حرمت قمار در کلام اهل بیت (علیهم السلام)
تفسیر میسر
الإمامُ الباقرُ علیه السلام: لمّا أنزلَ اللّهُ عزّ و جلّ على رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله: «انّما الخَمرُ و المَیسِرُ» قیلَ: یا رسولَ اللّهِ، مَا المَیسِرُ؟ قال: کُلُّ ما تُقُومِرَ بهِ حتَّى الکِعابُ و الجَوزُ.قیلَ: فما الأنصابُ؟ قالَ: ما ذَبَحُوهُ لآِلِهَتِهم. قیلَ: فما الأزلامُ؟ قالَ: قِداحُهُم التی یَستَقسِمُونَ بها[1].
هنگامى که خداوند آیه «انّما الخمر و المیسر» را بر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نازل کرد از ایشان درباره میسر پرسیدند، حضرت فرمود: هر چیزى، حتى تاسهاى تخته نَرد و گردو، که با آن برد و باخت شود. عرض شد: «انصاب» چیست؟ فرمود: آنچه براى خدایانشان ذبح مىکردند. عرض شد: «ازلام» چیست؟ فرمود: تیرهایى که به وسیله آنها، قرعه مى انداختند.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام: کُلَّما ألهى عن ذِکرِ اللّهِ فهُو مِن المَیسِرِ.
هر چیزى که از یاد خدا غافل گرداند، آن چیز در شمار مَیْسِر است.[2]
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: إنَّ الشَّطرَنجَ و النَّردَ و أربَعةَ عَشرَ و کُلَّ ما قُومِرَ علَیهِ مِنها فهُو مَیسِرٌ. [3]
شطرنج و نرد و سه پر (سه در) و هر چیز دیگرى که با آنها برد و باخت شود، مَیْسِر است.
تفسیر خوردن مال به باطل
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام فی قولِهِ تعالى: «و لا تَأْکُلُوا أموالَکُم بَینَکُم بالباطِلِ» «5»: کانَت قُرَیشٌ تُقامِرُ الرجُلَ بأهلِهِ و مالِهِ، فَنَهاهُمُ اللّهُعَزَّ و جلَّ عَن ذلکَ.[4]
امام صادق علیه السلام درباره آیه «و اموالتان را میان خود به ناروا مخورید» فرمود: قریش بر سر زن و مال خود با یکدیگر قمار مى زدند و خداوند عزّ و جلّ آنها را ازاین کار نهى فرمود.
حرمت شراب و قمار و کوبه
رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ حَرَّمَ عَلَیَّ أو حُرِّمَ الخَمرَ، و المَیسِرَ، و الکُوبَةَ. [5]
خداوند شراب و قمار و کوبه[6] را بر من حرام کرد.
حرمت خوردن گردویى که کودکان با بُرد و باخت به دست آورند
الإمامُ الباقرُ علیه السلام: أنّهُ [الإمامَ زینَ العابدینَ علیه السلام] کانَ یَنْهى عَنِ الجَوزِ الذی یَجیءُ بهِ الصِّبیانُ مِن القِمارِ أنْ یُؤکَلَ، و قالَ: هُو السُّحتُ. [7]
او (امام زین العابدین علیه السلام) از خوردن گردویى که کودکان با بُرد و باخت به دست آورند، نهى مى کرد و مى فرمود: آن حرام است.
مؤمن، چنان سرگرم است که به بازى نمى رسد
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام لمّا سَألَهُ بُکیرٌ عن اللعبِ بالشَّطرَنجِ: إنّ المؤمنَ لَفی شُغُلٍ عنِ اللعبِ.[8]
امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال بُکیر از شطرنج بازى فرمود: مؤمن، چندان سرگرم است که به بازى نمى رسد.
الإمامُ الباقرُ علیه السلام لمّا سُئلَ عنِ اللعبِ بالشَّطرَنجِ: إنّ المُؤمِنَ لَمَشغولٌ عنِ اللَّعِبِ. [9]
در پاسخ به سؤال از شطرنج بازى فرمود: مؤمن به بازى کردن، نمىرسد.
رابطه شطرنج و سر مبارک امام حسین (علیه السلام)
الإمامُ الرضا علیه السلام: لمّا حُمِلَ رأسُ الحُسینِ بنِ علیٍّ علیهما السلام إلَى الشّامِ أمَرَ یَزیدُ لَعَنَهُ اللّهُ فَوُضِعَ و نُصِبَت علَیهِ مائدَةٌ فَأقبَلَ هُو لَعَنَهُ اللّهُ و أصحابُهُ یَأکُلُونَ و یَشرَبُونَ الفُقّاعَ، فلمّا فَرَغُوا أمَرَ بالرأسِ فَوُضِعَ فی طَستٍ تحتَ سَرِیرِهِ، و بُسِطَ علَیهِ رُقعَةُ الشَّطرَنجِ، و جَلَسَ یَزیدُ علَیهِ اللَّعنَةُ یَلعَبُ بالشَّطرَنجِ و یَذکُرُ الحُسَینَ و أباهُ و جَدَّهُ صلواتُ اللّهِ علَیهِم، و یَستَهزئُ بِذِکرِهِم، فَمَتى قَمَرَ صاحِبهُ تَناوَلَ الفُقّاعَ فَشَرِبَهُ ثلاثَ مَرّاتٍ، ثُمّ صَبَّ فَضلَتَهُ على ما یَلی الطَّستَ مِن الأرضِ.فَمَن کانَ مِن شیعَتِنا فَلْیَتَوَرَّعْ عن شُربِ الفُقّاعِ و اللَّعبِ بالشَّطرَنجِ. [10]
هنگامى که سر حسین بن على علیهما السلام را به شام بردند، یزید، که خدایش لعنت کند، دستور داد آن را در مجلسش گذاشتند و سفره انداختند. آن ملعون با اطرافیان خود شروع به خوردن غذا و نوشیدن شراب کردند و خوردن که تمام شد، دستور داد سر را میان تشتى زیر تختش گذاشتند و روى تخت، تخته شطرنج را پهن کرد و یزید ملعون به شطرنج بازى نشست و مرتب نام حسین و پدر و جدّ او صلوات اللّه علیهم را مىبرد و با تمسخر از آنان یاد مىکرد و هر گاه از رقیب خود مىبرد، شراب بر مىداشت و سه بار مىنوشید و آن گاه باقیمانده آن را کنار تشت روى زمین مىریخت. پس، هر کس که شیعه ماست، باید از شراب خوارى و شطرنج بازى دورى کند.
پی نوشت
[1] . میزان الحکمه حدیث:17218.
[2] . میزان الحکمه حدیث:17217.
[3] . میزان الحکمه حدیث:17224.
[4] . میزان الحکمه حدیث:17222.
[5] . میزان الحکمه حدیث:17216.
[6] . « کوبه: نرد، طبل و دُهُل، بربط، طنبور، یا مجموع نرد و شطرنج و طبل کوچک: مجمع البحرین.»
[7] . میزان الحکمه حدیث:17220.
[8] . میزان الحکمه حدیث:17221.
[9] . میزان الحکمه حدیث:17219.
[10] . میزان الحکمه حدیث:17225.