ماه رمضان؛ ماه برکت الهی
نجوای رمضان ترنم آوای قرآن را شکوه میبخشد. نغمههای مناجات شهید رمضان، شبهای تاریک آن را روشن میگرداند تا عابدان و زاهدان، صالحان ومؤمنان، بر سفرهی میهمانی خداوند نعمت و روزی معنوی فراوان برگیرند.
نجوای رمضان ترنم آوای قرآن را شکوه میبخشد. نغمههای مناجات شهید رمضان، شبهای تاریک آن را روشن میگرداند تا عابدان و زاهدان، صالحان ومؤمنان، بر سفرهی میهمانی خداوند نعمت و روزی معنوی فراوان برگیرند.
1-مقدمه:
ترجمه متون مذهبی از دیرباز رونق داشته و پیروان مذاهب مختلف از آن به عنوان وسیلهای برای انتشار آراء و عقاید مکتبشان استفاده مینمودهاند. ترجمه کتب آسمانی نیز به همین دلیل به رغم موانع موجود بر سر راه آن، سرانجام جایگاهی یافته است. بیشتر بحث بر سر آن بود که مبادا با ترجمه کتب آسمانی از قداست آنها کاسته شود ولی امروز بحث بر سر این است که تا چه اندازه، میتوان کلام الهی را به طور صحیح ترجمه نمود و عملاً به برگردانی دقیق دست یافت.
متون مذهبی، بخصوص کتب آسمانی را نمیتوان جدای از قوانین و ضوابط حاکم بر فرآیند کلام اینگونه متون بررسی کرد. در میان کتب آسمانی، قرآن کریم دارای آنچنان ایجاز، اعجاز معنوی و لفظی، بلاغت و شیوایی است که آن را از سایر کتب آسمانی متمایز میسازد. بگونهای که بنا بر نص قرآن هیچ کس را یارای تحدی بر آن نیست ولی این کتاب در اوج استواری و بلاغت کلام برای هدایت و راهنمایی مخاطبان خود نازل شده است. اگر چه مخاطبان آن محدوده به دوره و زمان خاصی نیستند. مسلمانانی که در زمان حیات پیامبر اکرم زندگی میکردند. آن اندازه که امروز یک عرب زبان ( با تکیه صرف بر دانش زبانی) در فهم و درک قرآن دارد، دشواری نداشتهاند، درک مسلمانان مرهون عوامل صرفاً زبان نبوده است. آنان با وقوف بر شأن نزول آیات، شرایط محیط، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه عرب، آشنایی با مذاهب قبل از اسلام نظیر مسیحیت و یهودیت و مهمترین عامل یعنی وجود پیامبر و ائمه اطهار در درک آن بخش از معنا و پیام قرآن که به جنبههای فرا زمانی مربوط میشود با دشواری روبرو نبودند. به عنوان مثال، اگر در آیه 104 سوره بقره تأمل کنیم: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَاعِنَا وَ قُولُواْ انظُرْنَا وَ اسْمَعُواْ وَ لِلْکَفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیم». دانش ما در مورد زبان عربی نمیتواند به ما کمک چندانی نماید. اطلاع از شأن نزول این آیه، مخاطبان آن، شرایط محیطی اجتماعی جامعه عرب یهودیت و ... به ما کمک میکند تا بدانیم مخاطبان آن آیه، مسلمانان مدینه بودند که برای جلب نظر پیامبر (ص) از کلمه «راعنا» (رعایت ما را بکن) استفاده میکردند یهودیان با اندکی تصرف در تلفظ این کلمه آن را تبدیل به توهین نمودند که در زمان یهودیان رایج بود و از آن به منظور تمسخر مسلمانان استفاده میکردند.
لذا این آیه بدین منظور نازل گردید تا یهودیان را از این حربه خلع سلاح نماید و از مسلمانان خواسته شده تا در هنگام صحبت با پیامبر از کلمه «انظرنا» به جای کلمه «راعنا» استفاده نمایند. حال اگر مترجمی بدون هیچگونه تمهیدی، این آیه را لفظ به لفظ ترجمه کند تا چه اندازه در انتقال کلام الهی به زبان دیگر موفق خواهد بود و خواننده تا چه میزان به معنا و پیام آیه پی خواهد برد؟
با توجه به مسائل فوق ترجمه متون مقدس در رأس آن قرآن کریم، از ضروریات تبلیغی دین اسلام به شمار میآید و با توجه به رسالت قرآن برای همه زمآنها و مکآنها این ضرورت صدچندان میشود. از این رو دانشوران بسیاری در طول تاریخ اسلام اقدام به ترجمه قرآن کردهاند و برای این کار از روشهای مختلف سود جستهاند بررسی این شیوهها و بیان نقاط قوت و ضعف آنها میتواند برای مترجمان بعدی راهگشا باشد و دانش ترجمه قرآن را با اندوه و پویاتر کند. ترجمه قرآن سابقهای دیرینه دارد و از زمان صدر اسلام آغاز میشود، اما مبحث روششناسی ترجمههای قرآن کریم سابقهای طولانی ندارد. با این حال، دانشوران گوناگون در این باره سخن گفتهاند. تقسیم روشهای ترجمه به سه روش کلمه به کلمه ( تحت اللفظی) جمله به جمله (هسته به هسته) و روش آزاد (ترجمه تفسیری)، منطقی و مطابق واقعیت خارجی در ترجمههای موجود است. هر چند در نامگذاری آنها اختلاف نظر وجود دارد. البته شیوههای ترجمه قرآن، میتواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود، یعنی بر اساس مبنای تقسیم روشها و شیوهها و سبکهای متعددی رخ مینماید. تقسیم ترجمهها بر اساس هدف مترجم، مخاطبان، زبان ترجمه، وجود یا نبود اضافات، وجود یا نبود گرایش ویژه، اعتبار ترجمه و مترجم و ترجمههای هنری، مهمترین سبکهای ترجمه را میسازد. از دیگر سو، در ترجمه کلمه به کلمه، دو شیوه ترجمه لغوی یا ترجمه القرآن و ترجمه حرفی وجود دارد. این شیوه امانت در نقل را رعایت میکند و برای نوآموزان قرآن نیز بسیار مناسب است، اما مشکلات و معضلاتی نیز پدید میآورد. دست کم ده پیامد نادرست و مشکلساز را میتوان برای چنین ترجمههایی برشمرد. در گونه دیگر ترجمه که ترجمه آزاد یا تفسیری است مترجم همت خویش را صرف واضح کردن پیام کلام میکند. ترجمههای فیضالاسلام، یاسری، الهی قمشهای، بهبودی، از قرآن کریم، از جمله این گونه ترجمه به شمار میآیند. این شیوه نیز محسّناتی دارد، اما در آن ترجمه با توضیحات اضافی و تفسیری میآمیزد و نیز مترجم فهم خود را به مخاطب ارائه میکند.
به جز این، اشکالات دیگری نیز به این شیوه وارد است و در شیوه سوم ترجمه، یعنی ترجمهی جمله به جمله و محتوا به محتوا، کوشش مترجم آن است که بین افراط و تفریط راهی میانه بجوید و ضمن تلاش برای حفظ خصوصیات لفظی متن اصلی، معنای جملات متن را به لباس زبان دوم آراسته کند. در این شیوه ویژگیهای لفظ متن اصلی حفظ میشود اضافات تفسیری با ترجمه مخلوط نمیگردد و پیام متن بدون افراط و تفریط به مخاطب منتقل میشود. مطلوبترین شیوه برای ترجمه قرآن کریم، همین شیوه است. ترجمههای موجود قرآن از نوع بیانی است اما ترجمه نهایی نیست. همچنین ترجمه قرآن میتواند برای عموم مخاطبان باشد یا ترجمهای تخصصی و ویژه به شمار آید.[1]
ترجمه قرآن کریم میتواند به زبان عرفی یا فنی انجام شود و همراه با اضافات تفسیری باشد. بررسی تأثیر گرایشها و پیشفرضهای ذهنی، کلامی، فلسفی و مذهبی مترجمان در ترجمه و نیز عناصر هنری به کار رفته در ترجمهها، امر بایستهای است که گونهگونی ترجمهها را باز مینماید و آشکار میکند.
2- تقسیم روشها و سبکهای ترجمه:
شیوههای ترجمه قرآن میتواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود، یعنی بر اساس مبنای تقسیم که انتخاب میشود روشها و شیوهها و سبکها و الوان متعددی رخ مینماید که در اینجا ترجمهها را بر اساس روشها و سبکها تقسیم بندی میکنیم و در ادامه توضیح میدهیم و برخی از آنها را نقد و بررسی میکنیم:
الف ـ روشهای ترجمه قرآن:
روشهای ترجمه قرآن بر اساس گونههای انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد به سه روش تقسیم میشود:
1ـ ترجمهی کلمه به کلمه (تحت اللفظی = حرفی)
2ـ ترجمهی جمله به جمله (هسته به هسته = معنوی = امین)
3ـ ترجمهی آزاد (تفسیری = خلاصه التفاسیر)
ب) سبکهای ترجمهی قرآن:
همانطور که ترجمه قرآن دارای روشهای اساسی است، از سبکهای متعددی نیز برخوردار است که به ترجمه رنگ و جهت میدهد. البته هر کدام از سبکهای ترجمه میتواند در قالب روش خاصی ظاهر شود و نیز هر کدام بر مبنای خاص و از جهت و دیدگاه ویژهای تقسیمپذیر است که در اینجا به مهمترین سبکهای ترجمه اشاره میکنیم:
اول ـ تقسیم ترجمهها بر اساس هدف مترجم:
1ـ ترجمهی جایگزین: ترجمهای که بتواند جایگزین قرآن در زبان مقصد شود.
2ـ ترجمهی بیانی: ترجمهای که فهم نسبتاً خوبی از متن قرآن ارائه کند هر چند که نتواند جایگزین متن شود.
دوم ـ تقسیم ترجمهها بر اساس مخاطبان:
1ـ ترجمه برای عموم مردم
2ـ ترجمهی تخصصی
سوم ـ تقسیم ترجمهها بر اساس زبان ترجمه:
1ـ ترجمه به زبان عام (زبان عرفی)
2ـ ترجمه به زبان خاص (زبان فنی یا ادبی یا ...)
چهارم: تقسیم ترجمهها بر اساس وجود اضافات و عدم آنها:
1ـ ترجمهی خالص (بدون توضیحات و دخالت عناصر تقسیم)
2ـ ترجمهی تفسیری (خلاصه التفاسیر)
پنجم: تقسیم ترجمهها بر اساس گرایشات و عدم آنها:
1ـ ترجمهی بیطرف (بدون لحاظ گرایشات کلامی، فلسفی و مذهبی و ...)
2ـ ترجمهی گرایشی (بر اساس گرایش خاص مذهبی، کلامی، فلسفی و ...)
ششم ـ تقسیم ترجمهها بر اساس اعتبار ترجمه و مترجم:
1ـ ترجمهی معتبر
2ـ ترجمهی غیر معتبر
هفتم ـ ترجمههای هنری:
1ـ ترجمههای نثر غیرآهنگین
2ـ ترجمههای هنری (آهنگین، آوایی، و منظوم)
3ـ واحدهای ترجمه:
متنی را که مترجم به ترجمهی آن میپردازد، جزء به جزء آن را ترجمه میکند. این اجزاء را واحدهای ترجمه گویند و آنها سه نوعند: مفردات، ترکیبات و جملات. در ترجمه لفظی مفردات و تکواژهها و در ترجمه آزاد، جملات و ترکیبها واحدهای ترجمه قرار میگیرند. روشهای ترجمه بر اساس گونه انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد حداقل به سه روش تقسیم میشود. در اینجا ترجمه لفظی را مورد بررسی قرار میدهیم.
3ـ1ـ کلمه به کلمه: (ترجمه تحت اللفظی = حرفی = همگون)
یکی از مسائلی که در ترجمه با آن سر و کار داریم و گویا در ترجمه قرآن بیشتر باید روی آن سرمایهگذاری کرد بررسی «واژگان» است. بررسی اجمالی آثار ترجمه شده قرآن، اشتباهات فاحش و عمدهای را آشکار میسازد که ناشی از عدم دقت علمی در بررسی واژهها و آیات قرآن در سطوح مختلف ترجمه و عدم توجه به مؤلفههای تعادل ترجمهای میباشد. پس میتوان گفت که نخستین سطح و یکی از مهمترین اجزاء برای رسیدن به همطرازی در ترجمه، واژگان است. مترجم برای رسیدن به یک ترجمه سلیس و قابل درک ملزم به واژهیابی و ایجاد تعادل در سطح واژگان برای مفردات قرآن میباشد.
همانطور که میدانیم نخستین روش در ترجمه تحت اللفظی است که مباحث فوق ناظر بر آن میباشد. در این شیوه مترجم به جای هر کلمه از زبان مبدأ، کلمهای از زبان مقصد را جایگزین میکند. در ترجمه حرفی دغدغه اصلی مترجم حفظ امانت است، یعنی مترجم حداکثر تلاش خود را مینماید تا در ترجمه چیزی اضافه یا کم نشود و همه کلمات و حروف دقیقاً همانگونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردان شود.
باید متذکر شویم این نوع ترجمه، اغلب به دلیل نارسا بودن. نسبت به سایر انواع ترجمه از مقبولیت کمتری برخوردار است و زیآنهای بر آن مترتب است. زیرا ترجمه تحت اللفظی در پارهای موارد، گنگ و رمز ناگشوده است و ارزش ارتباطی آن ناچیز است. علت اصلی پرداختن مترجمان به این شیوه دو مطلب بوده است: نخست آنکه ترس مترجمان مؤمن از اینکه با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از مراد خدا دور شوند و دوم اینکه صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدایی بوده است.
با این توضیحات، مترجمین در این روش چگونه عمل کردهاند؟ شیوه اصلی مترجمین بدینگونه بوده است که مترجم، زیر هر یک از الفاظ مبدأ، لفظی معادل از زبان مقصد میآورد البته در صورت و قالبی مشابه صورت و قالب زبان مبدأ هدف اصلی در آن انتقال معنی لغات به زبان مقصد است ولی ضعف آن این است که صورت و معنا از نظر ساختارهای زبانی بسیار ناهنجار و با زبان معیار به شدت بیگانه است. زرقانی و ذهبی راجع به نارسایی و ابهام موجود در ترجمه حرفی آیه 29 سوره اسراء را مطرح میسازند: «وَ لَا تجَْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلىَ عُنُقِکَ وَ لَا تَبْسُطْهَا کلَُّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا محَّْسُورًا».
ترجمه حرفی مذکور در ذیل آیه، از مرحوم محمد کاظم معزی عبارت است از:
«نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز»
در ترجمه فوق مراد گوینده، وافی به مقصود نمیباشد. مترجم سخنی را در ترجمه این آیه میآورد که مخاطب را از بستن دست به گردنش و کامل گشودن و باز کردن آن نهی میکند. چنین تعبیری که احیاناً مراد آن برای مخاطب روشن نیست. نمیتواند به معنایی که مقصود قرآن کریم است رسا باشد بلکه شخصی که فارسی زبان است چنین وضعی را که خداوند نهی کرده است مورد خردهگیری قرار میدهد. ولی توجه باید دانست که «غل یدین» در زبان عرب کنایه از بخل وزیدن و «بسط یدین» کنایه از سخاوت است.
برای روش ترجمهی کلمه به کلمه (تحت اللفظی، حرفی، همگون) میتوان دو شیوه و گونه فرعی تصور کرد:
یک ـ ترجمهی لغوی یا ترجمان القرآن: در این شیوه لغات عربی قرآن که در فارسی غیرمأنوس است و در حاشیه آیات با ترجمه نگاشته میشود، مثل کتاب لسان التنزیل از عالمی ناشناس متعلق به قرن چهارم یا پنجم هجری که مختصری در تفسیر و تأویل است و روش او در ترجمه سوره اخلاص این گونه است.[2]
هو: وی
احد: یکی
الصمد: پناه نیازمندان
«لم یلد»: نزاد کسی را
از همین نمونه تراجم الاعاجم، (از نویسندهای مجهول در قرن ششم یا هفتم) و نیز ترجمان القرآن اثر میرسید شریف جرجانی (740- 816 ق) و المستخلص فی ترجمان القرآن، اثر محمد بن نصر البخاری (م 757 ق ) است[3].
دوـ ترجمه تحت اللفظی: در این شیوه معمولاً ترجمه هر کلمه زیر هر کلمه از قرآن نوشته میشود. ترجمه تفسیر طبری توسط علمای ماوراءالنهر و ترجمه تفسیر ابوالفتوح رازی از این نمونه است.
3ـ1ـ1ـ محاسن و نقاط قوت ترجمهی تحت اللفظی قرآن:
1ـ در این شیوه ترجمه امانت در نقل مطالب و نظم و ترتیب رعایت میشود و مطالب بدون کم و زیاد بیان میشود و مخاطب و مترجم از نص کتاب دور نمیشوند. برخلاف روش ترجمهی آزاد و تفسیری که مطالب اضافی ترجمه را از متن اصلی دور میسازد.
2ـ این شیوه برای آموزش مفاهیم به نوآموزان قرآن بسیار مناسب است یعنی کسانی که زبان عربی را نمیدانند میتوانند با استفاده از ترجمههای تحت اللفظی براحتی و بزودی معانی واژههای قرآنی را بیاموزند.
3-1-2- اشکالات و نقاط ضعف ترجمهی تحت اللفظی قرآن:
1ـ یکی از اشکالات مهم در ترجمههای تحت اللفظی این است که اینگونه ترجمهها از سویی مفاهیم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوی دیگر برخلاف اصل دلنشین و جذاب قرآن، آن را به صورتی ناهماهنگ و نامطلوب درآورده است. چنین ترجمهای در واقع به صیغه و ساختار عربی درآوردن کلمات فارسی است.
در صورتی که ساختمان کلام و نظم موضوع و محمول و متعلقات جملهها در عربی برخلاف فارسی است و اصولاً ریشه دو زبان از هم جداست و این نوع ترجمه معمولاً دور از فهم خواننده است، چرا که غالباً قواعد صحیح جملهبندی فارسی رعایت نمیشود و گاهی بدون حرف ربط و نسبت حکمیه است.[4]
2ـ در این نوع ترجمه، اغلب با اصطلاحات و استعاراتی همراه است که ترجمهی کلمه به کلمه آن را به صورت مبهم یا سست درآورده است و مقصود نویسنده با نوعی خفاء و ابهام همراه است و نمیتواند هدف مورد نظر اصل را القاء نماید و هدف از ترجمه را مختل و ناقص میکند. برخی قرآن پژوهان ترجمهی تحت اللفظی را بدترین نوع ترجمه میدانند[5]. و افراط در حفظ امانت موجب میشود تا گاهی مضمون و پیام اصلی کلام به مخاطب القاء نشود، بلکه او مطلب را به صورت ناقص و یا مبهم درآید. مثلاً در ترجمه آیه 93 سوره بقره:
«وَ أُشْرِبُواْ فىِ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِم».
ـ بخورانیدند اندر دلهای ایشان گوساله به کافری ایشان. (ترجمهی طبری)
ـ بخور دادند در دلهای ایشان گوساله به کفرشان (ابوالفتوح رازی)
در حالی که مفهوم آیه چنین است: «به سبب کفری که داشتند دلهایشان با مهر پرستش گوساله سرشته و سیراب شد.»
همانطور که ملاحظه میشود، مترجمان فعل «اشربوا» را به «خورانیدند» و «بخور دادن» ترجمه کردهاند و «قلوب» را به معنای «شکم».
یا مثلاً یکی از ترجمههای قرآن معاصر آیه 12 سورهی ممتحنه را این گونه ترجمه کردهاند: « بَینَْ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِن» اشاره به «پیش رو و پیش پا» است و ترجمهی تحت اللفظی «میان دستهاشان و پاهاشان» نارسا و ناقص است.
3ـ در برخی ترجمهها، مترجمین دقت کافی در انتخاب معادل را نداشتهاند مثال: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِح» (حجر / 22)
ـ و بفرستادیم ما بادها را کنشهای درختان. (طبری)
ـ و فرو میگشایم بادهای آبستن کننده. (میبدی)
ـ و فرستادیم بادها را بر دارندگان باران و گویند گشن افکنندگان درختان. (نسفی)
ـ و فرستادیم بادها را آستان به ابر. (منهج و کاشفی)
گاهی یک معادل ـ بخصوص در ترجمه قرآن گویای مطلب نیست. از این رو مترجمین لازم است تا توضیح مختصری در پرانتز اضافه کنند و یا مفهوم جمله با جملهای دیگر بیان شود ولی در این نوع ترجمه این مطلب رعایت نمیشود.
4- این روش ترجمه موجب تشویق در فهم مراد و گاهی خیانت در امانت است چون موجب تغییر کامل معنی میشود.[6]
5ـ در این نوع ترجمه برخی از مترجمان کوشیدهاند تا کلمات وزین و زیبای آیات را به لغات فارسی سره ترجمه کنند، غافل از اینکه توده مردم فارسی زبان با مفهوم برخی کلمات عربی آشناترند تا به لغات فارسی منتخب آقایان، مانند اینگونه ترجمهها:
«إِن تجَْتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا».(نساء/ 31)
ـ اگر از سهمگینها آنچه از آن برحذر میشوید دوری کنید. (فارسی)
مفهوم گناهان کبیره را به «سهمگینها» ترجمه کرده است.
« آنها لَاحْدَى الْکُبر- وَ کُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِین. »(مدثر 35 و 45)
ـ آن یکی از سترگهاست ـ و با ژاژخایان ژاژخایی میکردیم. (خرمشاهی)
6ـ در ترجمهی تحت اللفظی مترجمان به معنای خاص واژهها و الفاظ در آیات توجه نکردهاند. مثال: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَْ بَاغٍ وَ لَا عَاد» (بقره/ 173، انعام / 145، نحل/ 115)، در هر سه مورد یک حکم شرعی اراده شده و آن اینکه: استفاده از مردار، خون، گوشت، خوک و آنچه به هنگام ذبح، نام خدا بر آن برده نشده حرام است، جز در صورتی که مصرفکننده مضطر وامانده باشد، که در این صورت استفاده از این محرمات بلامانع است. به شرط آنکه: اولاً در استفاده لذت جو نباشد، ثانیاً از حد نیاز تجاوز نکند، یعنی مصرف در حد نیاز، آن هم با بیمیل در حال اضطرار بلامانع است. اکنون به ترجمه برخی مترجمین اشاره میکنیم:
ـ اما کسی که مضطر (به خورد این محرمات) شود بیآنکه خواهان لذت باشد یا زیادهروی کند گناهی بر او نیست. (مکارم)
اما دیگران بدون توجه به حکم شرعی آیه از معانی دیگر واژهها استفاده نکرده مانند:
ـ اما اگر کسی درمانده باشد و تجاوز کار و زیاده خواه نباشد. (خرمشاهی)
ـ اما اگر کسی درمانده شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد. (فولادوند)
ـ اما اگر کسی درمانده شود بیآنکه سرکشی کند و از حد بگذرد. (آیتی)
7ـ در ترجمهی تحت اللفظی بسیاری از حروف و ظروف و موصولات و روابط و مؤکدات و آنچه تعبیر از آن دقایق و حالات معانی بدان بسته است، در فارسی یا نیست یا اگر هست بدان تنوع و دقت که در عربی وجود دارد، نیست[7]، بنابراین ترجمهی تحت اللفظی کامل به فارسی عملاً ممکن نیست.
8ـ در ترجمهی تحت اللفظی به کلمات کلیدی، محوری و اصطلاحی قرآن و جایگاه معانی توجه نمیشود و خواننده در معانی لغوی محصور میشود.[8]
9ـ در این ترجمه برخی کلمات عربی مثل «ال» (با معانی متعدد آن) و «لقد» و مانند آن، یا معادل ندارد یا معادل مناسب ندارد.[9]
10ـ برخی گفتهاند، هدف قرآن دو چیز است: نخست بیان اعجاز و دوم هدایت مردم.
این شیوه ترجمه در بیان هر دو هدف نارساست، چرا که نمیتوان تمام خصوصیات لفظی قرآن را بازسازی کند و اعجاز قرآن باز نمایاند و هدف دوم هم حاصل نمیشود، چون بسیاری از معانی، از معنای ثانوی آنها استنباط میشود که در این ترجمه از دست میرود و هدایت مردم تحقق نمییابد.[10]
در بخش قبلی، کلمه (واژگان) را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسی قرار دادیم، حال در این بخش میخواهیم «جمله و عبارت» را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسی قرار دهیم. بر این اساس، ترجمه را میتوان به دو نوع تقسیمبندی کرد: 1) ترجمهی محتوایی 2) ترجمهی آزاد.
3ـ2ـ ترجمهی محتوایی (هسته به هسته)
ترجمهی محتوایی: (هسته به هسته، معنوی، امین، پایبند، محتوا به محتوا)
هدف اساسی در این نوع ترجمه، انتقال دادن معنا، محتوا و پیام متن مبدأ و نیز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد میباشد. به عبارت دیگر آنچه در ترجمه معنایی اهمیت نخست دارد پیام و محتوای متن مبدأ و ساختارهای زبان مقصد است.
در این شیوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهی میانه میان افراد و تفریط برود، یعنی نه روش ترجمهی تحت اللفظی و نه شیوهی آزاد را بپیماید و سعی میکند تا پیام و هدف اصلی متن را برای مخاطب بیان کند، در ضمن آنکه تلاش میکند تا خصوصیات لفظی متن اصلی را در قالب جملهای بازسازی کند و به زبان مقصد انتقال دهد. در این نوع ترجمه، ساختارهای خاص زبان مبدأ به ندرت در زبان مقصد نفوذ میکنند. انسجام بافتاری و ترتیب عناصر دستوری به دلیل تعهد این نوع ترجمه به زبان مقصد و ساختارهای آن برقرار است. نهایت آنکه از نظر معنایی معمولاً میان متن مقصد و متن مبدأ تعادل وجود دارد، اما از نظر زبانی بویژه دقایق و ظرایف لفظی، صرفی و بلاغی و نحوی، تعادل کامل و کافی برقرار نیست.
ترجمههای آقایان خرمشاهی، خرمدل، مکارم شیرازی، پاینده، خواجوی، فولادوند، جلالالدین فارسی، جلالالدین مجتبوی، مشکینی، از زمره این نوع ترجمه میتوان برشمرد.[11]
مثال:
«قَالَ لَهُ مُوسىَ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلىَ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» . (کهف / 66)
ـ. که از بینشی که آموختهای به من نیز بیاموزی؟ (خرمشاهی)
«وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون». (بقره/245).
ـ و به سوی او بازگشت مییابند. (پاینده)
در این دو مثال به اقتضای روش ترجمه مورد بحث (محتوایی) نکات نحوی و صرفی کلمات «علی علمت ـ رشدا و ترجعون» مورد توجه واقع نشده و در ترجمه، منعکس نگشته است و تنها به مفهوم آیه اکتفا شده است. یا در ترجمهی آیهی پنج سورهی بقره تقریباً اکثر مترجمین (مجتبوی، فارسی، مکارم، فولادوند، خرمشاهی و ....) به این روش ضمیر فصل را که مستفاد حصر است معنی نکردهاند.[12]
3ـ2ـ1ـ امتیازات و محاسن ترجمهی محتوایی
ترجمهی قرآن به روش جمله به جمله یا محتوایی دارای امتیازات و محاسنی است. از جمله:
1ـ حفظ خصوصیات لفظی زبان مبدأ در جملهسازی زبان مقصد (تا حد امکان).
2ـ اضافات تفسیری و توضیحات با متن اصلی مخلوط نمیشود، بلکه داخل کروشه یا پرانتز گذاشته میشود یا به حاشیه، پاورقی یا پینوشت میرود، همانطور که در ترجمهی ابوالقاسم پاینده به پاورقی رفته و در ترجمهی سیدجلالالدین مجتبوی به پینوشت رفته است.
3ـ رساندن پیام کلان از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفریط.
4ـ دوری از اشکالات ترجمهی تحت اللفظی و ترجمهی آزاد تفسیری.
البته در این شیوه ترجمه نیز گاهی لغزشهایی صورت میگیرد که مهمترین آن عدم توجه کافی به دقایق و ظرایف لفظی، صرفی، بلاغی، و نحوی است.
با توجه به اشکالات شیوههای گذشته و با عنایت به امتیازات این روش، به نظر میرسد که مطلوبترین شیوه ترجمه قرآن کریم همین روش است.
3ـ3ـ ترجمهی آزاد یا تفسیری (خلاصه التفاسیر)
در این شیوه مترجم همت خویش را صرف واضح کردن پیام کلام میدارد و سعی میکند تا به صورت کامل مضمون و معنای کلام را درک کند و در ذهن مجسم کند. سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن برکند و لباس الفاظ زبان مقصد را بر آن بپوشاند و با توضیحات کامل ارائه کند. در این روش میتوان از هر جمله و کلمهای که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القاء شود، اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه با متن اصلی متناسب نباشد و کم و زیاد گردد.
در این نوع ترجمه که اغلب مترجمان و اهل نظر آن را بدترین نوع ترجمه میدانند، انتقال پیام نویسنده در قالب و ساختارهای زبان مقصد تنها هدف مترجم است ولو آنکه در رهگذر این انتقال معادلهای الفاظ متن کم و زیاد یا دگرگون شود و یا نقش نحوی آنها تغییر یابد. انسجام بافتاری، ترتیب عناصر دستوری و روان بودن و متن ترجمه بیش از هر ترجمه دیگر است.
نمونه این شیوه ترجمه را در ترجمه قرآن مرحوم فیض الاسلام، ترجمه یا خلاصه التفاسیر مرحوم یاسری، ترجمهی الهی قمشهای، معانی القرآن محمد باقر بهبودی و ....مشاهده کرد.
برای مثال، این روش ترجمهی آیهی اول و دوم سورهی بقره از مرحوم فیضالاسلام بیان مینماییم.
«الم»، «ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِین».
«رازی است میان خدای تعالی و پیامبر اکرم که بنا بر مصلحتی آشکار نگشته»، «چون حق تعالی در سورهی فاتحه دستور داد که بندگانش از او هدایت به صراط مستقیم را درخواست نمایند، در اینجا مژده به روا شدن آن درخواست را داده به اینکه آن کتاب: قرآن کریم پیامبران پیش خبر داده شده که بر تو میفرستم و آنان به امتها و پیروان خود خبر دادند شک و شبههای در آن نیست، چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد و برای پرهیزکاران راهنمای راه راست و پرهیز از گمراهی است.»
بررسی:
این شیوه ترجمه نقاط قوت و امتیازاتی دارد که عبارتند از:
1ـ رساندن پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد به صورت کامل و بدون دغدغه محدودیت الفاظ و کلمات.
2ـ استفاده از اضافات تفسیری و توضیحات لازم برای روشن کردن معنای کلام برای مخاطب.
3ـ این ترجمه برای مخاطبانی نیکو است که خواستار فهم خلاصه تفسیر همراه با ترجمه قرآن هستند.
3ـ3ـ1ـ اشکالات و نقاط ضعف ترجمهی آزاد:
1ـ افراط مترجم در توجه به پیام، گاهی موجب میشود تا تمام خصوصیات لفظی زبان مبدأ بازسازی شود و نکات و مسائل ظریف و هنری از دست برود.
2ـ مخلوط شدن ترجمه با توضیحات اضافی و تفسیری، از اشکالات عمدهی این شیوهی ترجمه است، به طوری که مخاطب متوجه نمیشود که کدام قسمت ساخت اصلی متن است که برگردان شده و کدام قسمت توضیح اضافی مترجم است، همانطور که این اشکال به وضوح در ترجمهی مرحوم فیضالاسلام آشکار است. البته میتوان این اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشههای متعدد برطرف کرد.
3ـ در این گونه ترجمه، در حقیقت مترجم فهم خود را از مطلب به مخاطب ارائه میکند، یعنی ترجمه، آئینهای است که فهم مترجم را از پیام اصلی متن منعکس میکند. از این رو نمیتوان به این ترجمه اطمینان کرد، چرا که ممکن است فهم مترجم ـ بخصوص اگر متخصص در آن مطلب نباشد ـ به خطا رفته باشد.
4ـ در این شیوه ترجمه بسیاری از حروف و تأکیدها فدای پیامرسانی و سلامت عبارت میشود و ترجمه نمیگردد و یا ضمیر غایب به حاضر و جمع به مفرد یا بالعکس تبدیل میشود.
5ـ این روش ترجمه معمولاً بر اساس یک تفسیر استوار است و در مواردی که مفسران در مورد یک آیه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا یا دیدگاه تفسیری را که ترجیح میدهد در ترجمه منعکس میسازد.[13]
6ـ حاصل این شیوهی ترجمه در حقیقت، تفسیر است نه ترجمه، بنابراین ترجمهی اصطلاحی به شمار نمیآید.[14]
7ـ برخی صاحبنظران گفتهاند که این ترجمه اگر در مورد قرآن اعمال شود موجب میشود که مترجم انشای خود را در جنب قرآن ارائه کند.[15]
8ـ از خطراتی که ترجمه آزاد را تهدید میکند، خیانت در ترجمه است، زیرا ترجمه آزاد یک بازآفرینی مجدد متن به شمار میآید که آن را مترجم به زبان خود بازآفریده است.
در میان ترجمهها، ترجمه «پلی میان شعر هجای و عروضی فارسی (از ترجمههای کهن) که به اهتمام دکتر رجائی انجام گرفته است و ترجمهی منظوم آقای مجد(از ترجمههای معاصر) کاملاً آزاد میباشند به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
«وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِین» (شعراء /114)
............... ترانم کنون مؤمنان را ز خویش اگر چه فقیرند و زار و پریش (مجد)
در آیه شریفه اوصافی را که مترجم برای مؤمنان شمرده است یعنی «فقیر و زار و پریش» وجود ندارد.
«وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِین» (بقره/43)
............... به همراه مردان ایزدشناس بدارید حق را ثنا و سپاس (مجد)
ترجمه «راکعین» به «ایزدشناس» ترجمهی صحیحی نیست، زیرا مراد آیه شریفه طبق نظر اکثر مفسران توصیه به شرکت در نماز جماعت است.[16]
در بررسی اینگونه ترجمهها ـ بویژه ترجمهی آقای مجد ـ با اینکه مترجم خواسته که این ترجمه را با متن قرآن تطبیق کند، اما مشکلات و خطاهایی چون وجود معادلهای نادرست، از قلم افتادن ترجمهی برخی از کلمات و به کار رفتن کلمات و ذکر مطالبی که معادل و یا حتی مدلول آنها در متن اصلی وجود ندارد و ... به چشم میخورد.
4ـ سبکهای ترجمه:[17]
همانطور که گذشت هر ترجمه علاوه بر روش، رنگ و سبک خاصی دارد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
4-1- تقسیم ترجمهها بر اساس هدف مترجم
الف: ترجمهی جایگزین: بدین معنی که ترجمهای از قرآن صورت پذیرد که بتواند جایگزین قرآن در زبان دوم شود وبه عبارت دیگر قرآنی به زبان فارسی به وجود آید. از این گونه ترجمه، گاهی با عنوان «ترجمهی استاندارد» یا «ترجمهی نهایی» یاد میشود.
ب) ترجمهی بیانی: ترجمهای که بیان کنندهی معانی قرآن باشد، به طوری که برای فهم متن نسبتاً کافی باشد، هر چه نتواند تمام دقایق و لطایف و مقاصد کلام الهی را بر ما بنماید.
بررسی: ترجمههای موجود قرآن از نوع بیانی است. اما ترجمهی نهایی و جایگزین در مورد قرآن پدید نیامده است، بلکه اینگونه ترجمه از قرآن کریم امکانپذیر نیست و صاحبنظران دلایل متعددی بر محال بودن آن آوردهاند:
1ـ اگر اینگونه ترجمه از قرآن ممکن باشد، در حقیقت قرآن دیگری و معجزهای مثل قرآن آورده شده است که این امر بر طبق آیات تحدی قرآن ممکن نیست، چون متن قرآن معجزه است و قابل تقلید و همانندآوری نیست. البته ممکن است گفته شود که لفظ قرآن معجزه است اما ابعاد دیگر اعجاز آن مثل معانی بلند و مطالب عالی آن قابل ترجمه است. به این اشکال میتوان پاسخ گفت که اعجاز قرآن در لفظ آن، با توجه به معانی است و اگر جزئی از آن ترجمه شود ترجمهی کل قرآن نیست.
2ـ هیچ ترجمهای نمیتواند بیان کننده تمام معانی قرآن باشد، چون در ذات زبان ابهامی است که زدوده شدنی نیست و هر ترجمه گوشههایی از این ابهام را باز مینماید.[18]
4ـ 2ـ تقسیم ترجمهها بر اساس مخاطبان
الف ـ ترجمه برای عموم مردم: گاهی مخاطب مترجم تمام مردم هستند و همگان با توجه به اختلاف سطح علمی و انواع سلیقهها میتوانند از ترجمه بهرهمند شوند. در این صورت ترجمه با زبان معیار ـ یعنی زبانی که همه مردم براحتی متوجه شوند و از اصطلاحات علمی و فنی به دور باشد – ارائه میشود.
البته در این شیوه ترجمه باید متوسط مردم، از نظر تحصیلات و فهم، در نظر گرفته شود.
در حقیقت بیشتر ترجمههای قرآن موجود به زبان فارسی از همین شیوه پیروی کردهاند، مانند ترجمه قرآن مکارم شیرازی، فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و ...
ب ـ ترجمهی تخصصی: گاهی مترجم، یک متن را برای طبقه یا سن خاصی یا دانشمندان و فرهیختگان جامعه ترجمه میکند و یا متخصصان رشتهی علمی خاصی را در نظر میگیرد و یا هدف او ارائه ترجمهای ادبی، هنرمندانه و ادیبانه است که در این صورت در ترجمه از اصطلاحات خاص علمی یا ادبی استفاده میکند، هر چند این ترجمه برای عموم مردم قابل استفاده نباشد همانطور که در ترجمهی متون علمی تخصصی دانشگاهها که برای مخاطبان خاص خود تنظیم میشود، از این روش بهره میجویند.
مثال اول: ترجمهی استاد رحماندوست که برای کودکان نوشته شده است یکی از نمونههای ترجمه تخصصی از قرآن کریم است وی جزء سیام قرآن کریم را ویژه کودکان ترجمه کرده است.
مثال دوم: برخی از صاحبنظران علوم جدید برخی آیات قرآن را اینگونه ترجمهی علمی کردهاند:
یُرْسِلُ الرِّیاح (ترجمه تحت اللفظی) ارسال بادها. (ترجمه علمی) وزیدن مستمر و رسیدن دو جناح باد...
مولف بینه (ترجمهی لفظی) پیوسته شدن قطعات به یکدیگر (ترجمهی علمی) تبدیل سیروسها به سیروستراتوس (پشمکی سفرهای) و پوشیده شدن تمام سطح آسمان از ابرهای سفرهای (استراتوس) و سفرهای انباشته (استراکومولوس).[19]
مثال سوم: ترجمههای منظوم قرآن، که مترجم با زبان شعر قرآن را ترجمه میکند، گونهای از ترجمههای تخصصی به شمار میآید که در سبک هفتم بدان میپردازیم.
بررسی: قرآن برای همهی مردم نازل شده است. از این رو ترجمهی نوع اول برای عموم مردم مفیدتر است. اما امروزه نمیتوان به همین شیوه رایج ترجمهی قرآن اکتفا کرد، بلکه لازم است ترجمههای درخور برای طبقات مختلف اعم از کودکان (دبستانی) نوجوانان و جوانان در سطوح متوسطه و دانشگاه و نیز برای افراد فرهیخته و دانشمندان و پژوهشگران رشتههای مختلف علمی جامعه پدید آوریم و هر ترجمه را با اصطلاحات خاص آنها و یا توضیحاتی مناسب بیاراییم. هر چند که در مصادیق این ترجمه (همانند ترجمه مثال دوم در مورد ابرها) میتوان اشکالاتی را مطرح کرد و در مورد استفادههای تفسیری آن و نیز تطبیق قطعی بر نوع خاص ابرها، که گاهی منتهی به تحمیل نظریههای علمی و تفسیر به رأی میشود، خدشه وارد کرد. اما اشکال در مثالها و مصداقها نمیتوان مانع آن شود که تأثیر مقتضیات هر عصر را در ترجمه نادیده انگاریم.
به عبارت دیگر در عصر حاضر ناچاریم که بر اساس تخصص مخاطبان ترجمههایی برای ادبیان، شاعران، متخصصان کیهانشناسی، علوم پزشکی و ... پدید آوریم، که از اصطلاحات خاص آنها استفاده کرده باشد و مطالب آیات را توضیح دهیم.
برای مثال در مورد آیات اوایل سورهی حج و مؤمنون که در مورد مراحل خلقت انسان است، از علوم پزشکی استفاده کنیم و مضغه، علقه و ... را توضیح دهیم و یا در مورد آیات مربوط به خلقت جهان و خورشید و ماه و ستارگان و سیارات ناچاریم که از یافتههای قطعی علوم کیهانشناسی بهره ببریم، البته در این موارد باید مراقب باشیم که نظریههای اثبات شده علمی را به صورت قطعی به قرآن نسبت ندهیم یا برخلاف ظاهر آیات بر آنها تحمیل نکنیم، بلکه علوم جدید را در خدمت فهم بهتر قرآن درآوریم.
3-3- تقسیم ترجمه بر اساس زبان ترجمه:
هر ترجمه زبان خاص خویش را دارد. البته مقصود از زبان ترجمه، ویژگیهای زبانشناسانه و نشانهشناسانه آن است، نه زبان به معنای لغت فارسی و ترکی و ... از این نظر ترجمههای قرآن به دو گروه قابل تقسیم است:
الف ـ ترجمه به زبان عرفی (زبان معیار): مقصود از زبان عرفی همان زبانی است که عموم مردم با آن سخن میگویند . به عبارت دیگر زبان صحیح که معیار است. نه لهجهها و زبانهای محلی خاص که در میان فارسی زبانان مناطق مختلف رایج است. هرگاه مخاطبان ترجمهی قرآن مردم باشند، از زبان معیار یعنی زبان عرفی استفاده میشود.
ب ـ ترجمه به زبان فنی: هر گاه مخاطب یک ترجمه طبقه یا گروه خاص باشد، ترجمه نیز رنگ فنی به خود میگیرد و با استفاده از اصطلاحات خاص آن گروه انجام میپذیرد. برای مثال ترجمهای که برای هنرمندان و شعرا و ادیبان جامعه صورت میگیرد، در بردارنده اصطلاحات ادیبانه است.[20]
مثال: یکی از متخصصین آیه 48 سوره روم و9 سوره فاطر را اینگونه ترجمه میکند: « فَتُثیرُ سَحاباً » (ترجمه لفظی) برانگیختگی و برآشفته شدن ابر (ترجمهی علمی) برخورد و جناح سرد و گرم در خط جبهه و ایجاد دخالت ناپایدار و حفرة طولانی شرط اصلی تشکیل ابرهای انباشته[21].
« یُزْجی سَحاباً » (نور/ 43)(ترجمه لفظی) رانده شده به دنبال هم و ملایم و منظم ابرها (ترجمه علمی) رژه قطار ابرها از بالاسر منطقه مشروب شونده، راه افتادن ابرهای انباشته (کرمولوس) و پشمکی (سیروس) به همراه جبهه و پراکنده شدن در آسمان[22].
بررسی: صرف نظر از اشکالاتی که در هر ترجمه (همانند مثال فوق) وجود دارد، ترجمهی قرآن میتواند به هر زبانی انجام پذیرد و این مطلب بستگی به هدف مترجم و مخاطبان او دارد. اگر مخاطبان او عموم مردم هستند، لازم است ترجمه با زبان عرفی باشد، تا مخاطبان مفهوم و پیام آیات را بهتر درک کنند، چرا که بیشتر مردم اصطلاحات علوم و فنون را کمتر متوجه میشوند. از این رو لازم است ترجمهی قرآن به زبان عرف و معیار هر ملت صورت گیرد. اما اگر مخاطبان او گروه خاص یا تخصص علمی، ادبی و ... باشد لازم است ترجمهی قرآن با زبان فنی آمیخته شود و همانطور که گذشت این مطلب بر اساس نیاز مخاطب در هر عصر تغییر میکند و در هر صورت این مطلب در مقدمهی ترجمه تذکر داده میشود. برای مثال در مقدمهی ترجمهی تفسیر نمونه گفته شده است که از روش (زبان عرفی) زبان توده مردم یا زبان قوم ـ نه زبان ادبای قوم ـ استفاده میکند و لذا از برخی لغات عربی که در زبان فارسی به کار میرود به جای لغت فارسی نامأنوس «سره» استفاده میکند.
4-4- تقسیم ترجمهها بر اساس وجود اضافات در ترجمه و عدم آن
الف ـ ترجمهی خالص (بدون توضیحات در متن یا حاشیه، و بدون اضافات تفسیر): گاهی اهتمام مترجم آن است که فقط مطالب متن را ترجمه کند و از اضافه کردن هر گونه توضیحات و تفسیری پرهیز کند. برخی از ترجمههایی که از روش کلمه به کلمه و جمله به جمله قرآن استفاده نمودهاند، تلاش کردهاند، اینگونه باشند. برای مثال به ترجمهی ذیل توجه کنید:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیم » (بقره/7).
«مهر نهاد خدا دلهای ایشان و بر شنوایی ایشان و چشمهای ایشان پردهای است و ایشان راست عذابی بزرگ». (دهلوی)
«مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوش ایشان و بر دیدگان ایشان پردهای و برای ایشان است شکنجه بزرگ (معزی).
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پردهای است، و برایشان عذابی است بزرگ (آیتی).
ب) ترجمهی تفسیری (خلاصه التفسیر یا ترجمه همراه اضافات): گاهی مترجم برای آنکه ترجمه برای مخاطبان فهم پذیر گردد و در فضای مطالب قرار گیرند، ناچار است که مطالبی را به متن اصلی بیفزاید. مترجمانی که از روش ترجمهی آزاد استفاده کردهاند، اغلب از این شیوه سود جستهاند و توضیحات تفسیری را به ترجمهی خود افزودهاند. برای مثال به ترجمهی آیهی هفت سورهی بقره توجه کنید:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیم»
«در اثر دشمنی و کینه و رشک و گردن کشی کارشان به جایی رسیده که خداوند بر دلها و گوششان مهر نهاده، راه بر آنها بسته شده که سخن حق را نمیفهمند و نمیشنوند و بر چشمهاشان پرده و پوشش غفلت است که حق را نمیبینند و برای ایشان در دنیا و آخرت عذاب و کیفر بزرگ است. در دنیا گرفتار و در آخرت در دوزخ خواهند بود.» (فیضالاسلام)
«قهر خدا مهر بر دلها و پرده بر گوشها و چشمهای ایشان نهاد که فهم حقایق و معارف الهی را نمیکنند و ایشان را در قیامت عذابی سخت خواهد بود.» (الهی قمشهای)
اگر به ترجمهها فوق نظر کنید بسیاری از واژهها (موارد مشخص شده) توضیح است نه ترجمه.
بررسی: از آنجا که ترجمهی قرآن کریم از مواردی است که بدون توضیحات و اضافات تفسیری ممکن نیست، بلکه هر ترجمه خلاصهای از یک تفسیر است، بلکه بالاتر بگوییم که هر ترجمه خود تفسیر کوتاه قرآن است.
ترجمهی خالص قرآن کریم صحیح نیست و اگر کسی اقدام به این عمل کند، نمیتواند پیام واقعی آیات را بازگو نماید و مطالبی پرابهام و نارسا ارائه میکند. از این روست که میبینیم مترجمان فوق (دهلوی ـ معزی ـ آیتی و ...) نیز عملاً نتوانستهاند به این روش پایبند باشند و در موارد متعددی از ترجمهی خویش ناچار به افزودن توضیحات شدهاند. پس ترجمهی قرآن به ناچار خلاصه تفسیر است.
اما شیوهی دوم همراه با این خطر است که اضافات و توضیحات مترجم به جای کلام خدا جلوهگر شود و ترجمهای تألیفوار ظاهر گردد و راه جلوگیری از این خطر آن است که توضیحات تفسیری در داخل پرانتز یا به صورت پاورقی آورده شود. تا با متن اصلی قرآن مخلوط نشود. برای مثال ترجمهی آقای بهاءالدین خرمشاهی (در چاپ اول) از این خصوصیت برخوردار است و توضیحات تفسیری را در پانوشتها و قلاب آورده است.
4-5-تقسیم ترجمهها بر اساس گرایشها و عدم آنها
الف ـ ترجمهی بیطرف (بدون لحاظ گرایشات کلامی و فلسفی خاص): از آنجا که هر مترجم دیدگاهی خاص در مسائل مذهبی، کلامی و احیاناً فلسفی دارد و یا تحت تأثیر یکی از این مکاتب و مذاهب است، پس در هنگام ترجمه تحت تأثیر پیشفرضهای ذهنی خود قرار میگیرد. در این میان برخی مترجمان سعی میکنند این تأثیرات را به حداقل برسانند یا کمرنگ کنند و ترجمهای خالص ارائه کنند.
ب) ترجمه بر اساس گرایش خاص فلسفی، کلامی، مذهبی: برخی مترجمان از روی عمد یا غفلت ترجمهی خود را با دیدگاه خاص کلامی خویش هم آوا میکنند و در سر دوراهیها سخن خویش را به عنوان سخن خدا ارائه میکنند. برای مثال در آیه «یَدُالله فَوقَ اَیدیهم»[23] اگر مترجم طرفدار جسمگونه بودن خدا باشد یا بخواهد از سبک ترجمه بیطرف استفاده کند، چنین ترجمه میکند: «دست خدا بالای دستهای آنان است» و اگر متمایل به دیدگاهی باشد که جسم داشتن برای خدا محال است ترجمه میکند: «دست (قدرت) خدا بر فراز دستهای شماست.» همچنین در آیات مربوط به هدایت و گمراهی، جبر و اختیار، اگر مترجم طرفدار دیدگاهی جبرانگاری باشد، آیات را بر اساس ظاهر آن ترجمه میکند، و اگر طرفدار دیدگاه اختیار و آزادی انسان باشد، آیات را با توجه به این دیدگاه ترجمه میکند. برای مثال استاد مکارم شیرازی که بر اساس آموزههای مذهب اهل بیت طرفدار آزادی و اختیار انسان است، آیه ذیل را چنین ترجمه میکند: « فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَ یَهْدِى مَن یَشَاءُ ». (ابراهیم/4)
«سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند.»
یعنی ایشان آیات ضلالت و هدایت را با اضافه کردن توضیحات داخل پرانتز، به صورتی ترجمه میکنند که شبه جبر ایجاد نشود. اما آقای فولادوند در ترجمهی خویش روش بیطرفی را در پیش میگیرد و در ترجمهی همان آیه این گونه عمل میکند: «پس خدا هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند.»
بررسی: تأثیر گرایشات و پیشفرضهای ذهنی، کلامی، فلسفی و مذهبی افراد در ترجمهی قرآن به طور کامل قابل پیشگیری نیست. از این رو ترجمهی خالص قرآن دشوار است، بلکه غیر ممکن مینماید، اما لازم است مترجم بکوشد تا این تأثیرات را به حداقل برساند و مخاطبان را با زلال کلام الهی آشنا کند تا بر اساس فطرت سالم خویش آن را بفهمند و هدایت شوند و اگر مترجم قصد داشت به دیدگاه خاص کلامی یا فلسفی اشاره کند آن را به پاورقی منتقل کند یا در پرانتز قرار دهد و از متن اصلی جدا سازد و در مقدمهی ترجمه هم یادآوری کند که این ترجمه بر اساس چه مذهب یا گرایش جانبی ترجمه شده است.
البته در اینجا میتوان میان دو دسته از گرایشات تفاوت قایل شد:
نخست اینکه نکات عقیدتی که در تفسیر آیه وجود دارد و اگر در متن ترجمه دخالت داده نشود و در پرانتز آورده نشود، معنای ظاهر آیه برخلاف مقصود حقیقی خدا خواهد شد و ممکن است مخاطب را به گمراهی بکشاند، در این صورت لازم است نکته تفسیری یا عقیدتی در پرانتز یا پاورقی آورده شود.
دوم اینکه نکات فلسفی، کلامی، مذهبی که دیدگاه مشخص مفسر است و اگر بر متن ترجمه اضافه نشود، زیانی به معنی نمیزند. در این صورت نباید آنها را در ترجمه منعکس ساخت.
4ـ6ـ تقسیم ترجمهها بر اساس اعتبار مترجم و ترجمه:
الف ـ ترجمهی غیر معتبر: برای ترجمهی هر متن کهن یا تخصصی، لازم است که مترجم آن شرایط و صفاتی را احراز کرده باشد، تا بتواند ترجمهای معتبر از آن ارائه کند. برای مثال متون قدیمی پارسی تسلط بر زبان باستانی پهلوی را میطلبد و نیز ترجمهی متون کتاب مقدس تسلط کافی بر متون اصلی (مثلاً عبری، لاتین و انگلیسی و ...) را میطلبد و بدون دارا بودن آن شرایط ترجمهی غیرمعتبر میشود و نیز مترجم قرآن باید بر زبان مبدأ (عربی) و زبان مقصد (فارسی) مسلط باشد و از تفسیر قرآن آگاهی داشته باشد. در غیر این صورت ترجمه معتبر نخواهد بود.
ب ـ ترجمهی معتبر: ترجمهای که مترجم دارای شرایط به آن پرداخته است: اگر مترجم هر متن از صفات و شرایط لازم و در خور آن ترجمه برخوردار باشد، میتواند ترجمهای معتبر به شمار آید.
البته این بدان معنی نیست که هر کس که دارای شرایط لازم است ترجمهای صحیح ارائه خواهد کرد.
بلکه هر مترجم متبحر و متخصص ممکن است گرفتار لغزش شود به عبارت دیگر ترجمهی معتبر ملازم ترجمهی صحیح نیست، یعنی اگر مترجمی دارای تخصص و شرایط لازم باشد و با رعایت ضوابط، قرآن را ترجمه نماید، ترجمهی او معتبر و درخور بررسی است. پس از بررسی ممکن است ترجمهای صحیح یا غیرصحیح باشد.
بررسی: از آنجا که ترجمهی قرآن نوعی تفسیر کوتاه است، از این رو مترجم قرآن باید در اصل مفسر باشد یعنی شرایط مفسر قرآن را کسب کرده باشد.[24] در غیر این صورت ترجمه او ترجمهای غیر معتبر بلکه تفسیر به رأی به شمار میرود و تنها اقدامی سودمند نیست، بلکه از نظر شرعی عملی حرام است که در روایات متعدد و عده آتش بر آن داده شده است.
4ـ7ـ تقسیم ترجمه بر اساس عناصر هنری
الف ـ ترجمهی نثر و بدون آهنگ: اغلب ترجمههای فارسی به صورت نثر و بدون آهنگ خاص است، یعنی مترجمان در صدد انعکاس سبک و آهنگ خاص قرآن نبودهاند.
ب ـ ترجمههای هنری: برخی ترجمههای فارسی قرآن علاوه بر آنکه معنای آیات را به فارسی برگرداندهاند، سبک هنرمندانهای نیز در آن به کار بردهاند و گاهی تلاش کردهاند آهنگ خاص آیات قرآن ـ به ویژه در سورههای مکی ـ را در ترجمهی فارسی منعکس کنند. این سبک از ترجمه خود از گونههای متعددی برخوردار است:
1ـ ترجمهی منظوم: در این شیوه ادیبان و شاعران پارسیگو، تلاش کردهاند همه یا بخشی از آیات را به زبان شعر بنویسند. از این رو برخی نویسندگان معتقدند که باید کسانی چون خلیل، سنائی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ را از مترجمان قرآن به شمار آوریم[25]. تا آنجا که گفتهاند:
مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی به لفظ پهلوی
و نیز در عصر ما آقای امید مجد تمام قرآن را به شعر ترجمه کرده است. او در ترجمهی سورهی حمد چنین سروده است:
............... سرآغاز گفتار نام خداست که رحمتگر و مهربان خلق راست
............... ستایش بود ویژه کردگار که بر عالمین است پروردگار
............... که بخشنده و مهربان است نیز بود صاحب عرصه رستخیز
............... ترا میپرستیم تنها و بس نداریم یاور به غیر از تو کس
و در ترجمهی سورهی ناس چنین سروده است:
............... بگو میبریم سوی ربی پناه که خلق جهان راست شاه و اله
............... ز شیطان خناس کز مکروش کند وسوسه قلبهای بشر
............... کند وسوسه قلبها هر دمی چه از جن بود او چه از آدمی[26].
2ـ ترجمهی آوایی، در این سبک مترجمان ادیب تلاش کردهاند که آهنگ قرآن را در ترجمهی فارسی آن منعکس سازند تا بر شیرینی آن بیفزاید. برای مثال در ترجمهای که در عصر ما در کنار گنبد امام رضا کشف شد و متعلق به اواخر قرن سوم هجری از مترجمی ناشناس است چنین آورده است:
............... الا الذین صبروا آنان که در بلا از صابران باشند
............... و عملوا الصالحات و ندر کردار از صالحان باشند.
............... اولئک لهم مغفره و اجر کبیر آمرزیدگان مأجوران باشند[27]
همچنین ترجمهی قرآن ابوحفض نجم الدین عمر نسفی (462 ـ 538 ق) از ترجمههای آوایی قرآن به شمار میآید. همچنین دکتر عبدالکریم بیآزار شیرازی مدعی سبک نوینی از ترجمه تحت عنوان «ترجمهی پیوسته، تفسیری و آوایی» است که خود نوعی از ترجمهی آوایی به شمار میآید. وی در ترجمهی سورهی حمد چنین عمل کرده است:
به نام خداوند گسترده احسان و پیوسته مهربان
هر حمد و سپاسی از آن خدای ربالعالمین است ( که مولی، مدبر و مربی جهانیان است.)
خداوندی که رحمتش گسترده و مهرش پیوسته است.
مالک روز (بروز حقایق) دین (یعنی قیامت) است.
(که در آن حساب و جزا و حکم و سیاست است.)
بررسی: ترجمهی هنری (منظوم و آوایی) در جای خود نیکوست و میتواند مخاطبان با ذوق را به سوی قرآن جنب کند. البته .طبیعی است که با تنگنای قافیههای شعر، گاهی مطالب و معانی آیات اضافه یا کم میشود. برای نمونه در شعر امید مجد مواردی که مشخص شده اضافی است.
البته این اشکال در ترجمهی آوایی کمتر است، ولی منتفی نیست و گاه مترجم مجبور میشود، یک کلمه را به چند صورت ترجمه کند تا آهنگ شعر گونه کلام حفظ شود، افزون بر آنکه در برخی سورههای قرآن سبک و آوای خاصی وجود دارد، مانند سورهی فرقان یا سورههای کوتاه مکی، و در این موارد رعایت آهنگ کلام تا حد امکان مناسب است. ولی در برخی سورههای دیگر ـ به ویژه در سورههای بلند مدنی مثل بقره و آل عمران و ... معمولاً آهنگ و آوای کمتری وجود دارد. ایجاد آهنگ و آوای شعرگونه در همه آیات قرآن موجب تکلف میگردد.
یادآوری: در ترجمهی هنری لازم است توجه کنیم که بین انعکاس عواطف گوینده یا نویسنده یا انعکاس عواطف مترجم تفاوت بگذاریم. به عبارت دیگر مترجم میتواند در ترجمهی لحن و فضای آیات ـ مثل لحن و فضای جنگ، قصه، دعا و ... را در آهنگ عبارت ترجمه منعکس کند ولی حق ندارد که احساسات خود را در ترجمه داخل کند. برای مثال هنگامی که از سخنان نویسنده خشنود شود با کلمات شیرین و محترمانه ترجمه کند ـ مثلاً در ترجمهی قال، «فرمود» به کار برد ـ و در مواردی که از سخنان نویسنده ناخشنود است از کلمات غیرمحترمانه یا زننده استفاده کند.
روح الله باقری
کارشناس تشکلهای دینی اداره تبلیغات اسلامی کاشان
[1] مصاحبه با دکتر موسوی گرمارودی (29/2/87)
[2] ـ لسان التنزیل (مؤلف مجهول) به اهتمام و تصحیح مهدی محقق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1344 ص.
[3] - به نقل از مقاله روشها و سبکهای ترجمه متون مقدس دکتر محمد علی رضائی اصفهانی در یادگارنامه فیض الاسلام، پیشین، ص 271
[4] ـ مجتبوی، سید جلالالدین، مجله مترجم، شماره 10، ص 36.
[5] - ترجمان وحی، شماره 2، ص 10.
[6] - معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، پیشین، ج1، ص 118.
[7] ـ پاینده، ابوالقاسم، مقدمه ترجمه قرآن، ص 7.
[8] ـ بیآزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، پیشین، ج1، ص 239.
[9] ـ همان، ص 239.
[10] - سیدی، سید حسین، مترجم، شماره 10، ص 182.
[11] دانشنامه خرمشاهی ص 50
[12] - معنی، ابن هشام، تبریز، سوق المسحد الجامع، ص 5- 644. بیتا.
[13] - بیآزاری شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، پیشین، ج1، ص 265.
[14] ـ معرفت، محمد هادی، التفسیر و المسفرون، پیشین، ج1، ص 120.
[15] ـ خرمشاهی، بهاءالدین، مترجم، شماره10، ص 57.
[16] - محسن، فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1، ص 125، تفسیر مجمعالبیان، ج1، ص 155.
[17] جزوه درسی فن ترجمه استاد نجارص30
[18] - فصلنامه مترجم، شماره 10، ص 55.
[19] - بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، تهران، شرکت سهامی، چاپ اول، ص 6ـ 154، 1353 ش.
[20] - مقاله روشها ترجمه قرآن دکتر محمد علی رضائی اصفهانی، پیشین، ص 294 ، در یادگار نامه فیضالاسلام.
[21] - همان، ص 295.
[22] - بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن. پیشین، ص 6- 154.
[23] - (فتح/ 10)
[24] - شرایط مفسر قرآن عبارتند از آگاهی از ادبیات عرب (صرف ـ نحو ـ لغت ـ اشتقاق ـ معانی ـ بیان) آگاهی از علوم قرآن، آگاهی از بینشهای عقیدنی، اخلاقی، اجتماعی و علوم تجربی، آگاهی از علم فقه و اصول الفقه، آگاهیهای تاریخی و جغرافیای (شأن نزولها) و ... آگاهی از اصول دین، مراجعه به احادیث، رجوع شود به کتاب رضائی اصفهانی، محمد علی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 61 و ص 108.
[25] - بیآزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، پیشین، ج 1، ص 2ـ 251.
[26] - مجد،امید، قرآن مجید یا ترجمه منظوم قرآن (قرآن نامه).
[27] - پلی میان شعر هجائی و عروضی فارسی در قرن اول هجری و ترجمه آهنگین از دو جزء قرآن مجید به اهتمام و تصحیح دکتر احمد علی رجائی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، چاپ اول، ص 20، 1353.
http://old.ido.ir/a.aspx?a=1391081711
احکام پوشش و فلسفه و جایگاه حجاب در تعالی جامعه، محدوده پوشش، حجاب زن غیر مسلمان و پرسشهای متفاوت دیگر پیرامون حجاب از مباحثی است که آیتالله مکارم شیرازی در قالب 40 سوال به آنها پاسخ داده است.
فشار روانی یکی از رایجترین بیماریهای زمان معاصر است، به گونهای که طبق برآورد کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود شش درصد کلّ جمعیّت جهان از بیماریهای روانی رنج میبرند و شروع هشتاد درصد از بیماریهای جسمی با فشار روانی همراه بوده است.
در قران مجید علاوه بر آیاتی که اهمیت دعا را به طور کلی بیان می کند،نمونه هایی از دعا نیز آمده است که بسیار پرمعنا و پرمحتواست.سزاوار است در قنوت نمازهایمان و در سجده آخر و تعقیبات نماز و به طور کلی در واقع دعا ازآنها استفاده شودکه امید اجابت در آن بسیار است
بحمدالله مراکز دینی مدتی است که حضور عالمانه و فعال در اینترنت را تجربه کرده اند و خلل های کار و نیازهای نسل جوان را شناسایی کرده، امکانات مادی معنوی خود را برای پوشش آن به میدان آورده اند. در این میان، سایت های پاسخگویی به سوالات دینی جوانان در ابعاد مختلف (از جمله احکام شرعی و فقه، عقاید و اعتقادات، اخلاقیات، مشاوره های عمومی) بسیار متعدد شده است. در این نوشتار تعدادی از سایت های موثق که پاسخگویان آن، از علمای فاضل و ارجمند حوزه علمیه قم می باشند و از حیث کمی و کیفی مورد تایید می باشد، فهرست شده اند تا مورد استفاده عموم قرار گیرند.