نصیحتهای شیطان به پیامبران
در تاریخ آمده است که شیطان با برخی پیامبران برخورد کرده و آنها را نصیحت کرده است.
مطمئنا خواندن و تأمّل در نصیحتهای شیطان، آن هم به انبیاء الهی، خالی از لطف نیست.
حضرت نوح(ع) و شیطان
بعد از آنکه حضرت نوح(ع) از کشتى فرود آمد، شیطان به حضورش آمد و گفت: ترا بر من حق و نعمتى است مىخواهم شکر نعمت ترا بجا آورده و عوض حق ترا بدهم.
حضرت نوح(ع) فرمود: من اکراه دارم بر تو حقى داشته باشم و تو جزاى حق مرا بدهى. بگو آن چه حقی است که من بر تو دارم؟
گفت: من چقدر باید زحمت بکشم تا یک نفر را گمراه کنم. تو نفرین کردى و همه به نفرین تو هلاک شدند. حال من فعلا در آسایشم تا خلق دیگر به دنیا آیند و به تکلیف رسند تا آنها را به معاصى دعوت کنم!!!
حال به جهت أداى حق تو؛ به تو نصیحت مىکنم که از سه خصلت احتراز کن:
اول: «تکبر» نکن، که من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نکردم و از درگاه ربوبى رانده شدم.
دوم: از «حرص و طمع» بپرهیز؛ که آدم به واسطه آن از گندم خورد و از بهشت محروم گردید.
سوم: از «حسد» احتراز کن؛ که به واسطه آن قابیل برادر خود هابیل را کشت و به عذاب الهى هلاک شد.
حضرت موسى(ع) و شیطان
روزى شیطان نزد حضرت موسى(ع) آمد و گفت: تو پیامبر خدا هستى و من از مخلوقات گنهکار خدا مىباشم و مىخواهم توبه کنم. تو از خدا بخواه تا توبهام را بپذیرد.
حضرت موسى(ع) پذیرفت و براى او دعا کرد. خداوند فرمود: اى موسى! شفاعت تو را در حق او مىپذیرم. به او بگو که بر قبر حضرت آدم سجده کند تا توبهاش را بپذیرم.
موسى(ع) با شیطان ملاقات کرد و گفت: با سجده بر قبر آدم توبهات پذیرفته مىشود.
شیطان گفت: من بر آدم، در وقتى که زنده بود سجده نکردم، اینک چطور بر قبر او که مرده است سجده کنم؟!! هرگز چنین نخواهم کرد!
آنگاه گفت: اى موسى! تو بخاطر آنکه شفاعت مرا نزد خدا نمودى، حقى بر گردنم پیدا کردهاى. من به تو نصیحت مىکنم که در سه جا مواظب من باش تا هلاک نشوى؛
اول: به هنگام «غضب»، که روح من در آن هنگام در قلب تو، و چشم من در چشم تو مىباشد.
دوم: در «جنگها»، زیرا در آن هنگام من رزمندگان را به یاد زن و بچه و خویشان و اقوامش مىاندازم تا پشت به جبهه کرده و بگریزند.
سوم: هیچگاه با «زن نامحرم» در یک جا تنها مباش، که من بین تو و او وسوسه خواهم نمود.
حضرت یحیى(ع) و شیطان
روزى شیطان ملعون در حالى که زنجیر و رشتههایى در دست داشت، به نزد حضرت یحیى بن زکریا(ع) ظاهر شد.
حضرت یحیى(ع) پرسید: اى ابلیس! این رشتهها چیست که در دست توست؟
شیطان گفت: این رشتهها انواع علایق، أمیال و شهوتهایى است که من در فرزندان آدم یافتهام.
یحیى(ع) فرمود: آیا براى من نیز از این رشتهها چیزى هست؟
گفت: آرى، هنگامى که از خوردن غذا سیر مىشوى، سنگین مىشوى، به همین سبب نسبت به نماز، ذکر و مناجات خداى خود بى رغبت مىشوى.
یحیى(ع) با شنیدن این سخن فرمود: بخدا سوگند که از این زمان به بعد هرگز شکم خود را از غذا پر نخواهم کرد.
ابلیس هم گفت: بخدا قسم من نیز از این به بعد هرگز کسى را نصیحت نخواهم کرد.
منبع: کتاب «یکصد موضوع، 500 داستان»
مطالب مرتبط با این موضوع
- نصیحتهای شیطان به پیامبران
- سوالات رسول خدا از شیطان و نصیحت های شیطان به امت پیامبر
- نشانه های دوستان شیطان
- سخنرانی شیطان در روز قیامت !
- غضب و شهوت مهمترین راه های نفوذی شیطان
- نقشه راه و سند چشم انداز شیطان
- شگردهای شیطان برای فریب انسان ها
- راههایی برای نجات از سحر و جادو!
- گناهی که شیطان هم از آن بیزار است!
- تلفن همراه خود را خانه شیطان نکنید.
- متن گفتوگوى حضرت موسى (ع) با ابلیس چه بود؟
- سخنرانی شیطان در پنج سکانس