گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

عوامل مؤثر در سست شدن فرهنگ حجاب و پیامدهاى آن

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

حجاب، نماد عفت و عزت زنان و از شاخص‏هاى مهم فرهنگ دینى و از عناصر اصلى هویت ملى ماست. بى ‏شک، کرامت آدمى در گرو پای‏بندى به عفاف است که در پرتو آن، سلامت عمومى جامعه حفظ مى ‏گردد.

 جامعه سالم موجب رشد و بالندگى همه انسان‏ها اعم از زن و مرد مى ‏شود. طبیعى است آن دسته از کسانى که خود را صاحب قدرت و فرهنگ برتر مى ‏دانند، تمام تلاش خود را به کار مى ‏گیرند تا جهان را به کیفیت مطلوب و ماندگار مورد نظر خود برسانند و از همه ابزارها استفاده مى‏ کنند تا فرهنگ بى ‏بند و بارى رواج نیابد.

از سال 1950م. تغییرهاى دامنه دارى در برنامه ‏ریزى جهانى به ‏ویژه در کشورهاى صنعتى به وجود آمد. آنها معتقد بودند تا فرهنگ، رنگ اقتصادى نگیرد و حرکت خود را در مسیر رشد اقتصادى تنظیم نکند، نمى ‏توانند به سود واقعى دست یابند. بدین ترتیب، نگرش آنان به فرهنگ، اقتصادى شد. در حقیقت، فرهنگ، عامل وابسته به اقتصاد گردید. این نگرش، برنامه‏ ریزى جدیدى را ایجاب مى ‏کرد. در این دیدگاه، ساختن انسان اقتصادى مورد نظر است؛ انسانى که براى رسیدن به سود و لذت بیشتر، اصالت انسان یا اومانیسم را تحلیل مى ‏کند و در این راه، آماده دست زدن به هرگونه خشونت براى رسیدن به لذت و سود بیشتر است. این نوع نگرش که با نگرش الهى در تضاد است، میان زن و مرد، دشمنى پدید مى ‏آورد و پایه‏هاى زن‏سالارى را استوار مى ‏گرداند.
در نگرش الهى که نگرش تکاملى است، زن و مرد، درمقابل هم قرار ندارند، بلکه به کمک هم مى ‏توانند به تکامل بالاتر دست پیدا کنند و در محیط اجتماعى و خانوادگى، متمم و مکمل هم‏دیگر شوند. جامعه الهى، جامعه ‏اى است که نهادهاى فرهنگى و ارزشى بر آن حاکم هستند و تنها از دریچه ایمان مى‏ توان به این جامعه نگاه کرد. انسانى که در این بستر فرهنگى رشد مى ‏کند، انسانى مختار، مستقل، فرهنگى، ارزشى و باتقوا است.
در حقیقت، در نظام ارزشى، نقش اول به فرهنگ داده مى ‏شود و عناصر فرهنگى چنان پویاست که به تکامل همه جنبه ‏هاى انسانى کمک مى‏کند. براى مثال، در این جامعه آنچه بتواند جلو رشد فرهنگ مادى را بگیرد، ارزش تلقى مى ‏شود. حجاب نیز به عنوان قوى ‏ترین عامل براى کنترل رشد فرهنگ مادى، ارزش‏مند است. به همین دلیل، سردمداران ترویج فرهنگ مادى، بیشترین هجمه تبلیغاتى خود را علیه حجاب سامان مى‏ دهند. وقتى یک خانم با حجاب اسلامى به کشورهاى غربى قدم مى‏گذارد، در حقیقت، بدون اینکه کلمه ‏اى سخن بگوید، در تقابل با فرهنگ مادى قرار مى ‏گیرد. به همین جهت، شاید هیچ حکم اسلامى به غیر از جهاد، به این میزان با تهاجم فرهنگ مادى روبه ‏رو نشده باشد.
حجاب، پرچم اسلام و در حقیقت، لباس عقل عملى زنان مسلمان است. دشمن براى سست کردن این ارزش در سه زمینه فعالیت مى‏کند: نخست، پایه‏ گذارى ارزش‏ها و باورهاى هستى‏ شناسى بر اساس فرهنگ بیگانه؛ دوم، وارد ساختن تفکرهاى ضد ارزشى در برنامه ‏ها و سوم، القاى تحلیل‏ه اى فکرى جدید و ناهماهنگ با ارزش‏ها به والدین و جوانان. و این در حالى است که زنان غربى با تفسیرى که از ارزش‏ها و هویت انسانى زنان دارند، هیچ طَرْفى نبسته ‏اند و روزنى به ‏سوى نور و روشنایى نیافته ‏اند، اگر فرهنگ غربى حافظ و حامى زنان بود باید امروزه ارزش زنان به مراتب بسیار بهتر از وضع کنونى آنان مى ‏بود. با این حال، با آنکه حجاب و رعایت موازین عفاف هیچ‏گونه محدودیتى در زمینه ‏هاى مختلف براى پیشرفت زنان فراهم نیاورده است، شاهد کم‏رنگ شدن پوشش اسلامى در دهه اخیر هستیم. عوامل متعددى در این زمینه دخیلند که از آن میان مى ‏توان از عوامل زیر یاد کرد: 

1. تبیین نشدن فرهنگ ناب اسلامى

پس از انقلاب، گرایش خوبى به دین و دیانت و انجام دستورهاى دینى به وجود آمد. سیاست‏گذاران کشور نیز تصور مى ‏کردند این فضا ادامه خواهد یافت، غافل از اینکه نسل آینده، نه طعم خوارى زن در نظام طاغوت را چشیده و نه پى ‏آمدهاى بى‏بند و بارى را شاهد بوده است. نسل تازه در آن دوران، یا تازه متولد شده بودند یا حداکثر 10 ـ 12 سال داشتند. بدین ‏ترتیب، براى تبیین فرهنگ حجاب و عفاف براى این نسل، برنامه‏ ریزى درستى صورت نگرفت. یکى دیگر از عوامل تبیین نشدن فرهنگ اسلامى، بحران‏سازى‏هاى متعدد دشمنان انقلاب بود که فرصت برنامه ‏ریزى صحیح را از سیاستمداران حکومت دینى سلب کرد.

2. تبیین نشدن فرهنگ حجاب در جامعه

استفاده نکردن از کارشناسان متعهد و متخصص، متحول نشدن کتاب‏هاى بینش دینى مدرسه‏ها و معارف دانشگاه‏ها، تدوین مطالب به صورت خشک و نامناسب با طبع جوانان، سنگ‏اندازى بیگانگان با سست کردن اعتقادات دینى، تبلیغ آزادى غربى و ترویج فرهنگ تساهل و تسامح، سبب شده است فرهنگ حجاب به درستى در جامعه اسلامى تبیین نشود. در این میان، افرادى که دنبال زندگى بى‏دردسر هستند، بسیار زود به افکارى که دشمن در این زمینه القا مى‏کند، گرایش پیدا مى‏کنند.

3. بالا رفتن سن ازدواج

گسترش فرهنگ مصرفى و بالارفتن خواسته‏ها و وجود مشکلات دیگر سبب شده است جوانان از ازدواج خوددارى کنند. طبع زن نیز تمایل دارد که زیبایى‏هاى خود را در مقابل جنس مخالف نشان دهد و اگر راه حلى که خداوند متعال در مقابل او گذاشته است، براى او کارساز نباشد، از راه‏هاى دیگرى استفاده مى‏کند و به خودنمایى مى‏پردازد. در حقیقت، بالا رفتن سن ازدواج در پایین آمدن سطح حجاب اثر مى‏گذارد. اگر زنان در خانواده مورد توجه همسرانشان قرار گیرند، این حس آنان تأمین مى‏شود. از سوى دیگر، بالا رفتن سن ازدواج، عاملى براى جلوه‏گرى و پیدا کردن همسر از راه‏هاى غیرمعمول است.

4. نبود ساختار صحیح براى اجراى امر به معروف و نهى از منکر

در نزدیک به سه دهه اخیر به سبب اینکه روش صحیح امربه‏معروف و نهى از منکر بیان نشد، این حکم اسلامى در حاشیه قرار گرفت. به همین علت، افراد دچار افراط و تفریط شدند. همین امر سبب شد تا دشمن از شیوه نادرست اجراى امر به معروف و نهى از منکر، علیه نیروهاى متدین بهره گیرد و آنها را خشونت‏طلب و زورگو معرفى کند. البته در کنار تدبیرهاى درونى، وجود شیوه‏هاى بیرونى تربیت نیز ضرورت دارد و فریضه امر به معروف و نهى از منکر بیانگر مسئولیت عمومى افراد در تربیت بیرونى انسان‏هاست. هر انسانى همچنان‏که مسئول خویشتن است، مسئولیت دیگران را نیز برعهده دارد. مسلمان نمى‏تواند نسبت به آنچه در محیط پیرامونش مى‏گذرد، بى‏تفاوت باشد. بنابراین باید با اصلاح روش‏ها، نسبت به کاربست کامل آن در جامعه دینى اقدام کرد.

5. کاستى در معرفى الگوها

اسوه در لغت به معنى پیشوا، رهبر، مثال و نمونه است.1 در قرآن درباره زنان نمونه آمده است:
و خداوند براى مردم باایمان، همسر فرعون را مثَلَ مى‏زند، آن‏گاه که گفت: پروردگارا! مرا نزد خود در بهشت جاى ده و از فرعون و کردارش نجاتم بخش و از مردم ستم‏پیشه رهایم ساز! (و سرمشق دیگر) مریم دختر عمران (است) آنکه دامنش را پاک نگاه داشت و ما از روح خویش در او دمیدیم و نشانه‏هاى پروردگار و کتاب‏هایش را تصدیق کرد و از پارسایان بود. (تحریم: 11 ـ 12)
در جاى دیگر مى‏فرماید:
وقتى را یاد آور که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند، تو را برگزید و پاک ساخت و بر زنان جهان برترى بخشید. (آل‏عمران: 42)
وقتى نهادهاى فرهنگى جامعه در معرفى الگو از خود سستى نشان دهند، دشمن به راحتى الگوهاى خود را به جوانان و نوجوانان معرفى مى‏کند.
الگوهاى مناسب نیز اگر معرفى شوند، به علت ناآشنایى و ناپختگى جوانان و براثر وسوسه‏هاى فکرى و جلوه‏گرى الگوهاى کاذب، اعتبار خویش را به آسانى از دست مى‏دهند. این خطر فرهنگى، دختران را که احساسات آنها در اوج است، بیش از پسران تهدید مى‏کند.
یکى از امتیازهاى ادیان الهى این است که نه تنها الگو معرفى کرده‏اند، بلکه الگوهاى آن در جنسیت‏هاى مختلف است. خداى متعال، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را آفرید تا هم الگوى زنان باشد و هم مردان؛ چنان‏که على بن‏ابى‏طالب هم الگوى مردان است و هم زنان؛ چون این دو جنس، مکمّل یکدیگرند. با وجود داشتن چنین الگوهایى، ما مسئولیت سنگینى بر عهده داریم. جهانیان و حتى پیروان اسلام مى‏پرسند اینان که الگوى فاطمه زهرا علیهاالسلام و منابع وحى را پیش رو داشتند و زمینه نیز برایشان فراهم بود، چگونه نتوانستند جامعه زنان را به صورت علمى و خودکفا اداره کنند. چگونه حجاب اسلامى با وجود فلسفه غنى‏اش نه تنها گسترده‏تر نشده، بلکه کمتر رعایت شده است. باید دانست امروزه زنان ما دچار مسائل و مشکلات درونى هستند و تا این مشکلات از طریق مذهب پاسخ داده نشود، رفتار زنان بنیان درستى نمى‏یابد. تصویرى که زنان در جامعه از خود دارند، تصویر درستى نیست و از آن ناراضى‏اند. متأسفانه زن همیشه جنسى ضعیف، عامل ارضاى غرایز جنسى، موجودى انفعالى، ناکارآمد و حاشیه‏اى معرفى مى‏شود. حتى زنان تحصیل کرده، با حجاب کامل نیستند و این‏طور القا شده است که دانشمند شدن با محجبه شدن، جمع شدنى نیست.
از جمله عوامل مهم در این راستا، معرفى گروه مرجع است. کسانى که در جامعه الگو مى‏شوند، باید به حجاب، ارزش‏ها و اصول اسلام و انقلاب ایمان داشته باشند. الگو باید نسبت به دیگران، فردى برگزیده و داراى امتیاز باشد تا سزاوار امامت و رهبرى خلق گردد؛ زیرا ایشان علاوه بر وظیفه آموزش و راهنمایى، وظیفه تربیت و راهبرى را نیز بر عهده دارند؛ آن هم تربیتى همگانى که شامل مستعدترین و برجسته‏ترین افراد جامعه نیز مى‏شود. چنین مقامى در خور کسانى است که خودشان به عالى‏ترین مدارج کمال انسانى رسیده و داراى کامل‏ترین ملکات نفسانى باشند.2
در استفاده از سرمشق، باید معیار پیروى از او را به‏دست آورد. به بیان دیگر، بایست روح حاکم بر افعال و اقوال الگو را شناخت تا بتوان از زوایاى زندگى او به قوانین و درس‏هاى کلى و عمومى دست یافت. آنان که الگوهاى اسلامى را کهنه شدنى مى‏پندارند، پیروى از اسوه‏هاى آن را به صورتى ایستا و محدود تحلیل مى‏کنند. فاطمه علیهاالسلام از عالى‏ترین الگوهاى اسلامى است که با وجود نیاز فورى زنان ما به شناخت ابعاد اندیشه و زندگى ایشان، از آن کمتر بهره برده‏اند. الگو بودن زهرا علیهاالسلام در نوع وسایل پوشش یا امور مادى و زوال‏پذیر نیست، بلکه آنچه فاطمه را فاطمه کرد، امورى است زوال‏ناپذیر که کمتر بدان‏ها پرداخته مى‏شود.

6. کم‏رنگ شدن نقش خانواده‏ها

اگر تربیت فرزندان از خانه به مهد کودک و مدرسه منتقل شود، آن را مى‏توان به هر جاى دیگرى نیز کشاند. تلاش دشمن، جدا کردن جوان از کانون خانواده است؛ زیرا بدین وسیله زمینه آسیب‏پذیرى آنان و آمادگى‏شان براى اثرپذیرى از القاى فرهنگى دوچندان مى‏شود. این جدایى ممکن است ظاهرى یا فکرى باشد. اسلام براى ارتباط عاطفى و روحى والدین با جوان اهمیت قائل است. اگر جامعه پاک مى‏خواهیم، باید خانواده را تطهیر کنیم.
کودک در پرتو ویژگى همانند شدن، بدون اراده از رفتار بزرگ‏سالان حتى جارو کردن مادر، روزنامه خواندن پدر و نزاع و مشاجره آنان تقلید مى‏کند. کودک به مناسبت زود باورى و تقلید، فکر خانواده و پدر و مادر را مى‏پذیرد و روح و روان او از این طریق تکامل مى‏یابد.3
این خواست درونى تنها به دوره کودکى محدود نمى‏گردد، ولى دوره نوجوانى و جوانى، از حساسیت ویژه‏اى برخوردار است؛ زیرا تا پیش از آن، هرچه را والدین مناسب مى‏پنداشتند، او بى چون و چرا مى‏پذیرفت. اکنون که به درستى گزینش آنان شک کرده است، درصدد برمى‏آید خود با حس استقلالى که یافته است، آن را انتخاب کند.
والدین علاوه بر مسئولیت عام، مسئولیت ویژه‏اى نیز در قبال فرزندان به عهده دارند. این مسئولیت از قبل از تولد فرزند آغاز مى‏شود و تا دوران رشد و بلوغ ادامه مى‏یابد. رعایت آموزه‏هاى دینى در زمینه‏هاى بهداشت جسمى و روحى فرزندان و اهتمام در تربیت آنان و فراهم آوردن محیط مناسب در درون خانواده و مراقبت از آنان در محیط بیرونى، در شکل‏گیرى شخصیت اخلاقى و روانى فرزندان، تأثیرى سازنده دارد.

7. تلاش ناکافى در ایجاد محیط سالم اجتماعى

یکى از وظیفه‏هاى اجتماعى مدیران جامعه این است که براى ایجاد محیط تربیتى سالم، نظام کارآمدى را برنامه‏ریزى و اجرا کنند. ساختن محیط سالم در مدارس، دانشگاه‏ها، رسانه‏هاى جمعى، محیط‏هاى فرهنگى و هنرى و اجراى شیوه‏هاى صحیح و مؤثر از اقدامات ضرورى در ارتقاى اخلاق اجتماعى است. ساختن جامعه سالم از نظر اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، ادارى و ارزش‏هاى حاکم، شرط ضرورى در تربیت عمومى است. در جامعه‏اى که از نظر اقتصادى، سیاسى و اجتماعى، ناسالم باشد، جرایم و مفاسد اخلاقى فزونى خواهد یافت. اگر کسب مال از طریق مشروع، مشکل یا ناممکن باشد، به‏طور طبیعى، افراد بسیارى به راه‏هاى نامشروع روى مى‏آورند. در چنین فضایى، نصیحت، تذکر و امر به معروف چندان تأثیرى نخواهد داشت. مهم‏ترین وظیفه مدیران در چنین شرایطى، تلاش براى رفع مشکلات و بهبود وضع اجتماعى، تصحیح مدیریت‏ها، اصلاح ادارى و تقویت بنیه اقتصادى است.

8. ناآشنایى با فلسفه حجاب

پس از پیروزى انقلاب اسلامى، بحث علمى مناسبى در زمینه فرهنگ حجاب و عفاف صورت نگرفته است و نسل جوان با فلسفه و ضرورت حجاب، آشنایى لازم را ندارد. نشست‏هاى علمى علاوه بر تبیین فلسفه و ضرورت حجاب و مبانى فقهى آن مى‏تواند آثار اجتماعى، روحى و روانى حجاب و رسالت انقلاب اسلامى را درباره زنان روشن کند.
گفتنى است در شیوه تبلیغى باید زبان عام‏ترى را برگزینیم تا بهتر به افراد منتقل شود. شیوه‏ها باید به دور از افراط و تفریط و متناسب با سن مخاطب و تحصیلات و موقعیت فرد باشد که در این راه، کمک گرفتن از فنون روان‏شناسانه بسیار مهم است. براى رسیدن به وضعیت درست، باید خود انتقاد باشیم. در روان‏شناسى مى‏گویند فرد باید قانع شود تا پاى‏بند شود. ما تا به حال بیشتر از شیوه‏هاى قانونى استفاده کرده‏ایم، ولى در کنار استفاده درست از قانون باید انگیزه درونى نیز در افراد به وجود بیاوریم.

مهم‏ترین آسیب‏ها و پى ‏آمدهاى بى ‏حجابى
    

1. عقده‏ مند کردن مردان

جلوه‏گرى زنان، آثار منفى روانى براى مردان و جوانان در پى دارد. اگر میل آدمى به چیزى جلب شود و به آن دست نیابد، تعادل روحى و روانى او به هم مى‏ریزد؛ درونش ناآرام مى‏گردد و در صورت تکرار، به عقده روانى تبدیل مى‏شود.

2. سقوط شخصیت زنان

حجاب، قانون فطرت است و سرپیچى از این قانون فطرى، سقوط ارزشى بانوان را به همراه دارد. هر قدر زنان به خودآرایى بپردازند، از تقویت و تکمیل روح الهى خود باز مى‏مانند. بى‏حجابى، کلید تخریب ارزش‏هاى زنانه است.

3. تزلزل خانواده‏ها

کشاندن مسائل جنسى از محیط خانواده به جامعه افزون بر متزلزل کردن عفت زنان، زمینه از هم پاشیدن بنیان خانواده‏ها را نیز فراهم مى‏آورد. اساسا پوشش زنان سبب مى‏شود تمتعات جنسى منحصر در خانواده باشد؛ همچنین به حفظ و حراست از کیان اجتماعى و استفاده بهینه از نیروهاى فعال آن کمک مى‏کند. در مقابل، حضور زنان بى‏حجاب و بدحجاب دل مردان راست کرده و ایمانشان را مى‏رباید و چه بسا باعث رکود در فعالیت‏هاى اجتماعى مى‏شود.

4. بلوغ زودرس جنسى

بى‏تردید، بر اثر جلوه‏گرى زنان، نوجوانان، زودتر از زمان طبیعى به بلوغ خواهند رسید و این بلوغ زودرس زمینه‏ساز اختلال روانى و جسمى در آنها مى‏شود.

5. بدآموزى

اصولاً فرزندان، رفتار خود را از بزرگ‏ترها مى‏آموزند. اگر زنان و دختران بالغ جامعه، از شرم و حیا به دور باشند و در پوشش مناسب موى سر، بدن و زینت‏هایشان دقت نکنند، الگوى نامناسبى براى فرزندان جامعه خواهند بود.

پی‌نوشت‌ها:
 

1 . لسان العرب، ج 14.
2 . محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، قم، انتشارات تبلیغات اسلامى، 1372، ج 1 و 2، صص
242 و 243.
3 . على قائمى، نقش مادر در تربیت، چ 5، انتشارات امیرى، 1368، صص109و 113.

منبع : کتاب "مروارید عفاف "

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۲
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی