گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

حکایت‌هایی برگرفته از کتاب آیت‌الحق

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ب.ظ

حکایت‌هایی برگرفته از کتاب آیت‌الحق (شرح احوالات عارف واصل سیدعلی قاضی ‌طباطبایی)   

چند روزی از این دیدار و گفتگو می‌گذرد و یک روز صبح، فوت آقای قاضی از گلدسته‌های شهر نجف اعلام می‌شود. آن زمان است که هاتف قوچانی متوجه منظور آقای قاضی می‌شود.

 نویسنده: سید محمد حسن قاضی طباطبایی

مترجم: سید محمد علی قاضی طباطبایی

-   آقای قاضی (ره) از زمان مرگ خود مطلع بودند

پدر بزرگوار آقای قاضی- سید حسین قاضی- در نجف دفن شده‌اند، وقتی حاج آقا هاتف قوچانی از این مطلب مطلع می‌شوند به آقای قاضی گله می‌کنند که چرا تا به حال این مطلب را به او نگفته‌اند که وقتی به وادی السلام (قبرستانی در نجف) می‌روند قبر مرحوم سید حسین را نیز زیارت کنند و نشانی قبر را می‌خواهند. آقای قاضی می‌گویند چند روز دیگر با هم به وادی السلام می‌رویم. چند روزی از این دیدار و گفتگو می‌گذرد و یک روز صبح، فوت آقای قاضی از گلدسته‌های شهر نجف اعلام می‌شود. آن زمان است که هاتف قوچانی متوجه منظور آقای قاضی می‌شود.

- تمنا و پافشاری مومنان برای کسب فضیلت‌ها

آقای قاضی بعضی شب‌ها به منزل پسرشان می‌رفتند و بعضا چند شبی هم در آنجا می‌ماندند. پسرشان نقل می‌کنند که بعضی شب‌ها صدای ناله و گریه‌شان را از اتاقشان می‌شنیدم. یک شب برخاستم تا به اتاق ایشان بروم و علت را جویا شوم. از لای در اتاق دیدم که ایشان دو دست خود را روی صورت گذاشته و ناله می‌کند و کلماتی را به زبان می‌آورد. من کلمه “ارنی الطلعه‌الرشیده” را شنیدم. به اتاق برگشتم و دیدم مادرم بیدار است. تا خواستم آنچه را دیده‌ام برای مادر بازگو کنم، او دست بر دهانم گذاشت و خوابید.

این نوع گریه و تضرع و تمنای خالصانه مخصوص مومنان است برای کسب فیض و فضیلت از درگاه خداوند. جز این نیست که به کسی چیزی داده نمی‌شود مگر آنکه بر خواست خود پافشاری کند.

- نهایت احترام برای بزرگان علمی و مذهبی و اجتماعی

آقای قاضی عادت داشتند که نام بزرگان معرفت یا مذهب را با احترام فوق العاده‌ای می‌بردند و به همه سفارش می‌کردند که چنین کنند حتی اگر در مواردی با بزرگی، اختلاف نظر و سلیقه هم داشتند، به واسطه علم و فضلشان، تا حد امکان از دستورات آنها تبعیت می‌کردند. ایشان اعتقاد داشتند که حتی اگر کسی مخالف عقایدشان است ولی منزلتی علمی، مذهبی یا اجتماعی دارد باید شان و منزلتش توسط همه حفظ شود و این کار مانع بروز تفرقه و چنددستگی در دین و جامعه می‌شود.

ایشان معتقد بودند که احترام گذاشتن و بزرگداشت مشایخ و بزرگان حتی اگر در مواردی مورد انتقاد هم باشند، سبب تواضع و دوری از خودپسندی مومنان می‌شود.

 Ayatollah_Ghazi_Near_50_Year_Old

-  کم توقعی آقای قاضی از اطرافیان

جلسه‌های درسی در منزل آقای قاضی برگزار می‌شد منتهی به ادای فریضه نماز و سخنرانی. فردی در این جلسات حضور داشت که بسیار تک روی می‌کرد، موقع سخنرانی، نماز می‌خواند، موقع نماز جماعت نافله می‌خواند و… حضار عصبانی هم جرات نطق کشیدن نداشتند و منتظر بودند که آقای قاضی به زبان بیایند. ولی آقای قاضی با صبر و بردباری خلقیات دیگران را تحمل می‌کردند و می‌گفتند موجود بی نقص خدا است و ما نباید از دوستان خود توقع زیادی داشته باشیم. باید رفتارهای نابجای اطرافیانمان را با حسن خلق تحمل کنیم که ائمه اطهار هم به آن بسیار سفارش کرده‌اند.

- درخت هر چه سنگین‌تر، افتاده‌تر

یکی از اساتید دانشکده نجف که به هیبت و شکوه مشهور بود، وقتی از کوچه‌ای می‌گذشته، می‌بیند که سیدی ساده پوش کنار پسرکی که کارش آوردن آب بود، ایستاده و دو خیک آب از روی حیوان به زمین افتاده است. سید از او کمک می‌خواهد تا خیک‌ها را روی الاغ سوار کنند. خیک‌ها خیس و گلی بوده و استاد هم مطمئن که با سید یپر و پسرک نمی‌توانند خیک‌ها را روی حیوان بگذارند. بهانه گلی شدن و سنگینی و عدم تعادل استاد کارساز نمی‌شود و بالاخره با هزار زحمت، کار تمام می‌شود و هر دو سرتا پا خیس و گلی شده. سید پیر با شعف و نقل شوخی‌ از ستاد خداحافظی می‌کند. استاد بعد از سال‌ها می‌فهمد که آن سید پیر، آقای قاضی بوده‌اند و پس از آن به فردی اندیشناک و ساکت تبدیل شد.

-  از کرامات امام رضا

هرگاه کسی نیت سفر به مشهد را می‌کرد آقای قاضی می‌فرمودند: “امام رضا یکی از سه خواهش زائرانش را در زیارت اول خود حتما اجابت می‌کند و حتی هر سه خواسته را”.

فردی از ایشان پرسید که آیا این اجابت برای خودشان هم اتفاق افتاده یا خیر. آقای قاضی گفتند: “روزی به مشهد رفتم و سه خواسته داشتم. اول شفای پاهایم که به دلیل نقرس به آقای لنگ معروف شده بودم و دوم همسری که از من و دو کودکم مراقبت کند و مجبور به استخدام مستخدمه‌ای نشوم. به مشهد رسیدیم و پیش از زیارت به حمام رفتم و تکه‌ای گوشت سیاه شده از پایم جدا شد، درد پایم کاملا خوب شد و نیازی به عصا هم نبود. کمی بعد دوستی مژده داد که بانویی برای مراقبت از بچه‌ها پیدا شده است”.

ایشان توضیح در مورد خواسته سوم ندادند.

 ghazi

- تکریم عزادارن اباعبدالله

آقای قاضی سفارش زیادی به برگزاری جلسات روضه و عزاداری برای امام حسین (ع)، مراسم شام و نهار به نام امام حسین(ع) و هر چیزی که یاد امام را زنده نگه دارد، داشتند. تاکید به برگزاری مراسم هفتگی، ماهانه یا حتی دهه محرم. خودشان نیز مراسم روضه برپا می‌کردند و همه اقشار مردم در این مجالس حاضر می‌شدند. ایشان حتی کفش‌های حضار را جفت می‌کردند و احترام زیادی برای حضار در این مجالس قائل بودند. بسیاری از دوستان از رفتن به این مجالس امتناع می‌کردند چرا که اینگونه تکریم را در شان آقای قاضی نمی‌دانستند و خجالت می‌کشیدند. آقای قاضی در جواب به آنها گفتند: “این همان کبر و غروری است که در جامعه ما ریشه کرده، این تواضع از مقام و شخصیت ما کم نمی کند و من از داشتن چنین تفکراتی به خدا پناه می برم”.

ایشان اقامه عزا را در دهه عاشورا سبب گشایش امور می‌دانستند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۲۰
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی