این کتاب، کتابی حدیثی به شمار می‌رود که در آن صدوق با تکیه بر روایات و احادیث و با کمترین تصرف در متن روایات، مباحث اعتقادی را مطرح می‌کند. انگیزه او از تألیف این کتاب پاسخ‌دادن به تهمت‌هایی بوده است که مخالفان شعیه درباره عقاید شیعه وارد می‌کرده‌اند. این کتاب مورد توجه علمای شیعه بوده و از معتبرترین منابع حدیثی به شمار می‌رفته و به روایات آن استناد می‌شده است.

انتساب کتاب به صدوق

در صحت انتساب این کتاب به شیخ صدوق تردید نیست و خود وی نیز در کتاب‌های دیگرش به آن اشاره کرده است.[۱] به گفته مجلسی[۲] اشتهار انتساب کتاب‌های شیخ صدوق به وی ــ بجز چند کتاب ــ کمتر از شهرتِ انتساب کتب اربعه به مؤلفان آن‌ها نیست.

انگیزه تألیف

ابن بابویه[۳] انگیزه خود را از تألیف این کتاب ، رد نسبت تشبیه و جبر به شیعیان ذکر کرده که مخالفان و خرده‌گیران شیعه امامیه مطرح می‌کرده و چهره این مذهب را مخدوش جلوه می‌داده‌اند و چه بسا همین امر مانع پیوستن به این مذهب می‌شده است. غالیان، با جعل احادیثی دالّ بر جبر و تشبیه، از عوامل این انتساب بوده‌اند.[۴] این اتهام و انتساب را غالباً معتزلیان آن روزگار مطرح می‌کردند، چنان که خیّاط در انتصار خود[۵]، این مطلب را بارها آورده است.[۶] گاهی نیز برخی شخصیت‌های کلامی شیعه، در تخطئه و نقد جریان حدیث گرای قم، چنین ایرادی را مطرح می‌کردند.[۷] در اوایل قرن چهارم، ابوالحسن اشعری به شیعه نسبت تجسیم (جسم‌انگاری خدا) و تشبیه (تشبیه خدا به مخلوقات) داده[۸] و حتی بدنه سنّت گرا و حدیث گرای اهل سنّت نیز با اینکه خود در مظان اتهام بود، شیعه را به زیاده روی در اثبات صفات برای حق متعال و تشبیه می‌شناختند.[۹]


اهمیت کتاب التوحید

زمینه تألیف کتاب

عنوان «کتاب التوحید» در قرن‌های نخست اسلام بیانگر مشخصه‌های اعتقادی و خداشناختی مکاتب و مذاهب بوده است؛ بر این اساس، شماری از صاحب‌نظران مذاهب اسلامی، برای معرفی آموزه‌های آن مذهب، دارای «کتاب التوحید» بوده‌اند، از آن جمله‌اند: برخی از بزرگان خوارج،[۱۰] تعدادی از معتزله،[۱۱]هشام بن حکم (از شاگردان برجسته امام صادق (ع)[۱۲]حسن بن موسی نوبختی (متکلم امامی قرن چهارم)،[۱۳] و حسن بن صالح بن حی (از زیدیان).[۱۴] حدیث‌گرایان، از شیعه و اهل سنّت، نیز برای بیان مواضع خود، با اساس قرار دادن آیات و روایات، کتاب‌هایی با عنوان توحید تدوین کردند. جدای از توحید مفضل ــ که آن را املای امام صادق (ع) می‌دانند ــ افرادی مانند ابن ابی الخطاب (متوفی ۲۶۲) و علی بن حسین بن بابویه (متوفی ۳۲۹)، پدر شیخ صدوق، کتاب‌هایی در توحید تألیف کرده‌اند.[۱۵]

علاوه بر این‌ها، در ضمن مجموعه‌های حدیثی، مانند کافی نیز باب و کتابی با عنوان «توحید» به این موضوع اختصاص داده شده است. همین وضع در میان اهل سنّت در اواخر قرن سوم و چهارم وجود داشته است و علاوه بر ابن خُزَیمه، افرادی مانند ابن منده (۳۱۰ـ ۳۹۵) در التوحید و معرفة اسماءاللّه تعالی، و حافظ دارقُطْنی (۳۰۶ـ ۳۸۵)در کتاب التوحید و الصفات و همچنین بخاری، مسلم و ابوداوود و ابن ماجه، هر یک در ضمن مجموعه‌های حدیثی خود در قالب «کتاب الایمان» یا «الرد علی الجهیمه» به مباحث توحید و صفات الهی پرداخته‌اند.

اساساً در قرن چهارم، با به ضعف گراییدن معتزله و در بدو تکوّن بودن مکتب اشاعره، جریان حدیث‌گرا متکفل مباحث اعتقادی شده بود و از میان آثار اعتقادی این جریان، احتمالاً کتاب التوحید ابن‌خزیمه و «کتاب التوحید» کافی بیشتر محل توجه شیخ صدوق بود.

جایگاه کتاب نزد عالمان شیعه

شیخ صدوق، با توجه پیشینه بحث‌های مربوط به خداشناسی، و عنایت به میراث روایی و کلامی و نیز با التفات به آثار جریان حدیث‌گرای اهل سنّت در زمانه خود، به تألیف کتاب التوحید پرداخت تا با رفع اتهام تشبیه و جبر، مواضع اعتقادی شیعه را بر اساس آیات و احادیث مشخص سازد.

در باره جایگاه تاریخی و اهمیت این کتاب، علاوه بر پیشینه‌ای که در بالا شرح شد، باید توجه داشت که مؤلف آن یکی از سه فقیه و محدّث بزرگ شیعه امامیه بوده است که منابع چهارگانه حدیثی (غالباً حدیثی ـ فقهی ) را تدوین کرده‌اند.

اساساً این کتاب مورد توجه علمای شیعه بوده و از معتبرترین منابع حدیثی به شمار می‌رفته و به روایات آن استناد می‌شده است. برای مثال، علامه مجلسی از روایات این کتاب، که نسخه‌های کهن آن را در اختیار داشته، در بحارالانوار (مجلدات توحید و عدل ) به وفور استفاده کرده است.[۱۶]

گزارشی از محتوای کتاب

کتاب التوحید که صدوق در آن، با تکیه بر اخبار، در مقام تبیین مفاهیم و اثبات دعاوی کلامی برآمده، در واقع یک نظام کلامی مدونِ مبتنی بر متون احادیث با کمترین تصرف ممکن ارائه می‌دهد. البته صدوق در این کتاب از میان جوانب و مسائل گوناگون خداشناسی و توحید، بیشتر بر بحث اسماء و صفات تأکید کرده که گویای خصلت مدافعه‌گرایانه و سلبی و جدلی آن در برابر دیدگاه‌های مخالف موجود در آن دوره یا رد برخی شبهات در باره شیعه است. طرف مقابل در این مباحث، در درجه اول مشبِّهه و مجسِّمه اند، هر چند این لزوماً به معنای همراهی با معتزله نیست.

موضوع این کتاب توحید به معنای عام آن است و از این رو علاوه بر بیان وحدانیت ذات الهی و بیان صفات الهی و حدوث و قدم، به مباحث قضا و قدر و جبر و تفویض و مسائل و عناوین مرتبط با جبر و اختیار نیز می‌پردازد. اما این مباحث اخیر در دوره‌های بعد، زیر عنوان افعال الهی [۱۷]و در دوره متأخرتر و در حال حاضر عموماً زیر عنوان عدل الهی در کتاب‌های اعتقادی بحث می‌شود.[۱۸] به نظر می‌رسد شیخ صدوق در به کارگیری این معنای اصطلاحیِ توحید که شامل مباحث بسیار گستره خداشناسی می‌شود از «کتاب التوحید» کلینی در کافی[۱۹] الگو گرفته است . حال آنکه ابن خزیمه (متوفی ۳۱۱)، مؤلف کتاب التوحید که معاصر کلینی است ، مباحث قضا و قدر و جبر و اختیار را در «کتاب القدر» خود[۲۰] آورده است.

مخالفت و موافقت با آرای معتزله

هرچند در کتاب التوحید عقیده عینیت صفات با ذات و نفی زیادت صفات[۲۱] و نفی تشبیه [۲۲] و سلبی معنا کردن صفات ذات مانند قدرت به معنای نفی عجز[۲۳] و محدَث بودن کلام الهی و حادث بودن قرآن؛[۲۴] (با احتراز از به کار بردن واژة مخلوق ) با قول معتزله سازگار است، اما در این موارد با معتزله مخالفت شده است: نفی و رد مُفاد و معنای تفویض،[۲۵] نارسا دانستن عقل در دستیابی به بسیاری از حکمت‌ها و نیز در تشخیص حسن ذاتی افعال،[۲۶] غیر الزامی بودن عمل به وعید برای خداوند[۲۷] و قابل بخشش بودن کبائر.[۲۸] علاوه بر این‌ها، تأکید بر محدودیت قدرت تفکر بشری در باب خداوند و در «علم اسماء»، و اختصاص تفکر در عظمت الهی و «مادون العرش »[۲۹] و به طور کلی، عدم کفایت صرف عقل و نظر در شناخت الهی[۳۰] در تعارض آشکار با گرایش حداکثری معتزله به عقل قرار می‌گیرد.

مخالفت با کلام و متکلمان

صدوق در این کتاب به نقد کلام و متکلمان پرداخته است؛ اما اساساً مخالفت با کلام و حتی در یک ردیف قرار دادن متکلمان با اصحاب بدعت و شرک[۳۱] و انعقاد بابی در نهی از کلام در باره خداوند و حکم به هلاکت اصحاب کلام[۳۲] و نفی مطلق آن،[۳۳] همگی ناظر به تخطئة معتزله و جهمیه است، چون مکتب کلامی دیگری از زمان امام باقر علیه السلام تا امام رضا علیه السلام وجود نداشته است. البته مباحث عقلیِ خود مؤلف در مواضع گوناگون و در مقام توضیح مُفاد احادیث،[۳۴] کاملاً صبغه کلامی دارد و از مفاهیم و روش متکلمان در آن‌ها استفاده شده است.

علاوه بر این‌ها، کتاب التوحید منبع ارزشمندی است برای آگاهی از اختلافات اعتقادی جامعه شیعه در قرن های نخست اسلام، مانند آگاهی از نظریه تشبیهی منسوب به هشام بن سالم جوالیقی[۳۵] و میثمی و ابوجعفر الطاق[۳۶] و نظریات تجسیمی برخی دیگر،[۳۷] قول به زیادت صفات بر ذات الهی،[۳۸] اختلاف موالی ابوجعفر علیه السلام در باب علم خدا قبل از خلق،[۳۹] مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن (معادل بحث حدوث یا قِدَم قرآن کریم)،[۴۰] و اختلاف در جبر و تفویض.[۴۱]

روش صدوق در التوحید

شیخ صدوق در کتاب روایی التوحید، از نظر روش به شیوه ای خاص عمل کرده، که از آن جمله است بهره گیری از احادیث برخی صحابیان از پیامبر(ص). در این کتاب، روایاتی از عبداللّه بن عمر،[۴۲]ابوهریره[۴۳] و عثمان بن عفان[۴۴] وجود دارد. دقت وی در گزینش روایاتِ ذیل هر عنوان و باب، به قدری است که اندک موردی از ناسازگاری و ناهمخوانی یا تکرار در این اثر یافت نمی‌شود. در موارد استثنایی هم بلافاصله با توضیحی، تعارض ظاهری را بر طرف نموده است.[۴۵] در مقایسه ای گذرا میان این کتاب با موارد مشابه در میان اهل حدیث اهل سنت در باب توحید، به‌خوبی می‌توان به این نکته پی برد که درجه معقولیت، انسجام و سازگاری با معیارهای منطقی در کتاب التوحید بسیار افزون‌تر از است.

تمایز نهادن میان «صفات ذات» (سمع، بصر، علم، قدرت و غیره ) و «صفات فعل» (کلام، اراده، خلق و غیره ) از دیگر مباحث این کتاب است. صفات ذاتی با ذات عینیت دارند، در غیراین صورت شرک و قول به تعدد قدما لازم می‌آید، حال آن که صفات فعل زائد بر ذات‌اند. از نظر مؤلف ، صفات ذاتی معنای سلبی دارند (علم = جاهل نبودن) ولی صفات فعل، معنای ایجابی دارند و فقط صفات ذات، ازلی‌اند.[۴۶]

علاوه بر این، شیخ صدوق، با تکیه بر روایات، به تفسیر آیاتی می‌پردازد که ظاهر آن‌ها، تشبیه و تجسیم را تأیید می‌کند؛ آیاتی که نوعی اعضا و جوارح (ید، وجه ، ساق ، عین و اُذُن )، اوضاع و اوصاف جسمانی و انسانی (جَنْب، عرش، کرسی، خدعه و استهزا، اتیان، رضا، سخط و...) را برای خداوند اثبات می‌کنند. وی علاوه بر رفع تعارض ظاهری این آیات با عقیده مقبول شیعه در توحید، از تفسیر تعابیر قرآنی همچون «سبحان اللّه»[۴۷] و «اللّه اکبر»[۴۸] در جهت تأیید مدعای خود استفاده کرده و با استناد به آیة «فِطْرَتَ اللّهِ اَلَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[۴۹] بر فطری بودن توحید تأکید نموده است.[۵۰] در این ابواب ــ که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده است ــ علاوه بر در دسترس قرار گرفتن روایات تفسیری در ضمنِ توضیحات مؤلف، دیدگاه‌های تفسیری و حتی نظریات تأویلی او نیز تا اندازه ای فهمیده می‌شود.[۵۱]

در باره عدل الهی و مبنای مهم حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال، شیخ صدوق نخست آن‌ها را از دایره احساسات و عواطف و گرایش یا انزجار طبعی خارج می‌کند و به عقل نسبت می‌دهد،[۵۲] سپس مراد از عقلی بودن را حکمت و علتی معقول داشتن معرفی می‌کند که عقل بر اساس آن به نیکی فعل، حکم می‌دهد.[۵۳]

نسخه‌های موجود از کتاب التوحید

از کتاب التوحید نسخه‌های خطی متعددی در کتابخانه‌های ایران موجود است، برخی محققان تا ۹۲ نسخه خطی را شناسایی کرده‌اند.[۵۴] این کتاب چندین بار چاپ شده، چاپ‌های سنگی آن بدین قرار است: تهران ۱۲۸۵؛ تبریز [بی تا]، بمبئی ۱۳۲۱. چندبار نیز چاپ حروفی شده است: در تهران (۱۳۷۵)؛ به تصحیح و تعلیق سیده‌اشم حسینی طهرانی، تهران (۱۳۹۸)؛ نجف (۱۳۸۶)؛ بیروت (۱۳۸۷) و قم (۱۴۱۵، افست تهران).


شروح نوشته‌شده بر کتاب التوحید

به سبب جایگاه مهم کلامی و اعتقادی این کتاب، شرحهای بسیاری بر آن نوشته شده است: سیدمحمد خلیل بن رکن الدین حسینی کاشانی از شاگردان ملأ محسن فیض کاشانی در ۱۰۸۳ شرح مختصر کلامی ـ فلسفی خود را بر این کتاب به پایان برد؛[۵۵]شاه محمد بن شمس الدین محمد اصطهباناتی شیرازی در قرن یازدهم ترجمه و شرح مختصری با عنوان حل العقائد بر کتاب التوحید نوشت؛[۵۶] ملامحمدباقر مشهور به محقق سبزواری (متوفی ۱۰۹۰) نیز آن را به فارسی شرح کرد؛[۵۷]قاضی سعید قمی (متوفی ۱۱۰۷) با پرداختن به مباحث فلسفی و کلامی و ذوقی و عرفانی، شرحی مفصّل بر کتاب التوحید نوشته که به اهتمام نجفقلی حبیبی در سه جلد (۱۳۷۳۱۳۷۷ ش ) به چاپ رسیده است. در شمار تألیفاتسید نعمت الله جزایری (متوفی ۱۱۱۲)، دو شرح به نامهای نور البراهین فی بیان اخبار السادة الطاهرین و انیس الوحید فی شرح التوحید ذکر شده که در واقع، دو عنوان از یک کتاب (شرح توحیدالصدوق) هستند.[۵۸] این کتاب در ۱۴۱۷ در دو مجلد در قم چاپ شد. امیرمحمدعلی نائب الصدارة نیز شرحی بر توحید صدوق نوشته است.[۵۹]

ترجمه و شرحهای کوتاه محمدعلی بن محمدحسن اردکانی (قرن سیزدهم) به نام اسرارالتوحید نیز در ۱۳۳۷ در تهران به چاپ رسید. شیخ محمدتقی ، معروف به آقا نجفی اصفهانی (متوفی ۱۳۳۲)، نیز ترجمه ای از کتاب التوحید را در ۱۲۹۷ چاپ کرد.[۶۰] سید هاشم حسینی طهرانی نیز وعده داده که ترجمه خود را در مقدمه چاپش از کتاب التوحید[۶۱] خواهد آورد. همچنین چهار معجم و فهرست برای احادیث کتاب التوحید تدوین شده است.[۶۲]

جستارهای وابسته


پانویس

  1. پرش به بالا ابن بابویه ، ۱۳۶۱ ش ، ص ۸؛ همو، ۱۳۶۲ ش ، ج ۲، ص ۵۹۴؛ همو، ۱۴۱۴، ص ۲۲؛ نجاشی ، ص ۳۸۹
  2. پرش به بالا ج ۱، ص ۲۶، نیز رجوع کنید به ص ۶۷
  3. پرش به بالا ۱۳۵۷ ش ، ص ۱۷ـ ۱۸
  4. پرش به بالا ابن بابویه، 1357ش، ص ۳۶۴، در حدیثی از امام رضا (ع)
  5. پرش به بالا ص ۱۳، ۱۰۴ـ ۱۰۵
  6. پرش به بالا نیز رجوع کنید به ابن ندیم، ص ۲۰۸
  7. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به علم الهدی، ج ۳، ص ۳۱۰
  8. پرش به بالا رجوع کنید به ص ۳۱ـ ۳۵
  9. پرش به بالا ابن خزیمه، ج ۱، ص ۲۱؛ نیز رجوع کنید به تشبیه و تنزیه
  10. پرش به بالا ابن ندیم، ص ۲۳۳،۲۳۴
  11. پرش به بالا ص ۲۰۲ـ ۲۰۳، ۲۰۶ـ ۲۰۸، ۲۱۴۲۱۵
  12. پرش به بالا ابن ندیم، ص ۲۲۳،۲۲۴؛ نجاشی، ص ۴۳۳
  13. پرش به بالا ابن ندیم، ص ۲۲۵؛ نجاشی، ص ۶۳
  14. پرش به بالا ابن ندیم، ص ۲۲۷
  15. پرش به بالا نجاشی، ص ۲۶۱،۳۳۴
  16. پرش به بالا همچنین برای نمونه رجوع کنید به حرّ عاملی ، ج ۱، ص ۲۰، ج ۳، ص ۱۰۱، ج ۷، ص ۱۴۰؛ نوری ، ج ۵، ص ۲۶۴
  17. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، ص ۱۹۷ به بعد
  18. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به علامه حلّی ، الباب الحادی عشر ؛ مطهری ، عدل الهی
  19. پرش به بالا کافی، ج ۱، ص ۷۲۱۶۷
  20. پرش به بالا ج ۱، ص ۱۱
  21. پرش به بالا ص ۱۳۱، ۱۴۰، ۱۴۸، ۲۲۳
  22. پرش به بالا ص ۳۱۸۲: «باب التوحید و نفی التشبیه»
  23. پرش به بالا ص ۱۳۱، ۱۳۵، ۱۳۷ـ ۱۳۸، ۱۴۸
  24. پرش به بالا ص ۲۲۵۲۲۶
  25. پرش به بالا ص ۳۳۷، ۳۶۲،۳۶۴
  26. پرش به بالا ص ۳۹۵،۳۹۷
  27. پرش به بالا ص ۴۰۶
  28. پرش به بالا ص ۳۹۵،۳۹۷
  29. پرش به بالا ص ۴۵۴ـ ۴۵۵
  30. پرش به بالا ص ۲۸۵ ـ۲۹۱
  31. پرش به بالا ص ۴۱۹، ۴۴۰
  32. پرش به بالا ص ۴۵۸
  33. پرش به بالا ص ۴۵۹
  34. پرش به بالا مانند ص ۸۴، ۱۳۴، ۱۳۷، ۲۲۵۲۲۷، ۲۶۹، ۲۹۸۲۹۹
  35. پرش به بالا ص ۹۷۹۹
  36. پرش به بالا ص ۱۱۳ـ ۱۱۵
  37. پرش به بالا ص ۱۰۰۱۰۱
  38. پرش به بالا ص ۱۴۴
  39. پرش به بالا ص ۱۴۵
  40. پرش به بالا ص ۲۲۶
  41. پرش به بالا ص ۳۶۳
  42. پرش به بالا ص ۳۴۰
  43. پرش به بالا ص ۲۶، ۲۱۹، ۴۰۰
  44. پرش به بالا ص ۲۹
  45. پرش به بالا مانند ص ۳۴۵۳۴۷
  46. پرش به بالا ص ۱۳۹۱۴۹
  47. پرش به بالا ص ۳۱۱۳۱۲
  48. پرش به بالا ص ۳۱۲۳۱۳
  49. پرش به بالا روم : ۳۰
  50. پرش به بالا ص ۳۲۸۳۳۱
  51. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به ص ۲۳۲ـ ۲۳۸
  52. پرش به بالا ص ۳۹۵
  53. پرش به بالا ص ۳۹۶
  54. پرش به بالا تفضلی، ص ۵۹ ـ۷۰؛ نیز رجوع کنید به دانش پژوه و منزوی، بخش ۳، ص ۵۲۳ ـ۵۲۴
  55. پرش به بالا حسینی اشکوری، ج ۴، ص ۱۴ به نقل از آیت اللّه مرعشی نجفی
  56. پرش به بالا حسینی اشکوری، ج ۱، ص ۲۳۸
  57. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ج ۴، ص ۴۸۲، ج ۱۳، ص ۱۵۳
  58. پرش به بالا جزایری، ج ۱، مقدمه رجایی ، ص ۳۲ـ ۳۳
  59. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ج ۴، ص ۴۸۲
  60. پرش به بالا تفضلی ، ص ۵۷
  61. پرش به بالا ص ۸
  62. پرش به بالا برازش ، ص ۱۴ـ ۱۵


منابع

  • آقابزرگ طهرانی.
  • ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۴۱۴.
  • ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۵۷ ش.
  • ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۲ ش.
  • ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۱ ش.
  • ابن خزیمه ، کتاب التوحید و اثبات صفات الرّب عزّ و جلّ ، چاپ عبدالعزیزبن ابراهیم شهوان ، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
  • ابن ندیم.
  • علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
  • علیرضا برازش، المعجم: المعجم المفهرس لالفاظ احادیث کتاب التوحید للشیخ الصدوق، تهران ۱۳۷۴ ش.
  • مریم تفضلی، کتابشناسی نسخه‌های خطی آثار شیخ صدوق (ره) در ایران، تهران ۱۳۸۱ ش.
  • نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، نورالبراهین، او، انیس الوحید فی شرح التوحید، چاپ مهدی رجائی ، قم ۱۴۱۷.
  • حرّ عاملی؛ احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانة عمومی حضرت آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی مدّظلّه العالی ، قم ۱۳۵۴۱۳۷۶ ش.
  • عبدالرحیم بن محمد خیاط، کتاب الانتصار و الرّد علی ابن الروندی الملحد، بیروت ۱۹۵۷.
  • محمدتقی دانش پژوه و علینقی منزوی، فهرست کتابخانة سپهسالار، بخش ۳، تهران ۱۳۴۰ ش.
  • علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رسالة ۴۸: «مسألة فی ابطال العمل باخبار الاحاد»، قم ۱۴۰۵۱۴۱۰.
  • کلینی.
  • مجلسی.
  • احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم ۱۴۰۷.
  • محمدبن محمد نصیرالدین طوسی ، تجریدالاعتقاد ، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم، ۱۴۰۷.
  • حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.