گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه


حقوق والدین در صحیفه سجادیه (3)

از آثار ناسپاسی به والدین سلب عدالت و نرسیدن به الطاف الهی

عبدالکریم پاک نیا تبریزی     

اشاره:

موضوع: «حقوق والدین» از نگاه صحیفه سجادیه در شماره 165 (رجب المرجب) آغاز گردید پس از نگاهی اجمالی به منزلت والدین، برخی حقوق والدین از نگاه صحیفه سجادیه بررسی و ارائه شد.  اکنون در ادامه برخی از آثار ناسپاسی والدین مطرح می گردد:

1. سلب عدالت

یکی از آثار ناسپاسی به والدین دور شدن از خصلت پسندیدۀ عدالت است.

شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت: پیش نمازی که تمام شرایط امامت را دارا است، جز اینکه با پدر و مادرش رفتاری تند دارد و با سخنان درشت آنان را می‌ رنجاند، آیا شایستگی امامت جماعت را دارد و ما می‌ توانیم به او اقتدا کنیم؟ پیشوای ششم(علیه السلام) فرمود: « لَا، تَقْرَأُ خَلْفَهُ  مَا لَمْ یَکُنْ عَاقّاً قَاطِع؛[1] [نماز] نخوان پشت سر او تا زمانی که او با پدر و مادرش رفتاری ناشایست دارد.»

2. نرسیدن به الطاف الهی

اگر شخصی در هر مقامی نسبت به تکریم والدین کوتاهی کند و یا بی احترامی نماید، برخی از آثار آن را در این جهان خواهد چشید. هر چند اعمال نیک فراوانی داشته باشد و یا حتی در ردیف اولیای الهی باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که حضرت یعقوب(علیه السلام) برای ملاقات فرزندش یوسف(علیه السلام) وارد مصر شد، وی به استقبال پدر بزرگوارش آمد. حضرت یعقوب(علیه السلام) با دیدن فرزندش فوراً از اسب پیاده شد، ولی جناب یوسف(علیه السلام)، برای احترام به پدر از مرکب دیرتر پایین آمد به طوری که ابتدا روی اسب قرار داشت، دست در گردن پدر انداخت. حضرت یوسف(علیه السلام) هنوز از خوشامدگویی با پدر فارغ نشده بود که جبرئیل نازل شد و به او فرمود:‌ای یوسف! دست خود را باز کن! حضرت یوسف(علیه السلام) کف دست خود را گشود، نور درخشانی از دستش به سوی آسمان رفت. پرسید: این چه نوری بود؟ جبرئیل عرضه داشت:« نُزِعَتِ  النُّبُوَّةُ مِنْ عَقِبِکَ عُقُوبَةً لِمَا لَمْ تَنْزِلْ إِلَى الشَّیْخِ یَعْقُوبَ فَلَا یَکُونُ مِنْ عَقِبِکَ نَبِی؛[2] نور نبوت از صلب تو بیرون رفت [و دیگر پیامبری از نسل تو به وجود نخواهد آمد]. به سبب آنکه [کمال احترام را در مورد پدر پیرت رعایت نکردی و] برای یعقوب پیر پایین نیامدی، پس کسی از فرزندانت به نبوت نخواهد رسید.» علامه مجلسی در شرح این حدیث می‌ فرماید! رعایت ادب در مقابل پدر مهم تر از رعایت مصلحت سیاسی بود و این حرکت از آن حضرت ترک اولی محسوب می‌ شود و اولیای الهی با کوچک ترین نقطۀ ضعفی مورد عتاب الهی قرار می‌ گیرند و مکافات می‌ بینند.[3]

- «اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ، أَوْ أَسْرَفَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ فِعْلٍ، أَوْ ضَیَّعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ، أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِمَا وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا، فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِی، وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی، وَ لَا أَکْرَهُ مَا تَوَلَّیَاهُ مِنْ أَمْرِی یَا رَبِّ؛ پروردگارا! اگر در گفتار با من از اندازه بیرون رفته‌ اند، یا در عملی نسبت به من زیاده روی نموده اند، یا حقی را از من ضایع کرده‌ اند یا از وظیفۀ پدر و مادری دربارۀ من کوتاهی به خرج داده‌ اند، من این حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را مایۀ احسان بر آن ها قرار دادم، و از تو می‌ خواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان برداری؛ زیرا من نسبت به خود، آنان را متهم نمی‌ کنم، و آنان را در مهربانی در حق خودم سهل انگار نمی‌ دانم و از آنچه درباره ام انجام داده‌اند، ناراضی نیستم.»

- «فَهُمَا أَوْجَبُ حَقّاً عَلَیَّ، وَ أَقْدَمُ إِحْسَاناً إِلَیَّ، وَ أَعْظَمُ مِنَّةً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ، أَوْ أُجَازِیَهُمَا عَلَى مِثْلٍ، أَیْنَ إِذاً -یَا إِلَهِی- طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی! وَ أَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی! وَ أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَى أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَةِ عَلَیَّ؛

خداوندا! رعایت حق آنان بر من واجب تر، و احسانشان نسبت به من دیرین تر، و نعمتشان بر من بیشتر از آن است که آنان را از روی عدل قصاص کنم، یا نسبت به ایشان مانند آنچه با من کرده‌ اند رفتار کنم. ‌ای خدای من! اگر چنین کنم، پس روزگار طولانی که در تربیت من سپری کرده‌ اند، و رنج های زیادی که در نگهداری من تحمل نموده‌ اند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند، تا به زندگی من گشایش بخشند، چه می‌ شود؟»

این نکته لازم به توضیح است که فرزندان هرگز نباید به پدر و مادر خویش بی احترامی کنند و باید تا حد توان والدین بد را نیز محترم شمارند؛ امّا اطاعت غیر از تکریم است و آن محدود به حدود الهی است.


پی نوشت: 

[1]. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، مؤسسۀ الاعلمی، بیروت، ج‏1، ص‏379.

[2]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج‏2، ص‏309.

[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏70، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ص‏223.  

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 167 .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۷
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی