرزندان او، قائم منتظر است که خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد می‏کند؛ آن گونه که پر از ستم و بیداد شده باشد...».
شیخ صدوق(ره) از حضرت باقر(علیه السلام) چنین آورده است: «امیرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگام بازگشت از نهروان در کوفه خطبه می‏خواند، در این میان خبر رسید که معاویه از او بدگویی می‏کند و بر او نفرین می‏فرستد و یارانش را می‏کشد، حضرت بلند شد و خطبه‏ای خواند تا بدان جا که فرمود: از فرزندان من است مهدی این امت».9
2ـ3. حضرت مهدی از نسل فاطمه(علیها السلام)
در روایات فراوانی از اهل سنّت، به این مطلب تصریح شده که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است: ابن ماجه از ام سلمه نقل کرده که وی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) چنین شنید: «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ»؛10 «مهدی از فرزندان فاطمه است».11
شیخ طوسی نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است: «مهدی مردی از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است».12
3. ویژگی‏های جسمانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در بارة ویژگی‏های جسمانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور، روایات فراوانی در کتاب¬های شیعه و اهل سنّت آمده است. بعضی از این ویژگی¬ها بدین قرار است:
3ـ1. قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور
در روایاتی تأکید شده که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور دارای بدنی بسیار قدرتمند است.13
3ـ2. چهره نورانی
جوینی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) روایت کرده است: «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی ... کَأَنَّ وَجْهَهُ کَوْکَبٌ دُرِّی...»؛14 «مهدی از فرزندان من است ... چهره‏اش همانند ستاره‏ای درخشان است».
3ـ3. پیشانی بلند و بینی کشیده
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پیشانی بلند و بینی کشیده، توصیف شده و این تعبیر فراوان در احادیث اسلامی آمده است. صنعانی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده است: «ان المهدی اقنی اجلی»؛15 «مهدی بینی کشیده (با انحنای وسط) و بلند پیشانی است».
این مضمون در کتاب‏های اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته است. از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده که به امام حسین(علیه السلام) نگاه کرد و فرمود: «خداوند از نسل این، کسی را به وجود خواهد آورد که هم نام پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) باشد... او مردی است پیشانی بلند و کشیده بینی...».16
3ـ4. خال بر گونه
شیخ صدوق(ره) نقل کرده است: «بر گونه راست آن حضرت خالی است...».17 در منابع اهل سنّت نیز بدان اشاره شده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... بر گونه راست مهدی، خالی مشکی وجود دارد...».18
3ـ5. ظهور در سن چهل سالگی19
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... مهدی از فرزندان من است، در سن چهل سالگی بر انگیخته خواهد شد...».20
قطب راوندی نیز نقل کرده است: «نشانة قائم ما هنگام خروج این است که از لحاظ سن، کهنسال؛ ولی از نظر چهره، جوان است. تماشاگر وی گمان می‏برد که او چهل ساله یا نزدیک به آن است... ».21 در برخی از روایات نیز بدون اشاره به سن حضرت هنگام ظهور، تنها به جوان بودن ایشان اشاره شده است.22
4. هم نام بودن حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)
اهل سنّت و شیعه اتفاق نظر دارند که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم نام رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) است.23 حتی در روایاتی تصریح به نام آن حضرت شده؛ چنان که ابن مسعود از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده است: «اسم المهدی محمد».24
5. زمینه‏های ظهور
بعضی از تحولات اجتماعی پیش از ظهور، هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
5ـ1. نا امیدی کامل مردم
داود ابن¬کثیر الرقی می‏گوید: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: این موضوع (ظهور) برای ما طولانی شد تا بدان جا که سینه‏های ما تنگ شده است... حضرت(علیه السلام) فرمود: «هنگامی که ناامیدی از فرج ما بیش از همه چیز شد... منادی از آسمان به اسم قائم ندا خواهد داد...»25
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «ای علی! ظهور مهدی هنگامی خواهد بود که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعیف و از فرج و ظهور مهدی مأیوس گردند؛ در این هنگام مهدی قائم از فرزندان من ظاهر گردد».26
5ـ2. فراگیر شدن ستم
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرموده است: «لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیوْمَ حَتَّی یبْعَثَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛27 «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از اهل بیتم بر انگیخته شود و زمین را آکنده از عدل و قسط کند؛ آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد».
6. نشانه‏های ظهور
در منابع روایی شیعه از پاره‌ای از حوادث آینده با عنوان نشانه‌های ظهور یاد شده است. این نشانه¬ها به دو دسته حتمی و غیرحتمی تقسیم شده و بعضی از آنها در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
6ـ1. ندای آسمانی
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «در ماه محرم بانگی از آسمان برآید، بدین مضمون که: برگزیدة خداوند فلان (مهدی) است؛ پس سخنش را بشنوید و از او پیروی کنید».28
امام علی‏بن ابی‏طالب(علیه السلام) نیز فرمود: «هنگامی که بانگ برآورنده از آسمان، بانگی برآورد که حق در آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است؛ در این هنگام مهدی ظهور خواهد کرد... ».29
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُوم‏...»؛30 «ندا ]ی آسمانی[ از نشانه‏های حتمی است».
6ـ2. سفیانی
یکی دیگر از نشانه‏های ظهور مهدی موعود، قیام شخصی با عنوان سفیانی است. در احادیث شیعه در روایات فراوانی بر حتمی بودن آن تاکید شده است.31 در برخی از احادیث اهل سنّت نیز با صراحت از آن به عنوان یکی از نشانه‌های خروج مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شده است.32
گفتنی است روایات شیعه دراین¬باره، به حدی است که برخی برای آن ادعای تواتر کرده‏اند.33
6ـ3. خسف در بیداء
واژه «خَسف»، به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است.
منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشکری عظیم، به قصد جنگ با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عازم مکه می‏شود. آنان در بین مکه و مدینه و در محلی معروف به «بیداء»، به گونه‏ای معجزه‏آسا در زمین فرو می‏روند.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمود: «... فَیبْعَثُ إِلَیهِ جَیشٌ من الشام حَتَّی إِذَا کَانُوا بِالْبَیدَاءِ خُسِفَ بِهِمْ...»؛34 «گروهی از شام به سوی او برانگیخته می‏شوند؛ چون به منطقه بیداء می‌رسند، به زمین فرو برده می¬شوند».35
6ـ4. قتل نفس زکیه
یکی از نشانه¬هایی که از آن به عنوان نشانه حتمی یاد شده و در برخی از منابع اهل سنّت نیز بدان اشاره گشته است؛ کشته شدن انسانی پاک و بی گناه در آستانه قیام حضرت مهدی(علیه السلام) بین رکن و مقام است.36
7. امور مربوط به ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
7ـ1. اصلاح امر ظهور مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در یک شب
از روایاتی استفاده می¬شود که امر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در یک شب اصلاح و مهیّا
می¬گردد. این مطلب نیز از اموری است که هم شیعه و هم اهل سنّت بدان اشاره کرده¬اند.37
7ـ2. محل ظهور
درباره نقطه آغاز ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پیوستن یاران خاص به او، احادیث فراوانی ذکر شده است. وجه اشتراک این روایات، این است که ظهور آن حضرت از مکه38 و ـ بر اساس روایات فراوانی ـ از کنار کعبه آغاز خواهد شد.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «دسته‏هایی از عراق و بزرگانی از شام، به سوی مهدی می‏آیند و با او میان رکن و مقام بیعت می‏کنند...»39 و نیز فرمود: «... با مهدی بین رکن و مقام بیعت می‏شود».40
البته روایات فراوانی به بیعت آن حضرت با یارانش در میان رکن و مقام اشاره کرده است.41
7ـ3. بیعت با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از موضوعاتی که در منابع شیعی و سنّی مورد توجه قرار گرفته، بیعت یاران حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ایشان در طلیعه ظهور است.42 همچنین در بارة محل بیعت با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایات مشترکی نقل شده است.43
7ـ4. نزول فرشتگان برای یاری حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از جمله موضوعات مشترک، بین شیعه و سنی، نزول فرشتگان برای یاری حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور است.44
7ـ5. نزول عیسی(علیه السلام) و اقتدا به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از حوادث بسیار مهم در عصر ظهور بازگشت حضرت عیسی(علیه السلام) است. این رخداد در روایات بسیاری مورد اشاره قرار گرفته است.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یلتفت المهدی و قد نزل عیسی بن مریم کانما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدی: تقدم، وَصلِّ بالناس فیقول عیسی بن مریم: انما اقیمت الصَّلاة لک فیصلی عیسی خلف رجل من ولدی...»؛45 «مهدی می‌بیند که عیسی فرود آمده و گویا آب از موهایش می‏چکد. پس به او می‌گوید: جلو برو و به نماز بایست؛ عیسی پاسخ می‏دهد: نماز برای تو، به پا شده و آن گاه پشت سر مهدی به نماز می‏ایستد...».
همچنین فرموده است: «... جبرئیل نزد من آمد و گفت:‌ای محمد! خداوند متعال از بنی‏هاشم هفت چیز را برگزید... و از شما است قائمی که عیسی بن مریم پشت سر وی به نماز می‏ایستد...»46.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «... وَ ینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ فَیصَلِّی خَلْفَهُ ...»؛47
«... و روح الله عیسی بن مریم فرود آمده، پشت سر او به نماز خواهد ایستاد...».
8. ویژگی‏های حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
8ـ1. عدالت گستری
بر اساس روایات فراوانی عدل و قسط از مهم‌ترین اهداف قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این مهم علاوه بر روایات شیعه، در انبوه روایات اهل سنّت نیز مورد اشاره قرار گرفته است.48
8ـ2. رفاه و آسایش عمومی
از دیگر ویژگی‌های حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفاه عمومی است. این ویژگی نیز در روایات شیعه و سنّی ذکر شده است49. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یکون فی امتی المهدی... تعیش امتی فی زمانه عیشاً لم تعشه قبل ذلک»50؛ «مهدی در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن نکرده بودند».
و نیز فرمود: «یکُونُ فِی أُمَّتِی الْمَهْدِی ... یتَنَعَّمُ فِیهِ أُمَّتِی نِعْمَةً لَمْ یتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ»؛51 «مهدی در امت من خواهد بود ... مردم در آن دوره به چنان نعمتی دست یابند که در هیچ دوره‏ای چنین متنعم نشده باشند».
8ـ3. رضایت همگانی از حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تمامی مردم پس از ظهور و در دوران حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از حاکمیت آن حضرت رضایت کامل خواهند داشت. این مهم هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت ذکر شده است.52
8ـ4. امنیت همه جانبه و عمومی
از ویژگی‌های مهم جامعه عصر ظهور، امنیت فرا گیر و همگانی در کل کره زمین است.53 امام باقر(علیه السلام) در این باره می¬فرماید: «به خدا سوگند! ]یاران مهدی[ آن اندازه می‏جنگند، تا خدا به یگانگی پرستیده شود و به او شرک نورزند تا آنجا که پیرزنی سالخورده و ناتوان، از این سوی جهان به آن سوی جهان رهسپار می‏شود و کسی متعرض او نمی گردد».54
8ـ5. احساس بی‏نیازی در مردم
یکی از خصلت¬های مردم در عصر ظهور احساس بی نیازی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است: «أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِی ... وَ یمْللاً اللَّهُ قُلُوبَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنًی ...‏»55 ؛ «شما را به مهدی بشارت می‏دهم... ] به هنگام ظهور او[ خداوند دل‌های امت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را سرشار از بی‏نیازی می‏کند...».56
8ـ6. غلبه اسلام بر سایر ادیان
از دیگر موضوعات مشترک بین شیعه و اهل سنّت، غلبه اسلام بر دیگر ادیان، در عصر ظهور است.57
8ـ7. جهانی بودن حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
شمار زیادی از احادیث اسلامی بر فراگیری حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید کرده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... یبایع له الناس بین الرکن و المقام، یردالله به الدین و یفتح له فتوحاً، فلایبقی علی وجه الارض الا من یقول: لااله الا الله»؛58 «...مردم در میانه رکن و مقام [با مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ] بیعت می‏کنند؛ خداوند به واسطه او، دین را برمی‏گرداند و پیروزی‏هایی برای او به وجود می‏آورد تا بدان جا که هیچ ‏کس بر زمین باقی نمی ماند، مگر آنکه «لا اله الا الله» را می‌گوید.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لا تَبْقَی أَرْضٌ إِلا نُودِی فِیهَا شَهَادَةُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛59 «هنگامی قائم قیام نماید هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آنکه در آن ندای شهادتین (اشهد أَنْ لا إِلَهَ إلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه) سر داده خواهد شد».

پی نوشت ها:

3. ابن ماجه، سنن، ج2، ح4085؛ کشف الغمة، ج2، ص477؛ دلائل الامامة، ص247.
4. ابن ابی شیبه، الکتاب المصنف، ح 37639؛ کشف الغمة، ج2، ص483.
5. صنعانی، المصنف، ج11، ح20770؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج10، ح10213.
6. و نیز: ر. ک: مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص36.
7. جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، کتاب: العَرف الوردی، ص 74 و ص88 .
8. جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج 2، 327، ح 589؛ شیخ صدوق (ره) ، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص287، باب 25، ح7.
9. شیخ صدوق(ره)، معانی الاخبار، ص 61.
10. سنن ابن ماجه، ح 4086 ؛ ابی ‏داود، سنن ابی داود، ج4، ح4284؛ نعیم بن حماد، الفتن، ص375؛ حاکم، المستدرک، ج4، ص557.
11. و نیز: ر. ک: کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص30؛ مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص35؛ جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص69.
12. محمد بن حسن طوسی(ره) ، کتاب الغیبة، ص 187.
13. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص78؛ الحاوی للفتاوی، ص79.
14. جوینی، فرائد السمطین، ج 2، ح 565؛ کشف الغمة، ج2، ص470.
15. صنعانی، المصنف، ح 20773؛ سنن ابی داود، ج4، ح2485.
16. نعمانی، الغیبة، 214، ح 2؛ کشف الغمة، ج 3، 259 و محمدبن جریر طبری، دلائل الامامة، ص 258.
17. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ج 2، 445، ح 19.
18. گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب 8، ح 51.
19. البته تفاوت شیعه با اهل سنّت در این است که شیعه ظهور حضرت مهدی را در سنّ پیری و هیئت چهل سالگی می داند، ولی اهل سنّت در سنّ چهل سالگی.
20. جوینی، فرائد السمطین، ج 2، ح 565، ح565؛ نیز ر. ک: الحاوی للفتاوی، ص78، عقد الدرر، ص61.
21. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، 1170؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 1، 315، ح 2.
22. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص84، ح53؛ الحاوی للفتاوی، ص88؛ عقد الدرر، ص65.
23. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص45، ص55.
24. جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص88.
25. نعمانی، الغیبة، ص 186، ح 29.
26. قندوزی، ینابیع المودة، ص 528؛ و نیز ر. ک: البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص42، ح21؛ الحاوی للفتاوی، ص92.
27. ابی‏داود، سنن ابی داود، ح 4282.
28. نعیم بن حماد، الفتن، ص 93؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص79، ص83، ص99؛ ر. ک: فرائد السمطین، ج2، ص316؛ الحاوی للفتاوی، ص73.
29. جعفربن محمد ابن المنادی، الملاحم، ص 196، ح 143.
30. نعمانی، الغیبة، ح 11.
31. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 257، ح 15 و ص 264، ح 26؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 650، ح 5؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص 435.
32. الحاوی للفتاوی، ص80؛ عقد الدرر، ص76؛ و نیز ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص273.
33. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، فصل 6، باب 6، ص 568.
34. صنعانی، المصنف، ج11، ص371.
35. و نیز ر. ک: طبرانی، المعجم الاوسط، ج2، ص35؛ متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص277، ح 31513؛ البیان، ص44، ح23؛ عقد الدرر، ص80؛ الحاوی للفتاوی، ص71 .
36. ابن ابی شیبه، المصنف ج8، ص679؛ متقی هندی، کنز العمال، ج 11، ص 277؛ جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص78.
37. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص31، ح11؛ الحاوی للفتاوی، ص69؛ عقد الدرر، ص210.
38. نعمانی، الغیبة، ص 313، ح 4 و 315، ح 9؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب 2، ص 56.
39. نعیم بن حماد، الفتن، بخش چهارم، ص 242، ح 950.
40. مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب 2، ص 56.
41. ر. ک: صنعانی، المصنف، ج11، ص371؛ ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج15، ص159؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج23، ص296؛ متقی هندی، کنز العمال، ج14، ص265.
42. گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص35، ح15؛ الحاوی للفتاوی، ص83؛ عقد الدرر، ص 88 ؛ فرائد السمطین، ج2، ص315، ح569.
43. البیان، ص44، ح23، عقد الدرر، ص56.
44. عقد الدرر، ص46، صص117، ص185؛ الحاوی للفتاوی، ص88؛ البیان، ص84، ح53.
45. مقدسی شافعی، عقدالدرر، ص 292؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج 3، ص 278.
46. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 8، ص 50، ح 10.
47. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 330، ح 16.
48. مصنف ابن ابی شیبه، ح19484؛سنن ابی داود، ح4282؛ معجم الکبیر طبرانی، ح 10219 و ح10220.
49. البیان، ص43، ح22؛ الحاوی للفتاوی، ص71، عقد الدرر، ص195.
50. ابن ابی شیبه، المصنف، ج 7، ح 19484.
51. ابن ماجه قزوینی، سنن، ح 4083؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 3، ص 257.
52. صنعانی، المصنف، ح20770، البیان، ص42، ح21؛ الحاوی للفتاوی، ص69؛ عقد الدرر، ص73؛ فرائد السمطین، ج2، ص310، ح561.
53. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص207.
54. طبرانی، المعجم الکبیر، ج 8، ص 179.
55. احمدبن حنبل، مسند، ج 3، ص 37؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، باب 8، ص 219.
56. و نیز: ر. ک: البیان، ص61، ح38؛ الحاوی للفتاوی، 76.
57. عقد الدرر، ص95.
58. مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب دوم، یک حدیث به آخر.
59. عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 207، ح 81.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۴۳
مجید کمالی

با کلک های شیطان آشنا شوبم!

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ب.ظ

نفس انسان جنبه های مختلف دارد. جنبه‏ روحانى که از آن به روح یا نفس مطمئنه تعبیر مى ‏شود و جنبه اهریمنى که از آن به نفس اماره یا هواهاى نفسانى، تعبیر مى ‏شود.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۵
مجید کمالی

الَسَلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ الَسَلامُ عَلَیْکِ یا اُختَ‌ وَلِیِّ اللهِ الَسَلامُ عَلَیْکِ یا عَمَةَ وَلِیِّ اللهِ

الَسَلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ

میلاد با سعادت دختر امام، خواهر امام، عمه امام؛

شفیعه روز جزا؛ حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)

و آغاز دهه کرامت بر شما تبریک و تهنیت باد

معصومه‌‌‌‌ام و عزیز زهرایم من *** در شأن و مقام و قرب والایم من

هم دخت امام کاظم و أخت رضا *** هم فاطمه‌‌ای دگر به بابایم من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۹
مجید کمالی

آثار و برکات دنیوی و اخروی دختران

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۲ ب.ظ

در دینی که به فرزند، به مثابه گلی از گل های بهشت و رائحة بهشتی می نگرد، فرزند بسیار مورد تکریم است. اما فرزند دختر به علت لطافت جسمی و روحی خاصی که خداوند در او قرار داده است،‌ از نگاه اسلامی دارای تربیت ویژه و حقوق ویژه ای می باشد که در این وجیزه سعی بر مطرح کردن عده ای از آن نگاه ویژه اسلام به موضوع فرزندان دختر شده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۲
مجید کمالی

عوامل مؤثر در سست شدن فرهنگ حجاب و پیامدهاى آن

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

حجاب، نماد عفت و عزت زنان و از شاخص‏هاى مهم فرهنگ دینى و از عناصر اصلى هویت ملى ماست. بى ‏شک، کرامت آدمى در گرو پای‏بندى به عفاف است که در پرتو آن، سلامت عمومى جامعه حفظ مى ‏گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۱۰
مجید کمالی

گناهانی که باعث مرگ زودرس است: قطع رحم، سوگنددروغ، گفتار به کذب، زنا، بستن راه مسلمین، و ادعای بی جای رهبری. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۴۸
مجید کمالی