وضو و غسل با ناخن لاک زده
یکی از لوازم آرایش که در میان بچه های کم سن و سال هم طرفدار پیدا کرده است، استفاده از لاک های رنگی برای زیبایی روی ناخن هست.
یکی از لوازم آرایش که در میان بچه های کم سن و سال هم طرفدار پیدا کرده است، استفاده از لاک های رنگی برای زیبایی روی ناخن هست.
یکی از مسائلی که در جای جای زندگی روزمره میشنویم مساله چشم خوردن است، تا یکی بلایی بر سرش می آید معمولا می اندازد گردن چشم، که آقا ما چشم خوردیم.
ولی یک سوال اینجا مطرح است؟ اصلا چشم خوردن حق است؟
آیا چشم زخم خرافات نیست؟
چشم زخم با عدل خدا جور در می آید؟
چه کنیم اصلا چشم نخوریم؟
هر کس دوست دارد که عمرش طولانى و روزى اش زیاد شود، تقواى الهى پیشه کند و صله رحم نماید.
این روزها در برخی خانواده ها شاهد رفتارهای هنجار شکنانه و دور از ارزشهای اخلاقی و اسلامی هستیم، مرزهای محرم و نامحرمی گسیخته شده است و کسی اهمیت نمی دهد که عاقبت این اتفاق شوم چقدر میتواند وخیم باشد.
رشوه خواری و فساد اداری به عنوان یک پدیده ناهنجار، انحطاط در جهات مختلف یک جامعه را سرعت میبخشد.
مفهوم رشوه
رشوه، چیزی است که به حاکم و یا غیر حاکم میدهند تا به نفع رشوه دهنده حکم کند و یا آنچه که رشوه دهنده میخواهد، عمل کند. بنابراین، رشوه دهنده کسی است که چیزی را میدهد تا گیرنده، او را در امر باطلی، یاری و کمک کند.
در کتب لغت فارسی نیز آمده است: رشوه، آنچه که به کسی بدهند تا کاری بر خلاف وظیفه خود انجام بدهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکم بر خلاف حق و عدالت بدهد.
البته دادن و گرفتن رشوه در موارد مختلف، به اشکال گوناگونی صورت میگیرد؛ گاه جهت تسریع امری و انجام کاری خارج از نوبت، زمانی به خاطر انجام کاری که قانوناً بر عهده او نیست، ولی به لحاظ نفوذ اجتماعی، توان انجام آن را دارد و در برخی موارد هم جهت ابطال حق و احیای باطلی پول های هنگفتی، تحت عناوین: حقّ الزحمه، پول چای، هدیه و شیرینی ردّ و بدل و دست به دست میشود.
رشوه خواری و فساد اداری به عنوان یک پدیده ناهنجار، انحطاط در جهات مختلف یک جامعه را سرعت میبخشد؛ لذا در کلیه نظام های جهانی، شدیداً مورد نکوهش قرار گرفته است. آمار و ارقامی که از داد و ستدهای پولی (رشوه) تحت عناوین مختلف ارائه میشود، حقیقتاً سرسام آور و نگران کننده است.
بر اساس تحقیق سازمان بانک جهانی، همه ساله بیش از یک و نیم تریلیون دلار رشوه در کشورهای غنی و در حال توسعه پرداخت میشود.
عواقب وخیم این پدیده شوم، جامعه جهانی را مجبور به عکس العمل کرده و در نتیجه، تصویب کنوانسیون پیمان منع رشوه و فساد اداری را سبب شده است.
زشتی رشوه در آموزههای دینی
مکتب انسان ساز اسلام به عنوان یک جریان زنده و پویا، اخذ رشوه را به مثابه یک عمل زشت، نفرت انگیز و گناه بزرگ و نابخشودنی، معرفی کرده و انسان ها را از رشوه گرفتن و واسطه گری بین دهنده و گیرنده به شدت نهی کرده است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید: «لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِی وَ الْمُرْتَشِی وَ الْمَاشِی بَینَهُمَا؛ لعنت خدا بر رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسط بین آن دو باد!» (1)
در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده است: «إِیاکُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّها مَحْضُ الْکُفْرِ وَ لا یشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِیحَ الْجَنَّةِ؛ از رشوه بپرهیزید! چرا که رشوه، کفر محض است و رشوه خوار، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.» (2)
در قرآن کریم، گر چه لفظ رشوه و یا هم خانواده آن، ذکر نشده است، ولی تعابیر دیگری نظیر: «اثم، سُحْت و اکل باطل» آمده است که احادیث و روایات معصومان علیهم السلام، یکی از مصادیق آن را رشوه خواری ذکر کرده اند.
در سوره بقره میخوانیم: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَینَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَریقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اموال یکدیگر را به ناحق نخورید و برای خوردن اموال مردم، مرتکب گناه نشوید و قسمتی از آن را به قضات ندهید، در حالی که [بطلان آن را] می دانید.» (3)
و در آیه دیگری میخوانیم: «سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْت؛ آنها جاسوسان دروغگو و خورندگان مال حرام هستند.» (4)
اهل لغت گفته اند: به هر چیزی که از راه حرام کسب شود، «سُحْت» گفته میشود. سیاق آیه دلالت دارد بر اینکه مراد از سُحْت، همان رشوه است. هنگامی که از امام علی علیه السلام درباره سُحت پرسیده میشود، حضرت آن را به رشوه تفسیر میکند.
در حدیثی دیگر، در تفسیر «آکل السُحت» آمده است: «هُوَ الرَّجُلُ یقْضی لِأَخِیهِ الْحَاجَةَ ثُمَّ یقْبَلُ هَدِیتَهُ [خورنده سحت،] کسی است که حاجت برادرش را برآورده میسازد، سپس هدیه او را میپذیرد.» (5)
و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خطاب به حضرت علی علیه السلام میفرماید: «یا عَلِی إِنَّ الْقَوْمَ سَیفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ... فَیسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِیةِ؛ ای علی! این مردم به زودی، با ثروتشان آزمایش میشوند.... شراب را به اسم نبیذ و رشوه را به نام هدیه حلال میدانند.» (6)
از مجموع مطالب یاد شده، زشتی و حرمت رشوه خواری از نظر قرآن، روایات و آموزههای دینی به خوبی روشن میشود. در بین فقها نیز کسی پیدا نمیشود که راجع به حرمت اخذ و اعطاء رشوه، شک و تردیدی کرده باشد.
رشوه در قالب هدیه
از آنجایی که رشوه خواری یک عمل زشت، نامشروع و غیر قانونی بوده و در عرف عامه مردم نیز به عنوان یک امر نامطلوب و غیر اخلاقی شناخته شده است، بیشتر تحت عناوین دیگری مثل: شیرینی، حقّ الزحمه، پول چای و هدیه از آن یاد میشود و رشوه گیرنده با تغییر نام و عنوان، زشتی و قباحت عمل خویش را - به زعم خود - میپوشاند؛ در حالی که تغییر نام و عنوان، در ماهیت نامشروع رشوه، تأثیری ندارد و زشتی آن را دگرگون نخواهد کرد.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله مردی را برای جمع آوری مالیات، مأموریت داد. آن شخص بعد از مدتی، خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله رسید و اموالی را که به عنوان مالیات جمع آوری کرده بود، به پیامبرصلی الله علیه وآله تقدیم کرد و مقداری را به عنوان اینکه به شخص خودش هدیه شده بود، پیش خود نگه داشت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خیلی ناراحت شد و بالای منبر رفت و فرمود:
«ما بالُ الْعامِلٍ نَبْعَثُهُ عَلی اَعْمالِنا یقُولُ هَذا لَکُمْ وَ هَذا اُهْدِی لی فَهَلاَّ جَلَسَ فی قَعْرِ بَیتِهِ اَوْ فی بَیتِ اللَّهِ ینْظُرُ لِیهْدِیام لا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لا یأْخُذُ اَحَدٌ مِنْهَا شَیئاً اِلاَّ جاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ یحْمِلُهُ عَلی رَقَبَتِهِ؛ میشود کارگزار ما را! که او را برای انجام کاری مأمور میکنیم، میگوید: این برای شما و این هم به من هدیه شده است! چنین شخصی اگر در خانهاش و یا در خانه خدا مینشست، آیا کسی به او هدیه میداد؟ قسم به خدایی که جانم در دست اوست! کسی چیزی از آن را نمیگیرد، مگر آنکه روز قیامت آن را به گردنش حمل میکند.» (7)
از جمله کسانی که رشوهای را در قالب هدیه میخواست تقدیم کند، «اشعث بن قیس» بود. او برای پیروزی و غلبه بر طرف دعوای خود در محکمه عدل علی علیه السلام، شبانه ظرفی پُر از حلوای لذیذ به در خانه علی علیه السلام آورد و نام آن را هدیه گذاشت.
امام علی علیه السلام این ماجرا را چنین بازگو میکند:«... شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت؛ معجونی در آن ظرف بود. چنان از آن متنفر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کرده آن، مخلوط کرده اند. به او گفتم: هدیه است یا زکات و صدقه؟ که این دو، بر ما اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله حرام است. گفت: نه زکات است و نه صدقه، بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی...! به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست، به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچهای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد....»
علل رشوه خواری
برخی از عوامل و انگیزههای رشوه خواری از قرار زیر است:
1. عدم تعادل دخل و خرج
از جمله عواملی که در ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی، نقش به سزایی دارد، فقر و تنگ دستی است.
در آموزههای دینی نیز از «فقر» به عنوان مرگ بزرگی که دنیا و آخرت انسان را نابود میکند، یاد شده است؛ لذا کارشناسان علوم اجتماعی، عدم تعادل دخل و خرج کارگران، کارمندان و مدیران را به عنوان عامل مؤثر در شیوع رشوه خواری، معرفی میکنند.
2. ضعف در اجرای قانون
قدرت و صحت عمل قوه قضائیه در هر جامعهای، مهمترین عاملی است که میتواند سلامت و بقای جامعه را تضمین کند. برخی از عوامل قانون گریزی و نظم ستیزی به نارسایی هایی بر میگردد که در دستگاه قضایی و توابع آن وجود دارد. ضعف نظام در اِعمال جدی و قاطعانه قانون و باز بودن منفذهای فرار از آن، باعث جری شدن خلافکاران و تشویق آنان به ادامه و گسترش خلافکاری میشود.
زیان و آسیبی که از این طریق بر شهروندان پایبند به قانون وارد میآید و بهای سنگینی که بابت قانون گرایی خویش میپردازند، موجبات جذب ناخواسته آنان به صف قانون شکنان و تسرّی فرهنگ قانون گریزی و نظم ستیزی در بخش های دیگر جامعه را فراهم میآورد.
3. حرص دنیا و دوری از معنویت
اخلاق، ایمان و معنویت، اساس ارزش ها و فضائل انسانی به حساب میآیند و باعث فداکاری، عفت و پاکدامنی انسان میشوند و سبب چشم پوشی و بی اعتنایی به برخی لذایذ مادی، به خصوص اعمال نامشروع و خلاف قانون میگردند.
در طرف مقابل، فقدان ایمان، دوری از معنویت و بی توجهی به توحید و معاد، اساس هر ج رم و جنایت از جمله ضایع نمودن حقوق دیگران را تشکیل میدهند؛ چنان که قرآن کریم میفرماید: «لِلَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الأْعْلی وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم ؛ برای آنها که به سرای آخرت ایمان ندارند، صفات زشت و برای خداوند صفات عالی است و او قدرتمند و حکیم است.» (8) و رشوه خواری یکی از مصادیق برجسته صفات زشت و ناپسند میباشد.
آثار و پیامدهای رشوه خواری
فساد و بی بند و باری اداری، در قالب رشوه خواری، از جمله آسیب های اجتماعی و اداری است که در توسعه کشورها، آثار و پیامدهای منفی فراوانی را بر جای مینهد و هزینههای هنگفتی را در حوزههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ، بر جای میگذارد که اجمالاً به چند نمونه آن، اشاره میشود:
1. ابطال حق و احیاء باطل
اولین ثمره شوم پدیده رشوه خواری، تضییع حقوق افراد ضعیف، بیچاره و مظلوم است. آنان که پول و پارتی دارند، با استفاده و بهره برداری از آن، دعاوی حقوقی و جزایی را به نفع خود و اطرافیان خویش، به نتیجه میرسانند و رأی دادگاه ها را به سود طرف خاص تغییر میدهند و نیز کسانی که پایبند به قانون و حقوق دیگران هستند، در این میدان بده و بستان، حقوقشان پایمال میشود و زیان های جبران ناپذیری را باید متحمل شوند.
2. نارضایتی مردم و زیر سؤال رفتن حکومت و قانون
شیوع رشوه و فساد اداری، محبوبیت و مشروعیت حکومت و قانون را از بین میبرد. هر گاه جامعه و مردم، متوجه شوند که با پرداخت رشوه، حقوق شهروندی پایمال شده و خلافکاری ها و قانون شکنی ها در حوزههای مختلف جریان پیدا کرده است، اعتماد و اطمینانشان را نسبت به قوانین و متولیان قانون از دست خواهند داد.
3. گسترش فعالیت های غیر قانونی
وضع و اجرای قوانین اجتماعی، برای آرامش و امنیت جامعه و جلوگیری از اعمال خلاف که زیان های فراوانی را به دنبال دارد، در نظر گرفته شده است. در این میان، افراد سودجو، فرصت طلب، خلافکار و قانون ستیز، همیشه دنبال روزنهها و راه هایی هستند تا بتوانند با اعمال خلاف قانون، منافع شومشان را به دست آورند.
امروزه پرداخت رشوه در بیشتر کشورها، امنترین مسیر برای حرکت های غیر قانونی به حساب میآید و لذا قاچاق کالاهای غیر قانونی، حمل مواد مخدر، فعالیت های ضدّ زیست محیطی مانند: از بین بردن جنگل ها و قطع درختان، کم کاری و خلاف کاری در پروژههای عمرانی مثل: سدّ سازی، مقاوم سازی ساختمان ها در برابر حوادث طبیعی، ساختن جادهها و کارخانهها و... برآیند پدیده شوم رشوه خواری و فساد اداری میباشد.
4. ایجاد شرایط نامطلوب اقتصادی
اگر از رشوه خواری و فساد اداری جلوگیری نشود، در اندک زمانی، تسرّی پیدا کرده، فراگیر خواهد شد. در نتیجه، از سرمایه گذاری های بلند مدت داخلی و خارجی، جلوگیری میشود، استعدادها در مسیر نادرست، هدایت میگردد، ارجحیت ها و رویکردهای فناوری به بیراهه میروند، افراد به جای ایجاد مراکز آموزشی و درمانی و... در روستاها به سمت پروژههای پرسود کشانده میشوند، با درگیر شدن شرکت ها در فعالیت های غیر قانونی، درآمد دولت کاهش پیدا میکند و دولت نیز با افزایش مالیات، فشار بر اقشار آسیب پذیر جامعه را بیشتر خواهد کرد.
راه حل چیست؟
برای رفع معضل فساد اداری و پدیده رشوه خواری، توجه به امور ذیل، مشکل گشا خواهد بود:
1. کاهش فاصله طبقاتی
بخشی از مشکلات و نارسایی های اجتماعی، مثل شیوع رشوه خواری، معلول فاصلههای طبقاتی است که در ردههای مختلف اجتماع به چشم میخورد. هر گاه افراد جامعه متوجه شوند که عدهای با استفاده از پارتی بازی و رشوه دهی، مناصب دولتی را تصاحب کرده و در عرصههای اقتصادی و به دست آوردن ثروت های بادآورده، یک شبه راه صد ساله را طی کرده و به زندگیشان سر و سامان بخشیده اند، آنان به طمع میافتند و به سمت و سوی خلافکاری و قانون ستیزی کشیده میشوند؛ ولی در صورتی که «عدالت اجتماعی» در جامعه پیاده شود، قطعاً خیلی از مشکلات و نارسایی ها، حل و فصل خواهد شد.
2. نظارت و برخورد قاطع با متخلفین
نظارت دقیق و حساب شده بر ادارات، مدیران، کارمندان، زیر مجموعهها و برخورد قاطع با افراد متخلف و قانون ستیز، آخرین وسیله و ابزار، برای جلوگیری از فساد اداری به حساب میآید. از این رو، مدیریت کلان جامعه باید با کنترل و نظارت، افراد سودجو و متخلف را شناسایی و از بدنه نظام اخراج کنند.
هنگامی که به حضرت علی علیه السلام خبر میرسد که «ابن هَرْمَة» - که از جانب «رفاعة بن شدّاد» مأمور نظارت بر بازار اهواز بود - خیانت کرده و از بازاریان، رشوه و باج گرفته است، آن حضرت به «رفاعة» نامه مینویسد و به او دستور میدهد:
«ابن هرمة را از کار برکنار کن و به اطلاع مردم برسان و او را زندانی کن و اعلام نما: هر کسی شکایتی دارد، بیاید. و ضمناً برکناری او را به تمام کارگزارانت اعلام کن! سعی نما در برابر کاری که از تو خواستهام، دچار غفلت و سستی نشوی که دچار هلاکت میشوی و به بدترین شکل تو را عزل میکنم... در هر جمعه او را از زندان بیرون بیاور! اوّلاً سی و پنج تازیانه به او بزن، ثانیاً اعلام کن هر کسی نسبت به او شکایتی دارد، با شاهد بیاید و بعد از اثبات حقّ شاکی، از اموال «ابن هرمة» حق او را بده و مجدداً با خواری و ذلت او را به زندان ببر و پای او را در غل و زنجیر کن و فقط هنگام نماز او را آزاد بگذار!» (9)
اگر سیره عملی حضرت علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام در زندگی فردی و اجتماعی ما مراعات شود و یا با چند مورد از متخلفین، آن گونه که امام علی علیه السلام میفرمایند، برخورد قاطع و جدی صورت گیرد، قطعاً افراد سودجو و متخلف، متوجه میشوند و سر تسلیم در برابر قانون فرود خواهند آورد. به امید آن روز!
3. تقویت بنیههای اخلاقی و اعتقادی
بخش اعظمی از مشکلات، ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی، زاییده و معلول تربیت غلط و آموزش ناسالم است. هرگاه انسان از نظر اخلاقی و اعتقادی، تربیت سالم داشته و به این مرحله از باورمندی نائل شده باشد که اعمال کوچک و بزرگ و خوب و بد او، در دادگاه عدل الهی دقیقاً محاسبه میشود و کیفر و پاداش متناسب با آن، بلکه شدیدتر و قویتر را به دنبال خواهد داشت، دست و پای خود را جمع خواهد کرد و هر قدر این باور و اعتقاد نسبت به احکام الهی و اسلامی و اخلاق انسانی بیشتر شود، ضریب اعتماد و اطمینان و درستکاری در بین آحاد جامعه، سیر صعودی پیدا خواهد کرد.
4.ایجاد مراکز هدایت و ارشاد ارباب رجوع
بسیاری از افراد جامعه، هنگام مراجعه به ادارات دولتی، برای رفع مشکلات و دعاوی حقوقی و غیر حقوقی شان، آشنایی کافی از قوانین و حقوق شهروندی خویش ندارند؛ لذا در اولین برخورد با موانع صوری، دست و پای خود را گم میکنند و دنبال افراد حرفهای و دلال میروند و با پرداخت رشوه، تلاش میکنند هر چه سریعتر مشکل را حل و فصل نمایند.
ایجاد یک نهاد در هر سازمان برای کمک فکری و ارشاد قانونی افرادی که به حقوقشان آشنایی ندارند، یکی دیگر از راه های پیشگیری از بروز معضل رشوه خواری به حساب میآید.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 104، ص 274
2- همان
3- قرآن کریم /بقره / 188
4- مائده / 42
5- بحارالانوار، ج 104، ص 273
6- نهج البلاغه، خطبه 156
7- علل انحطاط تمدن ها از دیدگاه قرآن، احمد علی قانع، چاپ اول، پاییز 1379 ش
8- نحل / 60
9- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 430
حجت الاسلام ناصر حیدری ؛ روحانی مستقر مسجد جان نثاران شهرک امیریه شهریار
ویژگی بهترین مردم از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
در قرآن کریم ویژگیهای زیادی برای برترین افرادی که ایمان آوردهاند ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. تقوا: (1) خداوند در آیات متعددی دستور به تقوا داده و از کسانی که متقی هستند تجلیل کرده است. بنا بر فرمودهء خداوند در سورهء حجرات؛ با ارزشترین افراد نزد خداوند کسانی هستند که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت میکنند. (2) این افراد نهایت تلاش خود را برای انجام دستورات الهی بهکار میگیرند و چیزی را بر خواستههای خداوند ترجیح نمیدهند.
2. جهاد: آیات قابل ملاحظهای از قرآن به مسائل مربوط به جنگ و جهاد تخصیص یافته است.
خداوند در برخی از این آیات، مجاهدان را با کسانی که از جهاد فاصله گرفتهاند مقایسه کرده و اجر بزرگی را به آنان بشارت داده است (3) و میفرماید: «آنها کسانی هستند که اموال و جان خود را میفروشند و در مقابلش بهشت را از آن خود میکنند» (4)
3. خضوع: کسانی که در برابر خداوند خضوع داشته باشند و قلبشان به درجهء اطمینان و یقین رسیده باشد، در قرآن به نام «مخبتین» یاد شدهاند. این افراد، کسانی هستند که با شنیدن نام خدا، قلب هایشان مملوّ از خوف خدا میشود و در مقابل بلاها صبر پیشه میکنند و اهل انفاق هستند. (5)
4. یاد خدا: از جمله دستوراتی که خداوند در قرآن به مسلمانان داده این است که، زیاد به یاد خدا باشند (6) و هدف از وجوب نماز را هم همین مسأله دانسته است.(7)
در مقابل؛ کسانی را که قلبشان به یاد خدا نیست غافل خوانده و از غفلت نهی کرده است.(8)
قرآن یکی از اثرات یاد خداوند را این دانسته که موجب این میشود که خداوند نیز به یاد آن شخص باشد و او را مورد عنایت خود قرار دهد. (9)
5. انفاق: کسانی که اموالشان را در راه خداوند خرج میکنند و مقصودشان فقط خداوند است، از افزایش چشمگیری در پاداش بهرهمندخواهند شد. خداوند آنها را به دانهای گندم تشبیه کرده که از آن هفتاد دانه گندم می روید و شاید هم بیشتر. (10) البته این پاداشها مشروط به این است که این انفاق همراه با منّتگذاری و اذیت نباشد. (11)
خداوند در سوره ی دهر نیز از امام علی (علیه السلام) و همسر و فرزندانش به دلیل انفاق غذای خود به نیازمندان تقدیر و تمجید کرده است. (12)
6. عفت و پاکدامنی: خداوند در سوره ی مۆمنون یکی از اوصاف مۆمنان واقعی را پاکدامنی و عفت بیان کرده است.(13) همچنین وقتی از حضرت مریم به عنوان یک الگوی مناسب برای مۆمنان نام میبرد، او را به پاکدامنی و عفیف بودن توصیف میکند. (14)
7. تهجد و عبادت شبانه: یکی از اوصاف مهم برترین افراد نزد خداوند، شب زندهداری است. خداوند پیامبرش را دستور به تهجد شبانه میدهد تا در مقابل؛ او را به مقامی خواص به نام «مقام محمود» برساند. (15)
این آیه شریفه نشان دهنده ی اهمیت خاص این عبادت است که بندگان مخلص خداوند از آن غافل نبودند.
بدترین مردم در نزد خداوند از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
بدترین انسان ها نزد خدا کسانی اند که به کفر و بی ایمانی روی آورده، از همین مسیر، حق را زیر پا قرار داده، هر کار زشتی را انجام می دهند.
در آیات متعددی از قرآن، نام بدترین موجودات آمده است. در تعبیری، اینان همان انسان های کافر و یا از حق روی گردانی اند که به عنوان بدترین جنبندگان معرفی شده اند:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ؛ (انفال (8) آیه 22)
قطعاً بدترین جانوران نزد خدا کران و لالانی اند که اصلا تعقل نمی کنند»
و «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُۆْمِنُونَ؛ (انفال، آیه 55)
بدترین جانوران نزد خدا آنانی اند که کافر شدند (و بر اثر لجاجت بر کفر خود) ایمان هم نخواهند آورد»
خوب است به بیان بعضی از مفسران در تفسیر آیات مذکور و نیز آیات مورد بحث توجه کنیم:
1.«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ»
أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ (بدترین مخلوقات) تعبیر تکاندهندهای است که نشان میدهد در میان تمام جنبندگان و غیر جنبندگان، موجودی مطرودتر از کسانی که بعد از وضوح حق و اتمام حجت، راه راست را رها کرده، در ضلالت گام مینهند، یافت نمیشود.
این حقیقت در آیه 22 سوره انفال آمده: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ؛
بدترین جنبندگان نزد خداوند افرادی هستند که نه گوش شنوا دارند و نه زبان گویا و نه اندیشه بیدار!
در سوره اعراف (آیه 179) آمده که بعد از ذکر گروه دوزخیان با همین اوصاف میفرماید: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛همچون چهارپایان اند، بلکه گمراهتر، آن ها غافلان اند.
آیه مورد بحث مطلبی فراتر از این ها نیز دارد چرا که آن ها را بدترین مخلوقات معرفی کرده، این در حقیقت به منزله بیان دلیلی است برای خلود آن ها در آتش دوزخ.
چرا بدترین مخلوقات نباشند، در حالی که تمام درهای سعادت به رویشان گشوده شده و از روی کبر و غرور و عناد و لجاج آگاهانه به مخالفت برخاستند؟ (تفسیر نمونه، ج 27، ص 208)
2. در میان دوابّ، (جنبنده) بدتر از سگ و خوک که نجس العین هستند نداریم. البته به مراتب کفار و منافقان و غلات و خوارج و نصاب و مرتدین نجس تر از کلب و خوک و خبیث تر از آن ها هستند. (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص: 97)
3. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ؛ بدترین جنبندگان روی زمین نزد حکم الهی، کرانند از شنیدن حق، گنگانند از گفتن حق، آنان که حق را در نمییابند، یعنی تدبر نمی کنند تا هدایت شوند.
این جماعت بدترین حیواناتند که از عقل و مقتضیات آن روی بر تافته و به جانب قوای بهیمی و شهوات نفسانی شتافته، به سوء اختیار خود را از ملکات فاضل انسانی باز داشته، به صورت انسانی، ولی به سیرت حیوانی اند. (تفسیر اثنا عشری، ج 4، ص 315)
4. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه که خدا بدترین و بهترین مردم را معرفی کرده، نوشته است:
« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ (سوره بینه آیه 6) یعنی کسانی که از اهل کتاب و مشرکان به این آئین جدید کافر شدند، در آتش جهنم و به طور دائم خواهند بود، این گونه افراد بدترین خلق خدایند (چون نعمت هدایت بالاترین نعمتهای الهی است، و کفران آن بدترین کفران ها است) »
در مقابل بدترین مردم بهترین مردم نیز معرفی شده اند:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ در این آیه خیریت را منحصر در مۆمنان کرده، که اعمال صالح انجام می دهند، همچنان که در آیه قبلی شرّیت را منحصر در کفار میکرد.» (ترجمه المیزان، ج 20، ص 578)
در این آیه، معیار بهترین و بدترین بودن مخلوقات در نظر قرآن به صراحت بیان شده است. ایمان و کفر، دو عیار واقعی سنجش شخصیتی انسان ها است که ایمان موجب تعالی و کفر موجب سقوط است.
نتیجه :
بدترین مردم نزد خدا کافران و مشرکان هستند. هر چند در آیات دیگری از قرآن بعضی از انسان ها به دلیل خطاهایی که مرتکب شده و یا می شوند، بدترین خلق معرفی شده اند، ولی با توجه به همان دو معیار که تمام خوبی ها در ایمان و تمام بدی ها در کفر خلاصه می شود، بقیه مصادیق، چه از نظر خوبی و چه بدی به همان دو محور مربوط می شود و زیر مجموعه آن دو است، زیرا منشأ تمام خوبی ها ایمان، و منشأ تمام بدی ها کفر است.
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: نمایه «معنای تقوا»، سۆال 12034 (در سایت اسلام کوئیست)
[2] حجرات، 13
[3] نساء، 95
[4] توبه، 111
[5] حج، 34 - 35
[6] احزاب، 41
[7] طه، 14
[8] اعراف، 205
[9] بقره، 152
[10] بقره، 261
[11] بقره، 262
[12] دهر، 8
[13] مۆمنون، 5
[14] تحریم، 12
[15] اسراء، 79
مقدمه
الحمد للّه رب العالمین والصلوة والسلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
در آیات زیادی از قرآن در باره حج و اهمیت آن سخن گفته شده است.
به صورت خلاصه می توان گفت در قرآن آمده است: خداوند متعال، کعبه و خانه خود را نه فقط برای عبادت قرار داده، بلکه اولین خانه ای است که برای برکت و هدایت مردم، برای محوریت و مرکزیت اجتماع مسلمین و امنیت آنان و محل قیام قرار داده است.
حق خدا بر مردم است که هرکس می تواند حج آن را به جا آورد. مردم از هر سو قصد و آهنگ آن کنند تا شاهد منافع خود باشند و بر آنچه خدا روزیشان کرده نام خدا را یاد کنند و به درماندگان مستمند بخورانند و آلودگی ها را از خود دور کنند و طواف خانه عتیق را به جای آورند.
به هر حال هر کس مقررات خدا را ارج نهد برای او نزد پروردگارش بهتر است.
حج نمایشی عظیم از وحدت جامعه اسلامی است، هر مسلمانی موظف است با رها شدن از همه قید و بندها و پیوندهای زندگی و پرهیز از تمام کارهای روزانه در این نمایش عظیم شرکت کند.
حج؛ رکن دین اسلام
حج از ارکان دین است و در صحیحه زراره از حضرت محمد باقر علیه السلام است که: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَوةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة ؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است، نماز و زکاة و حج و روزه و ولایت، که پایه و زیر بنای اسلام محسوب شده است.»
از این تعبیر معلوم می شود اسلام بدون یکی از این امور که به منزله پایه های آن محسوب می شود، ممکن نیست چنانکه سقف بدون پایه امکان ندارد و این پنج امر زیر بنای اسلام معرفی شده اند.
در آیه 96 سوره آل عمران آمده است: « إنَّ أَوّلَ بَیتٍٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاًً وَ هُدًى لِلْعَالَمِین ؛
به راستى کعبه نخستین خانهاى است که براى عبادت مردم خلق شده و در مکه واقع شده زیرا مایه برکت و هدایت جهانیان است.»
حج و اهمیت آن در اسلام
دین اسلام دین وحدانیت خالص و یکتا پرستی است. دینی است که اعتقادی به وساطت در ارتباط بین بندگان با خالقشان ندارد. مؤمنان و مسلمانان، خدایی را عبادت می کنند که از دایره ادراک و ابصار بالاتر است.
یکی از مهم ترین ارکان دین اسلام حج است. مسلمانان با داشتن شرایطی وظیفه دارند در دهه اول ماه ذی الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه رفته و مجموعهای از اعمال دینی و مذهبی را به جا آورند.
حج نخستین بار در دین حضرت ابراهیم انجام شد و آیین های حج و عمره، احرام، لثم و لمس حجرالاسود، سعی بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و رمی جمره، همگی پیش از اسلام رایج بوده و تنها برخی تعدیلات در حج اسلامی نسبت به پیش از اسلام روی داده است.
اهمیت حج در کلام معصومین علیهم السلام
قال على علیه السلام:«الله الله ! فى بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا ؛ الله، الله را ! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا زنده هستید، آن را خالى نگذارید. زیرا اگر حج ترک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد.» (1)
امام محمدباقر علیه السلام درباره آیه 50 سوره مبارکه الذاریات؛ ففروا إلى الله إنّى لکم منه نذیر مبین فرموده است: منظور از فرار به سوى خدا این است که «حجوا الى الله ؛ آهنگ حج کنید.» (2)
انواع حج
امام صادق علیه السلام فرمود: «الحجحجان، حج لله و حج للناس، فمن حج لله کان ثوابه على الله و الجنه و من حج للناس کان ثوابه على الناس یوم القیامة ؛ حج دوگونه است: حجى براى خدا و حجى براى خلق، هر کس براى خدا حج گزارد، پاداشش آن است که خدا وى را به بهشت درآورد و هر کس براى مردم حج گزارد، پاداش وى روز قیامت برعهده مردم خواهد بود.» (3)
ثواب طواف کعبه
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «من طاف بهذا البیت اسبوعا و احسن صلاة رکعتیه غفرله ؛هرکس هفت بار به دور این خانه طواف کند و دو رکعت نماز طواف را بخوبى انجام دهد. گناهش آمرزیده شود. » (4)
لبیک گفتن و قربانى در حج
در نهج البلاغه می خوانیم : «انجام حج در منطقه ای خشک و در میان کوه های داغ و طواف کردن به گرد سنگ های کعبه وسیلهای برای قرب به خداوند و تکبر زدایی از انسان و احساس ذلت است . تا انسان بدین وسیله به رحمت خداوند برسد و با طواف خود شبیه فرشتگان شود و اگر خدا می خواست، محل حج را در منطقهای پر آب و درخت و دارای سنگهایی از یاقوت قرار می داد ولی در آن صورت مردم آزمایش نمی شدند.»
عن على علیه السلام قال:
امام على علیه السلام فرمود: « نزل جبرئیل عى النبى صلى الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مر اصحابک بالعج و الثج، فالعج رفع الاصوات بالتلبیة و الثج نحر البدن ؛ جبرئیل بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرود آمد و گفت: اى محمد یارانت را به عج و ثج فرمان ده. عج یعنى فریاد و لبیک برآوردن و ثج یعنى قربانى کردن شتران است.» (5)
آداب حج
آداب حج در رساله عملیه مراجع تقلید، با حزئیات آن آمده است که می توانید برای اطلاعات بیشتر به آن کتب مراجعه کنید.
عن ابى جعفر قال:
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «ما یعبؤ بمن یؤم هذا البیت اذا لم یکن فیه ثلاث خصال؛ورع یحجزه عن معاصى الله ، و حلم یملک به غضبه ، و حسن الصحابة لمن صحبه ؛ کسى که قصد این خانه مىکند اگر سه خصلت نداشته باشد، مورد اعتنا قرار نخواهد گرفت: ورعى که او را از گناهان بازدارد، و بردبارى که جلو خشمش را بگیرد، و حسن معاشرت با همراهان.» (6)
اموری که در حج برای زنان لازم نیست
خداوند رحمان بیش از توان بنده اش را مکلف به انجام عبادات و واجبات ننموده است. لذا در انجام مناسک نیز بانوان در انجام بعضی از مناسک حج معاف هستند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «لیس على النساء اجهار التلبیة و لاالهرولة بین الصفا و المروة ولا استلام الحجر الاسود و لادخول الکعبة و لاالحلق انما یقصرون من شعورهن ؛ براى زنان در مناسک حج این امور لازم نیست: بلند گفتن لبیک ، هَروَله بین صفا و مروه (حالتی بین راه رفتن و دویدن است) ، دست کشیدن بر حجرالاسود، ورود به کعبه ، سرتراشیدن، همانا باید قدرى از موى خود را کوتاه کنند.» (7)
وداع امام رضا علیه السلام با کعبه
ابراهیم بن محمود گوید:« رأیت الرضا علیه السلام ودع البیت فلما اراد ان یخرج من باب المسجد خر ساجدا ثم قام فاستقبل الکعبة و قال: اللهم انى انقلب على ان لا اله الا الله ؛امام رضا علیه السلام را در حال وداع کعبه دیدم. وقتى مىخواست از در مسجد بیرون رود. به سجده افتاد سپس برخاست و رو به کعبه کرد و گفت: خدایا! من با عقیده توحید «لا اله الا الله» بازمىگردم.» (8)
فلسفه رمى در حج
على بن جعفر مىگوید: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: چرا رمى جمرات واجب شده است؟ فرمود: « لان ابلیس اللعین کان یتراءى لابراهیم علیه السلام فى موضع الجمار. فرجمه ابراهیم علیه السلام فجرت السنة بذلک ؛چون ابلیس لعین در جایگاه این سنگ ها براى ابراهیم علیه السلام ظاهر شد و آن حضرت او را سنگسار کرد، این کار در حج سنت شد.» (9)
قربانى کردن در حج
امام سجاد علیه السلام در ضمن یک حدیث فرمود: « اذا ذبح الحاج کان فداه من النار ؛ وقتى حاجى قربانى را ذبح کند در برابر آتش جهنم فدیه او خواهد بود.» (10)
ولیمه دادن
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: « لا ولیمة الا فى خمس فى عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز فاما العرس فالتزویج، و الخرس النفاس بالولد و العذار الختان و الوکار الرجل یشترى الدار و الرکاز الذى یقدم من مکة ؛ولیمه اى نیست مگر در پنج مورد: عروسى ، تولد نوزاد ، ختنه سوران ، خرید منزل ، بازگشت از سفر مکه » (11)
آنچه از نظر شما خواننده گرامی گذشت مختصری از آیات و روایات ائمه معصومین علیهم السلام در خصوص اهمیت این سفر الهی است.
برای مطالعه بیشتر می توانید به قرآن و منابع حدیث که در ذیل آمده مراجعه و ما را از دعای خیر خود بهره مند سازید.
التماس دعا
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج ،16 ص96
2- معانى الاخبار، ص 222
3- بحار الانوار، ج96 ،ص 24
4- همان، ج 96،ص 49
5- معانى الاخبار، ص 224
6- خصال، ج1 ،ص 97 و بحار الانوار، ج96 ،ص 121
7- بحارالانوار، ج96، ص 189
8-همان، ص 370
9- همان،ص273
10- همان، ص 288
11- همان، ص384
حجت الاسلام علی براری فندری
یکی از عوامل موانع کمال انسان، فریب ، نیرنگ و خیانت است.
تقلب در امور با مردم امری ناپسند و خطرناک است که پایه اعتماد متقابل را سست می کند. در یک زندگی اجتماعی اعتماد و صداقت دو اصل زیربنایی است.اگر اصل اعتماد متقابل نباشد همه از یکدیگر وحشت کرده و قوام جامعه به هم می ریزد.
در حدیث می خوانیم تمام انبیاء الهی بر دو اصل امانت و صداقت در در متن برنامه های خود تأکید داشته اند.
امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه راست گویی و اداء امانت نسبت به بدکار و نیکوکار ، جزء برنامه های او بود.» (1)
امام علی(ع) فرمود: «غش و خیانت از ویژگی های افراد پست و لئیم است. » (2)
فریبکاری با مردم قالب های گوناگونی دارد که به برخی از آنان اشاره می شود:
1 – فریب به خود:
امیرالمومنین(ع) می فرماید:« همانا فریب کارترین مردم کسی است که خود را فریب داده و نافرمانی خدا می کند.» (3)
انسان وظیفه دارد نفس خود را اصلاح کند و آنرا به سوی صلاح پیش ببرد.اگر کسی خود را فریب داد و از اصلاح نفس خود غافل شد، این بدترین نوع فریبکاری است.
قرآن کریم می فرماید:« برخی تصور می کنند که با خدا خدعه می کنند هرگز چنین نیست اینان به خود خدعه می کنند.» (4)
منافقین یرمایه های اصیلی که خداوند به آنان داده در مسیر نیرنگ از دست می دهند و چیزی هم کسب نمی کنند و در واقع وجدان خود را می فریبند و خودشان توجه ندارند.
فریب نفس موجب می شود انسان از توانمندی و فطرت پاک خود غافل شده و با اوهام و تخیلات زندگی کند چنین افرادی همواره از کسب معنویات محرومند.
2 – فریب در دین:
علی(ع) می فرماید: «کسی که مردم را در دینشان فریب دهد معاند خدا و پیامبر است.» (5)
دین مجموعه شکل گرفته از معارف مربوط به مبدا و معاد و قوانین اجتماعی و عبادت و معامله است که از طریق وحی و نبوت آمده است.بازیچه قرار دادن دین باعث می شود که انسان منکر معاد شود.
نخستین مرحله گمراهی در آن است که انسان مسائل مهم را که در راس آن دین است جدی نگیرد و با آن به صورت سرگرمی رفتار کند.
3 – غش در مشورت:
رسول خدا (ص) فرمود:«کسی که در مشورت دادن به مسلمانان خیانت کند به تحقیق من از او بیزارم.» (6)
در مقام مشورت نصح و خیر خواهی لازم است.وظیفه مشاور آن است که خیانت در مشورت نکند.
4 – غش در معاملات:
غش و فریبکاری در معامله شامل تقلب، کلاهبرداری، جنس نامرغوب به جای مرغوب فروختن و ده ها راه های شیطانی دیگر می شود.
در حدیث آمده، رسول خدا (ص) بر شخصی عبور می کرد که پشته ای گندم مقابلش بود.دست در آن فرو برد انگشتش تر شد معلوم شد گندم ها را مرطوب کرده است.فرمود ای صاحب گندم این تری و مرطوب چیست؟ گفت : ای رسول خدا آب آسمان باریده است.فرمود: پس چرا آن گندم مرطوب را بالای گندم ها ننهاده ای تا مردم ببینند.هرکس فریب کند از من نیست.(7)
5 – پول تقلبی:
موسی ابن بکیرگوید:خدمت امام رضا(ع) بودم.مقداری سکه و دینار نزد ایشان بود.یکی از آنها را امام (ع) با دقت نگاه کرد معلوم شد تقلبی است.امام آن را شکست و فرمود: در چاه فاضلاب بینداز تا با پول قلابی در بازار معامله صورت نگیرد.(8)
6 – کاسبی در تاریکی:
هشام ابن حکم می گوید: پارچه در سایه می فروختم امام کاظم (ع) بر من عبور کرد و فرمود:« ای هشام معامله پارچه فروش در سایه فریبگری است. » (9)
7 – جنس بد را زیر قرار دادن:
امام باقر(ع) فرمودند:رسول خدا در بازار مدینه حرکت می کرد به شخصی رسید که طعام می فروخت ظاهر و روی جنس خیلی مرغوب بود.پیامبر(ص) فرمود:طعام خوبی داری قیمت آن چقدر است؟ خداوند متعال به رسولش وحی کرد دستت را زیر طعام ببر.پیامبر(ص) چنین کرد متوجه شد طعام نامرغوب و پست را زیر قرار داده و ظاهر و بالای طعام را مرغوب ریخته است.تو را نمی بینم مگر آنکه خیانت و فریبکاری را نسبت به مسلمانان جمع کرده ای. (10)
بنابراین با توجه به این روایات هشدار دهنده، یک شخص مسلمان در رندگی مواظب است مرتکب این اعمال زشت نشود که مورد غضب الهی قرار خواهد گرفت.
منابع:
1) اصول کافی/شیخ کلینی/ج2/ص104
2) غررالحکم/آمدی/شماره1299
3) غررالحکم/آمدی/شماره3516
4) قرآن کریم/سوره بقره/آیه9
5) غررالحکم/آمدی/شماره9044
6) عیون اخبارالرضا(ع)/ص 66
7) امالی/شیخ صدوق/ص349
8) وسائل الشیعه/عاملی/ج12/ص209
9) من لا یحضره الفقیه/شیخ صدوق/ص 271
10) میزان الحکمه/ ری شهری/شماره 14955