هر طبقه جهنم مختص به چه گروهی است؟
بسیار خوانده یا شنیدهایم که جهنم دارای هفت طبقه است و هر کدام مختص به گروهی از گناهکاران و پیروان شیطان است. آنانکه در طول عمر خویش از انجام گناه إبایی نداشتند، و هر گناه را با توجیهی برای آن، انجام دادند، و خدایی نکرده بدون توبه، بار سفر به آخرت را بستهاند.
اکنون برای آشنایی با طبقات جهنم و اینکه چه کسانی در چه طبقهای قرار میگیرند، ادامه مطلب را ملاحظه بفرمایید.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»(سوره حجر، آیه 45)؛
همانا جهنم میعادگاه تمام گمراهان و پیروان شیطان است، جهنم دارای هفت در است، برای هر دستهای، دری جداگانه است.
قرآن مجید، جهنم را «دارُ البَوار»؛(سرای هلاکت) و «بِئسَ القَرار»؛(بدترین جایگاه) و «سوءُ الدار»؛ (خانهای بسیار بَد) معرفی مینماید و برای این میعادگاهِ همیشگیِ سرپیچان از فرامین الهی، درهایی را قرار داده است که هر گروه، از درِ (طبقه) مخصوص به خود وارد آن میگردند!؟
به احتمال فراوان مراد از هفت در، هفت طبقه باشد، به نحوی که از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است که فرمودهاند: برای جهنم هفت در است؛ و هفت طبقه، و پس از آن حضرت یکی از دستان مبارک خود را بر روی دست دیگر نهاد و فرمودند: این گونه؛ هر طبقه بالای طبقهی دیگر قرار داده شده است.(تفسیر نورالثقلین3: 19)
اما در مورد نام طبقات جهنم و تعلق داشتن به کدام گروه از افراد، در روایت آمده است که آن طبقات عبارتند از: جهنم، لظّی، حُطمة، سَقر، جحیم، سعیر، هاویة. (تفسیر نورالثقلین3: 19)
این هفت در، به صورت هفت طبقه است که هر طبقه به عدهای از پیروان شیطان اختصاص دارد؛
طبقه اول؛ «جهنم» که پائینترین طبقات است و منافقین در آنجا قرار دارند.
«أنّ المُنافِقینَ فِی الدّرک الأسفَلَ مِنَ النّار وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصیرا»(سوره نساء، آیه 145)؛
منافقین در طبقه زیرین آتش هستند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت.
طبقه دوم؛ «لَظّی» است که در آن أشقیا به سر میبرند:
«فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّى لا یَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى»(سوره لیل، آیه 14)؛
شما را از آتشی که زبانه میکشد بیم میدهم، در آن نیاید مگر شقی و بدبخت.
لظّی؛ مکانی است که از شدت حرارت، گوشت بدن را از استخوان جدا میسازد، و این شعله سوزان کسانی را که پشت به فرمان خداوند کرده و از اطاعت او روی گردان شدند را صدا میزند و همچنین کسانی را فرا میخواند که اموال فراوان جمع کرده و ذخیره نمودند، اما در راه خداوند انفاق نکردند، پس آنها را به عقوبت اعمالشان میرساند.
طبقه سوم؛ «حُطَمَه» نام دارد که در آن تهمتزنندگان و عیبجویان و مال اندوزان و حرامخواران قرار دارند: «کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَة»(سوره همزه، آیه 4 و5)؛
بزودی در آتش حطمه افکنده شود و نمیتوانی دریابی که حطمه چیست؟!!
طبقه چهارم؛ «سَقَر» است که کافرین و منکرین متکبران و گردنکشان و آنهایی که در دنیا نماز نمیخواندهاند و از فقرا و مساکین دستگیری نمیکردند، در آن به سر میبرند:
«سَأُصْلیهِ سَقَرَ وَ ما أَدْراکَ ما سَقَر» (سوره مدثر، آیه 26)؛
به زودی او را در آتش سقر افکنیم، چه میدانی که سقر چیست؟
آتشی است که نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میکند، و پوست بدن را به کلی دگرگون مینماید، و نوزده نفر(از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند.
طبقه پنجم؛ «جحیم» است که جایگاه تجاوزکاران و آنهایی که زندگی دنیا را بر زندگی أخروی برگزیدهاند:
«فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى»(سوره نازعات، آیه 37)؛
اما کسی که طغیان کند و زندگی دنیا را انتخاب نماید، جایگاهش جحیم خواهد بود.
جحیم؛ مکانی بسیار خطرناک است و آتشی بسیار هولناک دارد و ساکنان آن از فشار آتش در آن زیر و رو میشوند، درست مانند گوشتی که در دیگ از فشار جوشش دیگ، زیر و رو میگردد.
طبقه ششم؛ «سعیر» است و کسانی که از اوامر پروردگار سرپیچی نمودهاند به این عذاب مبتلا خواهند شد:
«وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعیر»(سوره سبأ، آیه 12)؛
و کسی که از فرمان ما سرپیچی کند از عذاب سعیر به وی میچشانیم.
سعیر؛ مکانی است که در آن، سیصد چادر از آتش برپا شده است و در هر چادری سیصد قصر از آتش وجود دارد، و در هر قصری سیصد اتاق از آتش، و در هر اتاقی سیصدگونه از انواع عذابهای آتشین وجود دارد، و در هر اتاق، مارها و عقربها و غل و زنجیرهایی که همه از آتش است، مهیا میباشد.(تفسیر نورالثقلین 3: 17)
طبقه هفتم؛ «هاویه» است و در آن کسانی که اعمال میزانشان سبک باشد، به سر میبرند:
«وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیَة ٌوَ ما أَدْراکَ ماهِیَهْ نارٌ حامِیَةٌ»(سوره قارعه، آیات 9 و 10)؛
و اما کسی که اعمال وزن شدهاش سبک باشد جایگاه او هاویه است و نمیتوانی دریابی که هاویه چیست؟ آتشی بس سوزاننده.
هاویه؛ آتش عمیقی است و به قدری حرارت دارد که پوست بدن افرادی که در آن واقع میشوند را درهم میکشد.
در روایت وارد شده است که:
پس از نزول آیه شریفه «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»، رسول خدا(ص) حالش تغییر کرد و گریه شدیدی فرمود.
اصحاب هم گریان شدند و نمیدانستند چه نازل شده و هیچیک از آنها نمیتوانستند از آن حضرت سبب گریه را بپرسند!
جناب سلمان گفت: هیچ چارهای نیست مگر آنکه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیاید.
سلمان به دنبال حضرت زهرا(س) رفت و عرض کرد: ای دختر رسول خدا، پدرت اینطور شده، بیایید و ببینید چه شده است؟
حضرت زهرا(س) چادر سر کرد.
سلمان گوید، دیدم چادر حضرت زهرا(س) دوازده جایش وصله دارد.
سلمان گریست و گفت: دختران قیصر و کسری در سندس و حریر میباشند، در حالی که لباس دختر سید أنبیاء چنین است.(وقتی بعدا این مطلب به رسول خدا(ص) عرض شد، فاطمه زهرا(س) فرمود: 5 سال است که برای من و علی نیست مگر یک پوست گوسفندی که روزها بر روی آن شتر را علف میدهیم و شب ها آن را فرش خود قرار داده و بر روی آن میخوابیم و بالش ما از لیف خرما است).
بعد از آن از پدر بزرگوارش سؤال نمود از آنچه جبرئیل امین(ع) نازل نموده بود.
رسول خدا(ص) آیه را تا آخر قرائت فرمود.
صدیقه طاهره(س) از شنیدن آن آیه، به صورت روی زمین افتاد و گفت: وای بر کسی که داخل جهنم شود.
سلمان گفت: کاش من گوسفندی بودم و مرا میکشتند و گوشت مرا میخوردند و ذکر جهنم را نمیشنیدم.
ابوذر گفت: کاش مادر مرا نزاییده بود و نام جهنم را نمیشنیدم.
عمار گفت: کاش مرغی بودم و در بیابانها پرواز میکردم و بر من حساب و عقابی نبود و نام جهنم را نمیشنیدم.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) دست بر سر گذاشت و فرمود: وای از سفر دراز و طولانی و کمی توشه برای سفر قیامت! (بحار الأنوار 8: 303).
منبع: وب برای همه مفیده