تنها تصویری که از «امیر کبیر» باقی مانده است +تصاویر
امیرکبیر صدراعظم اصلاحگر ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود. وی در دوره صدارت ۳۹ ماهه خود، اصلاحات گستردهای را در زمینههای آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران از جمله تاسیس دارُالفُنون به راه انداخت.
«میرزا محمد تقیخان فراهانی» (زاده: ۱۱۸۶ اراک، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیانگذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. سردار عزیز خان موکری داماد امیر کبیر و رهبر قشون ناصرالدین شاه بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست.[1]
اقدامات و اصلاحات امیر کبیر
سیاستهای دینی و مذهبی
گفتهاند که امیرکبیر به لحاظ مذهبی، فردی مقیّد و معتقد بوده است. او ظواهر مذهب تشیع را که مذهب رسمی کشور بود، حرمت می گذاشت و احترام علمای دین را محفوظ میداشت ولی با برخی از رفتارهای دینی ایرانیان موافق نبود. به گفته اعتضادالسلطنه امیرکبیر زهد خشک را استهزاء میکرد. پارهای از سیاستهای دولت وی نسبت به روحانیان را ناشی از دیدگاه وی در ضرورت کاستن اقتدار و نفوذ برخی از روحانیون شمرده شدهاند. این سیاست، متوجه امامان جمعه و شیخ الاسلامهایی بود که در افکار قاطبه مردم نفوذ داشته، مروج برخی از تفکرات بودند که به زعم امیر خرافه و کهنه پرستی به حساب میآمدند. از سوی دیگر، خانه و بیت این گروه از روحانیان، مصون و جای تحصن بود و از این راه اعمال قدرت و در سیاست مداخله میکردند. امیر چنین حق و مسئولیتی برای روحانیان نمیشناخت. به علاوه، نفوذ و رویه آنها را مانع برخی از اصلاحات میدانست. امیر با توقیف و تبعید برخی از روحانیان متنفذ تبریز و منع بست و جلوگیری از تعزیهخوانی این سیاست را دنبال کرد.[۳]
امیرکبیر چند مسجد و مدرسه دینی ساخت؛ از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران. او ساختمان امامزاده زید تهران را بنا کرد و طی یک دستور چاپخانهها را از چاپ آیات قرآنی بر کاغذهای باطل منع کرد تا مبادا به قرآن اهانت گردد. در این دوره، در برخی از مناطق اراذل و اوباش مست کرده و عربده می کشیدند و زنان و دختران پس از غروب آفتاب از ترس حمله آن ها جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات مردان مست در چهارسوق ها قمه خود را از غلاف بیرون می کشیدند و عبور و مرور را قطع می کردند. امیر در دوره صدارت خود میگساری را ممنوع کرد و مجازات های سختی برای قانون شکنان در نظر گرفت.[۴]
مبارزه با فرقهگرایی و انحرافات دینی
- علی محمد باب در سال (۱۲۶۰ه. ق) یعنی اواخر سلطنت محمدشاه، ادعای مهدویت کرده و جماعتی را پیرو خود گردانید. در پی شورشهایی که در دوران امیر کبیر به وقوع پیوست، باب بدستور امیرکبیر کشته شد، اما بابیهای یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب باخبر شده و به خون خواهی او قیام کردند حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند. امیر با سرعت تمام شورشها را خواباند.[۵]
- یکی از کارهای امیر شکستن بست نشینی بود که گاه به وجهه مذهبی کشور آسیب میرساند. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدین یا حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در ۱۲۶۶ق اساس بست نشینی را از بین برد و به عمال دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد دستگیر کرده و به مجازات برسانند.[۶]
سیاست مالی
کاستن از مخارج دولت از برنامههای جدی امیرکبیر بود. او هیأتی از مستوفیان(مسئولان دریافت مالیات) را تحت نظر مستوفی الممالک آشتیانی (وزیر استیفاء) تشکیل داد. این هیأت پس از رسیدگیهای لازم، کمبود عایدات را نسبت به هزینههای مستمر، یک میلیون تومان تشخیص داد. امیرکبیر برای خاتمه دادن به بحران مالی و متوازن ساختن عایدات خزانه دستور داد به تناسب از حقوق و مقرری کارکنان دولت کاسته شود و این عمل را از حقوق خود گرفته تا کوچکترین مستخدمین اجرا کرد. علاوه بر آن مستمریهای سنگین شاهزادگان، علما، سادات و متنفذین را قطع کرد و برای شاه مقرری ماهانه ای در حدود هزار تومان تعیین نمود.[۷]
برنامه دیگر دیگر امیرکبیر سامان دادن به عایدات بود. او مالیات عقبافتاده حکام ولایات و خوانین محلی را وصول کرد و زمینهای مزروع را از نو مورد ارزشیابی قرار داد؛ زیرا آخرین بار ۸۰ سال پیش از آن در زمان کریم خان زند اراضی را ارزشیابی کرده بودند و از آن وقت تغییر فاحشی در قیمت زمین و دیگر اموال منقول رخ داده بود.[۸]
امور نظامی و امنیتی
تشکیل ارتش نوین
امیرکبیر و جمعی از رجال قاجار در کنار ناصرالدین شاه.
امیرکبیر برای اصلاح وضع نظامی ایران، وزارت جنگ را شخصا برعهده گرفت و یک مدرسه نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بیطرف برای تعلیم افسران استخدام کرد.[۹] لباس نظامیان را متحدالشکل کرد. این لباس شبیه لباس نظامیان اطریشی بود. او برای تأمین اسلحه مورد نیاز چند کارخانه اسلحه سازی در اصفهان، شیراز و تهران به راه انداخت. بنای عمارت توپخانه به دستور امیرکبیر در سال ۱۲۶۷ق آغاز شد. ساختمان سربازخانهها در خارج از شهرها و بنای قراولخانهها در داخل شهرها و سر راهها، شروع به ساختن شد. از دیگر اقدامات، ساختن قلعههای نظامی در محلهای سوقالجیشی و ایجاد پادگانهای دائمی بود. [۱۰] از دیگر اصلاحات امیرکبیر، تشکیل نیروی دریایی در خلیج فارس و خریداری کشتی از دولت انگلیس بود. [۱۱]
نظام اطلاعاتی و امنیتی
در دولت امیرکبیر دستگاه خفیهنویسی و اطلاعاتی نسبتا وسیع و منظم بود. امیر ماموران بسیاری گماشته بود تا گزارشهای منظمی از آنچه در شهرها و ولایات و دستگاههای دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانههای خارجی میگذشته، مستقیم برای او فرستند. دستگاه اطلاعاتی امیرکبیر در سه جهت اصلی کار میکرده است: ۱- خبرگیری از وضع ولایات و فعالیتهای مأموران دیوانی و لشکری به خصوص برای جلوگیری از رشوهگیری و نیز جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستائی؛ ۲- گزارش وقایع شهری به ویژه از لحاظ نظم و امنیت عمومی؛ ۳- مراقبت از فعالیت سفارتخانههای خارجی در تهران.[۱۲]
امور قضایی و برخورد با جرم
اصلاحات امیرکبیر نظام دادگستری ایران را در چند جهت پوشش داد: اصلاح محضر شرع، بنای دیوانخانه عدالت، رسیدگی به دادخواهی مردم علیه دولت، آئین جدید دادخواهی اقلیتهای مذهبی،[۱۳]و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم.[۱۴]
قضاوت میان مرافعات و منازعات مردم و رسیدگی به جرم، در دوره امیرکبیر به عالمان دینی و مجتهدان بزرگ سپرده شد. گفتهاند که او در اجرای احکام طبق شرع و قانون، بسیار حساس بود، چنانکه نقل شده است که وقتی خادم امیرکبیر را نزد شیخ عبدالرحیم بروجردی قاضی محکمه بردند، شیخ پس از احراز جرم به امیر کبیر نوشت، او مجرم است شما به مصلحت خود با او برخورد کنید. امیرکبیر بدین رو که شیخ بروجردی در اجرای حکم، او را ملاحظه کرده، وی را عزل و شیخ عبدالحسین تهرانی را به جایش منصوب نمود.[۱۵]
اخلاق و کردار مدنی
امیرکبیر به مبارزه با نادرستی و رشوه خواری پرداخت. رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش (وزیران و بزرگان میدادند و میگرفتند)، مداخل (دیوانیان میگرفتند) و سیورسات (لشکریان میگرفتند) میشد؛ که امیرکبیر همه را ممنوع اعلام کرد. هرزگی و قمهکشی و لوطی بازی هم در شهرها رواج داشت که امیرکبیر سعی در کنترل آنها کرد. مسؤلیت امنیت شهرها به عهده قراولخانه سپرده شد. همچنین القاب دیوانی را حذف کرد.[۱۶]
امور شهر و خدمات شهری
امیرکبیر در این مورد کارهای زیادی انجام داد. آبله کوبی (واکسن زدن) را در سر تا سر ایران مرسوم ساخت و رسالهای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ کرد و آبله کوبانی به نواحی مرزی (برای مسافران تازه وارد) و ولایات فرستاد. آفت دیگر وبا بود که غیر از مقالههایی که در وقایعالاتفاقیه نوشته میشد، جزوه «قواعد معالجه وبا» راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن نوشته شد و میان روحانیون و سرشناسان محلههای شهر پخش شد و به علاوه برای محافظت ممالک محروسه (شهرها و ایالات کشور) از آلودگی وبا، در مرزها قاعده قرنطینه گذارده شد که مسافران را چند روز در آنجا نگاه دارند و دود بدهند و بعد روانه شوند. تأسیس مریضخانه با توانایی درمان ۴۰۰ بیمار و مجهز به داروخانه، ارسال پزشک به ولایات، دادن تصدیق طبابت به پزشکان، جمع آوری گدایان، رفع کم آبی تهران از طریق جاری کردن رودخانه کرج به شهر، تأسیس چاپارخانه برای نامههای پستی، ایجاد تذکره چاپی برای مسافرت ایرانیان، قانون بلیط دروازه برای مسافرت از تهران برای حفظ امنیت، ساختن بنای تیمچه (سرای اتابکیه)، بازار امیر، میدان توپخانه، عمارت توپخانه و سبزه میدان در تهران و آثار دیگر در اصفهان از دیگر اقدامات بود.[۱۷]
دانش و فرهنگ جدید
- تأسیس دارالفنون:
با توجه به نتایج و رفتار بد زعمای دولت انگلیس نسبت به شاگردانی که در زمان عباس میرزا و سپس در دوره محمدشاه برای تحصیل به انگلیس اعزام شده بودند، امیرکبیر چنین تشخیص داد که تأسیس مدرسهای در خود کشور و استخدام معلم از خارج با صرفهتر و مفیدتر خواهد بود. به همین منظور در سال ۱۲۶۶ق مقدمات افتتاح مدرسهای که در آن جوانان ایرانی بتوانند با علوم جدید و صنایع اروپایی آشنایی پیدا کنند فراهم ساخت تا در آنجا مانند مدارس پلیتکنیک آن زمان تمام علوم و صنایع و فنون نظامی تدریس شود. به همین مناسبت اسم مدرسه را دارالفنون گذاشت. در سال اول تأسیس مدرسه مطابق شرح وقایع التفاقیه ۱۰۵ نفر شاگرد داشته و در هفت رشته به قرار زیر مشغول تحصیل بودند. ۲۶ نفر توپخانه، ۲۰ نفر طب، ۲۰ نفر پیاده نظام، ۵ نفر سواره نظام، ۱۲ نفر مهندسی، ۷ نفر داروسازی، ۵ نفر معدنشناسی.[۱۸]
- روزنامه وقایع التفاقیه:
تصویری از روزنامه وقایع التفاقیه.
امیرکبیر برای بیداری افکار و اطلاع مردم از جریان امور مملکتی تصمیم گرفت روزنامهای در تهران دایر نماید. به دستور امیر روزنامه وقایع التفاقیه تأسیس یافت. اولین شمارهی آن در روز جمعه ۵ ربیع الثانی۱۲۶۷ق در تهران به اسم روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران منتشر شد ولی شماره دوم بنام روزنامه وقایع التفاقیه انتشار یافت و بعدها تحت عناوین روزنامه دولت علیّه ایران، روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت ایران طبع و توزیع گردید.[۱۹]
سیاستهای اقتصادی
صنعت جدید
امیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تأثیر اقتصادی آن پی برده بود و یکی از مواد مهم برنامه او در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود. نقشهی امیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانههای مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعتکاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین خاطر او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد. و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود. پس برای مدرسه دارالفنون استادان معدنشناس از اطریش استخدام کرد. برای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن هیچ دریغ نمیکرد.[۲۰]
کشاورزی
ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی کشاورزی بود. با برانداختن آئین کهنه سیورسات و حمایت از روستائیان، میزان تولید مواد کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازهای نیز آغاز گردید. بنای سد ناصری بر رودخانه کرخه، ایجاد پل شوشتر، رواج کشت نیشکر، بنای سد تازه گرگان، و زراعت پنبه آمریکایی از دیگر کارهای امیرکبیر است.[۲۱]
اقتصاد ملی در برخورد با اقتصاد استعمار
محور سیاست امیر را حمایت اقتصاد ملی میساخت. جوهر اندیشه اقتصادی او این بود که صنعت داخلی ترقی پذیرد و صادرات افزایش یابد و بازار کالای فرنگی محدود شود. اساس اقتصاد بازرگانی خارجی ما بر آزادی تجارت قرار گرفته بود اما این وضع زاده شده طبیعی اقتصاد ایران نبود، بلکه شکست سیاسی نظام سرمایه داری انگلیس و روس آنرا بر ما تحمیل کرده بود. ارقام اصلی تجارت ما را واردات و صادرات به سه کشور انگلیس، روسیه و عثمانی تشکیل میداد اما از نظر کیفیت و کمیت، تعادل و هماهنگی وجود نداشت. که امیر جلوی این وادرات بیرویه را گرفت. مثلا در زمان محمدشاه کالای وارداتی ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره رسید. بعد از میزان آن کاسته شد و در سال۱۲۶۷ هنگام صدارت امیرکبیر به نصف آن تقلیل یافت.[۲۲]
تصویر امیر کبیر
باز انتشار یک عکس قدیمی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به اسم امیرکبیر و تفاوت چهره این شخص با عکس نقاشی شده و مشهور این شخصیت بزرگ باعث شد تا ماجرا را از یک پژوهشگری تاریخی پیگیر شویم که آیا واقعا این عکس متعلق به امیرکبیر است یا خیر؟
«محمدرضا بهزادی» پژوهشگری تاریخی دوباره این عکس می گوید: «عکاس این عکس آقای «ارنست هولستر» عکاس آلمانی است که همراه همسر ارمنی اش در محله جلفای اصفهان زندگی می کرد. این عکاس آلمانی بیشتر عکس هایش را از مناطق جنوبی و میانی کشور گرفته است. در حالی که امیرکبیر ساکن تهران بوده است. برخی از سایت ها ادعا می کنند که فرد داخل عکس «میرزا تقی خان عماد الملک» پیشکار ولیعهد مظفرالدین شاه در تبریز است. این در حالی است که با توجه به اطلاعات رجال شناختی من چنین کسی با این اسم آن زمان پیشکار نبوده است. همچنین اگر این عکس در تبریز گرفته شده است ربطی به ارنست هولستر ندارد. برخی نیز این فرد را «میرزا تقی خان ضیاء الملک پیشکار یکی از حاکمان یزد می دانند.»
این پژوهشگر دوره قاجار در رابطه با نوع عکاسی این تصویر می گوید: «این عکس به صورت نگاتیوی گرفته شده است اما در زمان امیرکبیر این تکنولوزی هنوز به ایران نیامده بود و عکس ها در آن زمان به دو صورت «تاکروتایپ» و «داگرتایپ» بوده است. ولی هیچ عکسی تاکنون از امیرکبیر حتی به این دو صورت نیز پیدا نشده است. تنها عکسی که از میرزا تقی خان امیرکبیر وجود دارد نقاشی است که محمد ابراهیم نقاش باشی از وی کشیده است که سند تاریخی دارد و این عکس به آن چهره شباهتی ندارد. این لباسی هم که در عکس منتشر شده در فضای مجازی مشاهده می شود مربوط به اواخر دوره ناصرالدین شاه است. چون لباس ها به مرور به سمت کوتاه شدن رفتند. در حالی که در زمان امیرکبیر عبا و قباها بسیار بلندتر بود.»
نقاشی محمد ابراهیم نقاش باشی از امیرکبیر
تصویری بدون سند تاریخی و نام پدیدآور (نخستینچاپ روزنامهاطلاعات) که به امیرکبیر منتسب شده است.