گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه


چگونه از آسیبهای  دین گریزی در جوانان جلوگیری کنیم؟
چگونه از آسیبهای دین گریزی در جوانان جلوگیری کنیم؟
نویسنده:ابوالقاسم بشیری
منبع:روزنامه قدس
اشاره:
پدیده «دین گریزی» یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدهای جدی برای نسل جوان محسوب شده است. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بوده اند. دین گریزی در سده های اخیر، بویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از شرق و غرب عالم را فرا گرفت و مکتبهای فلسفی الحادی گوناگونی مانند کمونیسم مولود آن هستند. اکنون این سؤال مطرح است که چرا انسانی که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد، به دین گریزی روی آورده و به این پدیده شوم دامن می زند، و چرا این موضوع در نسل جوان شیوع و نمود بیشتری یافته است؟
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دین گریزانه وجود ندارد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبه ای از دین نمی گریزند، علاوه بر این، عقل و عشق، که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و براساس این دو معیار رخ می دهند، هر دو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است. دین، هم ذهن انسان را تغذیه می کند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط می بخشد.بنابراین، پدیده دین گریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دین گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه های دینی باید جست و جو کرد. بی شک عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز جوانان را از دین فراهم می نماید. آنچه می خوانید برگرفته از مجله معرفت است که نگاهی روان شناختی به آسیب شناسی دین باوری جوانان دارد.

علل روان شناختی گریز از دین

1- ضعف معرفتی
یکی از ابعاد وجودی هر انسانی بعد شناختی اوست. انسان در هر مرحله ای از مراحل رشد خود، یک سلسله توانمندیهای شناختی دارد. روان شناسان، رشدشناختی انسان را به سه دوره تقسیم می کنند: دوره حسی- حرکتی (2 سال اول)، دوره عملیاتی منطقی عینی (تا 12 سالگی)، دوره عملیات منطق صوری یا دوره تفکر انتزاعی.
سومین دوره تحول شناختی در آستانه نوجوانی آغاز و در اوایل جوانی تکمیل می شود. بنابراین، یکی از ویژگی های جوان از نظر شناختی این است که دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی، به حداکثر کارایی هوشی می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی» آنان را به سوی مسایل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد و جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند. اما به دلایل گوناگونی ممکن است در این هویت یابی مذهبی، با بحران مواجه شوند و نتوانند هویت مذهبی خود را خوب شکل دهند و دچار نوعی سردرگمی و در نهایت، بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شوند. جوان به خاطر توانمندیهای ذهنی، دین تقلیدی را برنمی تابد و همه آن باورهای دینی که از دوران کودکی به صورت تقلیدی از خانواده و دیگران به او القا شده اند به کناری می نهد و می خواهد دینی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد. اما از یک سو، بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برای او قانع کننده نیست، و از سوی دیگر، در برخی موارد نیز جوان می خواهد همه آموزه های دینی، اعم از احکام و عقاید را با عقل خود بسنجد و فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالبهای فکری او بگنجد صحیح هستند، وگرنه درست نیستند و باید کنار گذاشته شوند. این عوامل موجب می شوند هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و جوان دچار یک بحران شناختی نسبت به آموزه های دینی شود و نجات خود را از این بحران، در گریز از دین بداند. قرآن نیز به این حقیقت اشاره می کند و گرایش به کفر و بی ایمانی را ناشی از جهل و ضعف معرفتی انسانها می داند.
حضرت نوح(ع) با صراحت، یکی از عوامل بی ایمانی قوم خود را جهل و یا عدم معرفت صحیح به آموزه های دینی معرفی می کند.(1) در روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
حضرت علی(ع) درباره علت کفر می فرماید: «اگر افراد هنگام برخورد با مسایلی که نمی دانند، درنگ می کردند و عجولانه تصمیم نمی گرفتند، کفر نمی ورزیدند و گمراه نمی شدند.(2)
2- برداشتهای غلط از دین یا سطحی نگری
علاوه بر اینکه جهل و ضعف معرفتی موجب دین گریزی می شود، برداشتهای غلط و ناصواب از معارف دینی نیز در دین گریزی جوان مؤثرند. بسیاری از اوقات دین مساوی با «معنویت» در نظر گرفته می شود و دین را در حد یک نیاز معنوی کاهش می دهند و این گونه نتیجه می گیرند که نیاز به معنویت فقط در موقع سختی ها و بحرانهای شدید مفید است و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست و برای دین نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند.
این دیدگاه ساده انگارانه و کاهش گرایانه نسبت به معارف دینی بتدریج، موجب حذف دین از زندگی انسان می شود و جوانان، که در حال جست و جوی فلسفه زندگی اند، وقتی احساس می کنند دین در معنادهی به زندگی آنها تأثیری ندارد، بتدریج، آن را کنار می گذارند و حتی ممکن است دین را امری دست و پاگیر در مسیر زندگی تلقی و حالت گریز نسبت به آن پیدا کنند.
3- احساس محدودیت نسبت به گزاره های دین ی
نه تنها کاهش گرایی و ساده انگاری نسبت به دین موجب دین گریزی می شود، بلکه گاهی دین به گونه ای به جوانان معرفی می شود که گویی نه تنها نیازهای انسان را تأمین نمی کند، بلکه مانع از ارضای نیازهای واقعی او نیز می شود. طبیعی است که ترسیم چنین تصویری از دین برای جوان نه تنها موجب عدم گرایش آنها به دین می شود، بلکه موجب می شود روحیه گریز از دین نیز در آنها به وجود آید. روحیه استقلال طلبی، آزاد منشی، و قطع وابستگی ها از جمله ویژگی های روحی جوان است. جوان که یک دوره گذار از وابستگی به استقلال را طی کرده است و می خواهد با اراده آزاد خود انتخاب کند و از نظر اخلاقی نیز مرحله «اخلاق دیگر پیرو» (تقلیدی) را پشت سر گذاشته و وارد مرحله «اخلاق خودپیرو» گردیده، از هرگونه مانعی حتی موانع تخیلی، گریزان است و می خواهد در رفتار، گفتار، تفکر و انتخاب آزاد باشد. هر چند عدم تربیت صحیح روحیه استقلال طلبی و پیروی بی چون و چرا از غرایز کور و لذت طلب افراطی برای جوان بسیار خطرناک است، اما در بدو امر، هر چیزی که بخواهد محدودیتی برای او ایجاد کند امری ناخوشایند تلقی می شود، مگر اینکه راهکارهای دین برای ارضای غرایز به خوبی برای جوانان ترسیم شود.
4- عدم دسترسی به الگوهای مناسب
بدون شک، در هر مقطع سنی الگوهای جذاب برای یادگیری و شکل دهی رفتار انسانها، به ویژه جوانان، نقش اساسی دارد؛ الگو از یک سو، در دستیابی به هدف نقش مهمی دارد و از سوی دیگر، در دوره نوجوانی و جوانی تأثیرپذیری از خانواده بشدت کاهش پیدا می کند. گاهی بین خانواده و جوان تعارض و درگیری به وجود می آید. از این رو، جوان برای ساختن نظام ارزشی و اعتقادی خود می خواهد از چیزهایی غیر از خانواده و مربیان قبلی استفاده کند. از جمله عوامل تأثیرگذار در بیرون نهاد خانواده، الگوها و دوستان هستند و در این میان، نقش الگوهای مورد قبول جوان بسیار زیاد است؛ زیرا دوستان نیز در حال ساختن نظام ارزشی خود هستند و نیازمند الگوهای مورد پسند می باشند و کمک زیادی احتمالاً در هویت یابی دینی دوستان خود ندارند. در چنین شرایطی، اگر الگوهای مناسب و قابل دسترسی در جامعه وجود نداشته باشند، جوان دچار سردرگمی می شود و تعادل روانی او از مرز بهنجار خارج می شود و چه بسا به الگوهای مجازی پناه ببرد و زمینه های گریز از دین برای او فراهم شود.
5- برخوردهای تند و سرزنشهای افراطی
استقلال طلبی، حریت و عدالت جویی از ویژگیهای بارز دوران جوانی است. جوانان برای اثبات این ویژگیها سعی می کنند با بزرگسالان مقابله کنند. این مقابله نه از روی لج بازی و پشت پا زدن به ارزشهاست، بلکه بیشتر جنبه اثباتی برای خود جوان دارد. اما یکی از اشتباهاتی که در اینجا از ناحیه بزرگسالان سر می زند سرزنش و ملامت جوان است و این سرزنشها همه از نظر عاطفی برای جوان شکننده اند و به روحیه استقلال طلبی او آسیب وارد می کنند و نتیجه آن شعله ور شدن آتش لجاجت و طغیان است. از این رو، امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره هشدار می دهند: «زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ورتر می سازد»(3)
مقابله با روحیه استقلال طلبی جوان و سرزنش کردن او پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد که یکی از آنها طغیان علیه ارزشهای حاکم بر جامعه و گریز از آن ارزشها و ادبار نسبت به منبع این ارزشهاست که معمولاً در جوامع دینی منشأ و منبع ارزشها «دین» است.
6- عدم ارضای نیازها
جوان همان گونه که از نظر ذهنی به بالاترین ظرفیت خود می رسد، از نظر جسمانی نیز به حد کافی رشد می کند و انواع غرایز، به ویژه غریزه جنسی، کاملاً در او بیدار می شوند و درصدد ارضای این غرایز است. به عبارت دیگر، او یک سلسله نیازهای مادی و معنوی دارد. تأمین به موقع این نیازها نقش مهمی در تعدیل و رفتار و رشد و تکامل او دارد؛ همان گونه که عدم ارضای این نیازها نه تنها باعث توقف رشد و بالندگی می شود، بلکه ناهنجاریهای رفتاری زیادی را نیز به دنبال دارد. کفر به عنوان یک نابهنجاری اعتقادی همان گونه که می تواند معلول جعل و ضعف معرفتی باشد، می تواند معلول فقر نیز باشد، از این رو، معصومان فرموده اند: یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دین گریزی است و یا در مورد ازدواج فرموده اند: «کسی که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ می کند»(4). فراهم نبودن شرایط برای ازدواج سالم و طبیعی زمینه های گناه و زایل شدن ایمان را فراهم می کند و بتدریج،، به گریز از دین تبدیل می گردد. ارضای نیازهای جسمانی و روانی در بهداشت روانی انسان مؤثر است و ارضا نکردن به موقع و مشروع نیازها نه تنها سلامتی انسان را تهدید می کند، بلکه زمینه ساز بسیاری از نابهنجاریهایی است که یکی از آنها ادبار و گریز از دین می باشد.

راهکارهای پیشگیری از دین گریزی در جوانان
همان گونه که در بررسی علل دین گریزی مطرح شد، عوامل گوناگونی در بروز این پدیده نقش دارند که به طور کلی، به دو دسته تقسیم می شوند:
1- عوامل محیطی (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و ...)
2- عوامل درون فردی که از آنها به عوامل «روان شناختی» تعبیر می شود.
به غیر از عوامل طبیعی ویژگی های شناختی و عاطفی هر فرد نیز در اقبال و ادبار او نسبت به معارف دینی نقش دارند. بنابراین، برای پیشگیری از دین گریزی باید به جنبه های روانی و ویژگیهای شخصیتی افراد، به ویژه جوانان، توجه شود. بدون تردید، نحوه ارائه معارف دینی، به ویژه به نسل جوان بسیار حائز اهمیت است. بنابراین، سؤال اینجاست که چگونه می توان معارف دینی را به جوانان عرضه کرد تا ضعف شناختی آنها نسبت به آموزه های دین تقویت شود و هویت دینی آنها به نحو مطلوب شکل یابد؟
پاسخ به این سؤال مستلزم چند امر مهم است که بدون توجه به آنها، پاسخ گویی دشوار خواهد بود و بدون راهکار مناسب برای آموزش، ارائه آموزه های دینی به جوانان امکان پذیر نیست.
1- جوان کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ مخاطب شناسی یکی از مهمترین مسایلی است که در تعلیم و تربیت باید مدنظر داشت. اگر یک سخنران، هنرمند، معلم و یا نویسنده مخاطب، بیننده و خواننده خود را نشناسد و نداند مخاطبان او در چه دوره ای از تحول شناختی، انگیزشی و توانشی قرار دارد، معلوم نیست مطالب او گ هر قدر هم ارزشمند، دقیق و علمی باشند- مؤثر واقع گردند؛ زیرا مطالبی که عرضه می کند یا در سطح شناختی مخاطبان نیست و یا تناسبی با نیازهای آنها ندارد. در نتیجه، مخاطبان انگیزه ای برای فراگیری آنها ندارند.
2- باید الگوها و روشهای آموزشی متناسب با مخاطب را شناسایی کرد. از میان روشهای موجود، هر کدام ارتباط شناختی - عاطفی بیشتری بتواند با جوان برقرار کند کارآمدتر است. به عبارت دیگر، عنصر ارتباط - آن هم ارتباط دو سویه- مهمترین عامل برای انتقال پیام است. انتقال پیام بدون ایجاد ارتباط امکان پذیر نیست. بنابراین، برای جذب جوانان به دین اولاً، باید ویژگیهای شخصیتی آنها، اعم از ویژگیهای جسمانی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی، را بشناسیم؛ ثانیاً، از روش یا روشهایی برای انتقال پیام دین به جوانان استفاده کنیم که بهتر بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. این ارتباط، هم دو سویه بوده و هم از بار عاطفی بالایی برخوردار است.
ویژگیهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی جوان
جوانان از نظر جسمانی به بلوغ کامل رسیده اند و همه تواناییهای جسمانی را احراز کرده اند، به گونه ای که احساس قوت و قدرت می کنند و از لحاظ اجتماعی دوست دارند شخصیت خود را بروز دهند و به عنوان یک فرد بزرگسال و مستقل، از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار باشند. جوانان از بعد عاطفی نیز وضعیت خاصی دارند؛ دوست دارند عواطف خود را بروز دهند و آماده دریافت عواطف دیگران نیز هستند. از این رو، آماده تشکیل زندگی مشترکند و می خواهند زندگی مستقلانه خود را تجربه کنند، از دخالت دیگران در زندگی خود ابراز تنفر می کنند و از نظر اخلاقی دارای اخلاق «خود پیرو» هستند؛ یعنی اصولی که خود پذیرفته اند معیار رفتارهای اخلاقی خود قرار می دهند و از تقلید اخلاق «دیگر پیرو» اجتناب می کنند. جوانان در بعد فکری و ذهنی نیز به بلوغ رسیده اند؛ می توانند استدلال کنند، فرضیه بسازند و به تفکر انتزاعی دست یافته اند. در بعد انگیزشی آن چیزی آنها را برانگیخته می کند که پاسخ به نیازهای عاطفی و شناختی آنها باشد.
با توجه به آنچه درباره ویژگیها و مؤلفه های شخصیتی جوانان بیان شد، به نظر می رسد، بهترین روش برای جذب جوانان و متمایل کردن آنها به ارزشهای دینی، روشی است که هم عنصر شناخت و هم عنصر عواطف و هم عنصر انگیزش در آن لحاظ شده باشد، علاوه بر این، ارتباط با آنها ارتباطی دو سویه باشد؛ یعنی به آنها اجازه سؤال کردن، انتقاد و فرصت فکر کردن و انتخاب داده شود و از تحمیل، تحقیر و تحکم اجتناب گردد.
از میان همه روشهای موجود، مانند روش خطابه و سخنرانی، تدریس، مشاوره در قالب بحثهای آزاد، اما سازمان یافته، به نظر می رسد روش مشاوره به سبک «مراجع محور» کارآمدتر و مؤثرتر باشد.
روش مشاوره در قالب مراجع محوری
در این روش، از همان آغاز رابطه دو طرفه است؛ زیرا در این روش، فرض بر این است که فرد یا افراد براساس نیاز، به مشاوره مراجعه می کنند و اگر رابطه دو طرفه نباشد، اساساً فرآیند مشاوره تحقق پیدا نمی کند. در این روش، تأثیرپذیری مراجعان بر پایه ایجاد رابطه همراه با اعتماد استوار است؛ یعنی تا وقتی مراجع به مشاور خود اعتماد نکند، نیازهای خویش را مطرح نمی کند و رابطه ای بین آنها به وجود نمی آید. از این رو، در این روش محور اصلی خود مراجعه کننده (جوان) است و بحث و گفت و گو توسط خود مراجع کنترل می شود. در این روش «ارزشیابی» به معنای نمره دادن و نمره گرفتن مطرح نیست. یکی از ویژگیهای عمومی این روش آن است که مراجع براساس نیاز به مشاوره مراجعه می کند و یک الزام درونی او را به سوی مشاور سوق می دهد، نه الزامات خارجی و تحمیلی.
الگوی مشاوره دارای سه عنصر یا سه رکن است. این عناصر هر کدام به یکی از ویژگیها و مؤلفه های شخصیتی انسان، به ویژه جوانان، مربوط می شود.
1- عنصر عاطفی: اساس شکل گیری و گفت و گوهای دینی در قالب مشاوره، بر ایجاد رابطه عاطفی همراه با اعتماد استوار است. مشاور باید بتواند با مراجع خود ارتباط برقرار کند. برای اینکه چنین فضای عاطفی به وجود بیاید، او باید از چهار راهکار استفاده کند. به عبارت دیگر، ایجاد فضای عاطفی مبتنی بر چهار ویژگی است: همدلی، توجه مثبت بدون شرط، صداقت، و گوش دادن فعال.
الف) همدلی: «همدلی» عبارت است از: توانایی درک تجربه های درونی دیگران و سهیم شدن در آنها. اگر خود را به جای دیگران بگذاریم، می توانیم به دنیای درونی و تجربه پدیدار شناختی آنها راه پیدا کنیم.
ب) پذیرش مثبت بدون شرط: مشاور برای اینکه بتواند با مراجع خود ارتباط عاطفی برقرار کند، باید بدون قید و شرط به او احترام بگذارد، صرفاً به دلیل اینکه انسان است و از سر نیاز به او مراجعه کرده است. این اصل بر این اساس استوار است که انسان ماهیتی مثبت دارد و اگر بدون قید و شرط مورد پذیرش قرار گیرد، او نیز بهتر و راحت تر پیام را دریافت می کند و بهتر می پذیرد و کمتر مقاومت می کند. اسلام نیز در مقام هدایت و رساندن پیام دین به انسانها، به این اصل توجه دارد. «در پذیرش دین هیچ اجباری نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است»(5) یا در جای دیگر می فرماید: «ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس»(6)
ج) صداقت: صداقت یا درستی به معنای آگاهی از احساسها و اندیشه های درونی واقعی خود و توانایی سهیم کردن دیگران در آنهاست. کسانی که صداقت دارند، تصنعی یا دفاعی رفتار نمی کنند. در نتیجه، مخاطبان آنها نیز حالت دفاعی به خود نمی گیرند و آمادگی پذیرش بیشتری پیدا می کنند.
د) گوش دادن فعال: به معنای انعکاس دادن، تکرار کردن و روشن سازی گفته ها و مقصودهای مراجع است. در انعکاس مطالب، مشاور و راهنما همچون آینه ای نگرشهای مراجع را به وی نشان می دهد. گوش دادن فعال در مشاوره نقش مؤثری در ایجاد ارتباط عاطفی میان مشاور و مراجع دارد.
2- عنصر انگیزشی: انگیزش به عوامل موجود در یک فرد (مانند نیازها، امیال و علایق) اشاره دارد که رفتار را در جهت یک هدف فعال می سازند، نگهداری می کنند و سوق می دهند.
نیازها، امیال و علایق، که زیربنای انگیزش در رفتار آدمی هستند، شامل مجموعه نیازهای فیزیولوژیکی و روان شناختی می شوند. در الگوی مشاوره، این نیازها و امیال مورد توجه قرار می گیرند؛ زیرا بدون توجه به نیازهای مراجع، نمی توان او را راهنمایی و هدایت کرد. این نیازها از نیازهای زیستی شروع می شوند تا نیازهای متعالی مانند زیبایی شناختی، کمال طلبی، عشق و جاودانگی ادامه می یابند.
3- عنصر شناختی: برای اینکه مشاور بتواند وارد دنیای اندیشه ها و تفکرات مراجع شود، باید به سطح تحول شناختی مراجع توجه داشته باشد. عنصر شناختی یعنی این که مشاور باید مطالب خود را به صورت منطقی و منطبق با سطح تحول شناختی مراجع تنظیم کند. به عبارت دیگر، مشاوره باید هم به میزان آگاهی و هم سطح توان و استعداد مراجع توجه کند و مشاوره را با توجه به دو نکته مزبور تنظیم نماید تا برای مراجع، هم جذاب و هم قابل استفاده باشد.
به نظر می رسد بهترین روش برای آموزش آموزه های دینی به جوانان، استفاده از الگوی «مشاوره» است؛ درا ین روش به مسایلی توجه شده است که با روحیات نوجوان و جوان با مؤلفه های روان شناختی شخصیت آنها سازگارترند. علاوه بر این، تجربه عملی هم نشان داده است که این الگو در جوانان بهتر جواب می دهد و سیره عملی پیامبر نیز در آموزش دین به مردم، به ویژه جوانان، مؤید این ادعاست. قرآن کریم در توصیف شخصیت پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هر آینه شما را پیامبری از خودتان آمد که به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به [هدایت] شما دل بسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان است»(7)
سیره عملی پیامبر این بود که با مخاطبان خود از طریق همدلی، پذیرش مثبت بدون شرط، صداقت و گوش دادن فعال، ابتدا ارتباط عاطفی برقرار می کرد، سپس معارف دین را برایشان بیان می نمود. قرآن می فرماید پیامبر از خود شماست؛ یعنی بسیار به شما نزدیک است؛ شما را خوب درک می کند و اگر رنج کوچکی به شما برسد، برای او بسیار گران است. این نهایت همدلی پیامبر(ص) را نسبت به امت عموماً و نسبت به مردم زمان خودش بخصوص نشان می دهد. علاوه بر این، پیامبر(ص) به همه انسانها احترام می گذاشت، حتی افرادی که از روی جهالت به او توهین می کردند مورد توجه مثبت بدون شرط آن حضرت قرار می گرفتند. تاریخ زندگی پیامبر(ص) سرشار از رفتارهای احترام آمیز با مردم است. پیامبر(ص) به عیادت افرادی می رفت که رفتارهای نامناسبی با او داشتند و این پذیرش مثبت بدون شرط بیش از سخنرانی های او موجب می شد مردم جذب اسلام شوند و زمینه ساز هدایت آنها بود. صداقت در رفتار، صمیمیت و دل سوزی پیامبر آن قدر زیاد بود که قرآن می فرماید: پیامبر نه تنها مردم را دوست می داشت، حتی دل بسته و مشتاق هدایت آنها بود و برای ایجاد ارتباط عاطفی، سر تا پا گوش بود. آن حضرت آن قدر در گوش دادن به سخنان مراجعان خود، اهتمام می ورزید که قرآن کریم از او تعبیر به «اذن» (گوش) می کند. «او گوش است، شنوای سخن هر کسی است بگو: گوش نیکوست برای شما»(8)
ویژگی دیگری که الگوی مشاوره را کارآمدتر از سایر الگوها می کند این است که در این الگو، مشاور و راهنما وقتی با مراجعه کننده ارتباط عاطفی عمیق برقرار می کند، زمینه بیان احساسات، نگرشها و نیازها فراهم می شود. کار مشاور و راهنما این است که وقتی مراجع احساسات و نیازهای خود را آشکار کرد، او راه صحیح ارضای این نیازها را به او نشان دهد. نیاز به حقیقت طلبی، نیاز به کمال مطلق، نیاز به زیبایی، نیاز به معنویت که در قالب نیاز به دین و معارف الهی قابل طرح هستند از جمله نیازهای متعالی انسان می باشند. مشاور در مرحله نخست، باید او را متوجه مصداق واقعی نیاز به تعالی، که همان آموزه های دینی است، کند. وقتی مراجعه کننده به این میزان از شناخت رسید که معارف الهی عطش معنوی و نیازهای متعالی انسان را ارضا می کند، تنها راه صحیح ارضای نیازهای متعالی خود را از مجرای دین و معارف الهی می یابد.
در واقع در الگوی مشاوره به عنصر «انگیزش»، که بیانگر نیازهای آدمی است، توجه می شود و توجه به نیازها در زمان مناسب، فرایند آموزش را برای مربی و متربی تسهیل می کند. مربی دینی نیز باید این احساس نیاز را در مخاطبان خود ایجاد کند. پیامبراکرم(ص) در آغاز رسالتش، اولین سخنی که به مردم فرمود این بود: «قولو لا اله الا ا... تفلحوا». فلاح و رستگاری سعادت طلبی یکی از مهمترین و اصلی ترین گرایشهای انسان است. بنابراین، پیامبر بر این گرایش فطری بشر - که مربوط به بعد انگیزشی می شود- تأکید کرد و سپس مردم را متوجه این حقیقت ساخت که توحید و یکتاپرستی، که جوهره دین و اساسی ترین آموزه دینی است، شما را به این خواست فطری و ذاتی می رساند و به آنها می فهماند تنها راه سعادت شما «آموزه های دینی» هستند و خود این آموزه ها نیز با فطرت و سرشت شما هماهنگ می باشند. در واقع، پیامبراکرم(ص) پس از ایجاد ارتباط به عنصر «انگیزشی» در مخاطبان خود توجه کرد و این موجب شد مردم فوج فوج به سمت پیامبر بیایند و جالب اینکه بیشتر افرادی که به پیامبر ایمان می آوردند، جوانان بودند.
در الگوی مشاوره، علاوه بر توجه به بعد عاطفی جوانان و همچنین به بعد انگیزشی آنها، به سطح شناختی آنها نیز توجه شده است و این بیانگر این حقیقت است که مشاور و راهنمای دینی باید به دو نکته توجه داشته باشد:
1- توجه به سطح تحول شناختی مخاطب؛
2- تنظیم آموزه های دینی به گونه ای که متناسب با توانایی و سطح فهم مخاطب باشد.
در الگوی مشاوره، فرض بر این است که مخاطب و مراجعان در چه سطحی قرار دارند و قدرت درک و تجزیه و تحلیل آنان در چه سطحی است؟ روان شناسان رشد، به ویژه کسانی که در زمینه رشد شناختی تحقیقات گسترده ای انجام داده اند، مانند پیاژه، بر این باورند که جوانان از نظر تحول شناختی، در دوره تفکر انتزاعی و صوری قرار دارند؛ یعنی در استدلال کردن، فرضیه ساختن، توجه به آینده، حل مسأله و در نهایت، تجزیه و تحلیل مسایل دقیق هستند، یعنی «به حداکثر کارآیی هوشی رسیده اند.» در این الگو، مشاور و راهنما به سطح شناختی مراجعانش توجه دارد و «آموزه های دینی» را متناسب با میزان فهم و درک آنها تنظیم می کند.
وقتی مطالب متناسب با فهم دانش پژوه و مراجع باشند، فرایند یادگیری بهتر تحقق پیدا می کند و آموزش برای فرد لذتبخش می شود. پیامبراکرم(ص) و سایر انبیا(ع) در برخورد با مردم و آشنا کردن آنها با معارف دین، به بعد شناختی آن توجه داشتند و مطالب را در سطح فهم مخاطبان بیان می کردند. پیامبر فرمود: «ما انبیا امر شده ایم که با مردم در سطح فهمشان سخن بگوییم»(9)
به نظر می رسد، در میان الگوهای موجود - تبلیغ، تدریس، تربیت و مشاوره- الگوی «مشاوره» برای آموزش و انتقال آموزه های دینی به جوانان از کارآیی بیشتری برخوردار است؛ چه اینکه در این الگو، مشاور و راهنما در مرحله اول، آنچه در الگوی مشاوره مطرح شد در واقع، بیان این حقیقت بود که یکی از بهترین راهکارهای آموزش آموزه های دینی به جوانان استفاده از الگوی «مشاوره» است. اما گامهای بعدی که باید برداشته شوند تا به هدف اصلی مقابله با دین گریزی یا پیش گیری از دین گریزی نایل شویم، عبارتند از:
1- تقویت بعد شناختی جوانان نسبت به آموزه های دینی؛
2- اصلاح یا تغییر شناختهای قبلی از دین؛
3- معرفی دین به عنوان برنامه زندگی؛
4- معرفی دین به عنوان راه منحصر به فرد برای دست یابی به سعادت واقعی؛
5- معرفی شخصیتهای کاملی که در پرتو آموزه های دینی به تکامل واقعی دست یافته اند؛
6- عملیاتی کردن دین در همه ابعاد زندگی؛
7- معرفی عواملی که موجب انحراف می شوند.
علاوه بر این، توجه دادن به نکات ذیل بسیار مفید است:
الف: تفهیم این واقعیت که معنویت و رابطه با خداوند باید فقط از طریق عمل به آموزه های دینی باشد و این رابطه معنوی با خداوند به روزهای سخت زندگی محدود نمی شود، بلکه تجلی کامل ارتباط با خدا در همه فراز و نشیبهای زندگی قابل مشاهده است.
ب: برای تقویت بعد انگیزشی جوانان نسبت به دین، آثار ارزنده دین باوری را در جنبه های فردی و اجتماعی برایشان بازگو کنیم تا انگیزه بیشتری برای ارتباط با خدا پیدا کنند و دین را به عنوان گران بهاترین هدیه خداوند به انسان تلقی کنند.
ج: آنان را به این حقیقت آگاه کنیم که برخورداری از معارف دینی می تواند بر عوامل بازدارنده ای همچون اضطرابها و استرسهای زندگی غلبه نماید و اطمینان و آرامش را جایگزین آن کند.
د: شیوه های صحیح ارتباط با خدا را با استفاده از معارف ناب دینی و سیره عملی دین باوران واقعی - یعنی پیشوایان معصوم(ع)- به آنها ارائه دهیم؛ شیوه هایی که هم از طریق عمل و هم از راه عشق می توانند جوان را به حقیقت مطلق واصل نمایند.
ه: به جوانان یادآور شویم که بهره گیری از آموزه های دینی به آدمی شخصیت، اعتماد به نفس و عزت نفس می دهد و همه رفتارهای او را در جهت صحیح هدایت می کند و جوان در پرتو چنین هدایتی قادر خواهد بود دیگران را جذب خود کند و به روابط اجتماعی خود تعالی بخشد و یک زندگی اجتماعی موفق را پایه ریزی کند.
و: به جوانان گوشزد کنیم که مطالعه زندگینامه بزرگان دین و سیره اولیای خدا بهترین الگوهای عملی را به آنها نشان می دهد و با الگو قرار دادن آنها بهترین شیوه های تقرب به خدا و حضور در محضر دوست را برای آنها فراهم می نماید.

پی نوشت:

1- هود آیه 29
2- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2 ص 152
3- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 232
4- مجلسی، همان، ج 103، ص 219
5- بقره، آیه 256
6- انسان، آیه 3
7- توبه، آیه 128
8- توبه، آیه 68
9- مجلسی، همان، ج 1، ص



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۸
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی