گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

به هوش باشیم که مرگ نزدیک است!

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ب.ظ

در آیات قرآن خداوند همه انسان ها، خاصه غافلان، را به تفکر در هدف و نظم آفرینش و شیوه حکومت خداوند بر عالم و اداره دقیق و حساب شده آن دعوت کرده تا با اندکى تامل و توجه، مصادیق حیات مرگ را در طبیعت مشاهده کنند و از رهگذر آن دریابند که عمر آنان جاودانه نیست و فرصت هایشان به سرعت از دست مى رود و اینکه آن قدر اجل به آنان نزدیک است که واقعاً نمى دانند آیا فردا جزو مردگان اند یا زندگان.



أوَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُۆْمِنُونَ (اعراف: 185) آیا در ملکوت آسمان ها و زمین و چیزهایى که خدا آفریده است نمى اندیشند؟ و شاید که مرگشان نزدیک باشد. و بعد از قرآن کدام سخن را باور دارند؟

در این آیه خداوند همه انسان ها، خاصه غافلان، را به تفکر در هدف و نظم آفرینش و شیوه حکومت خداوند بر عالم و اداره دقیق و حساب شده آن دعوت کرده تا با اندکى تامل و توجه، مصادیق حیات مرگ را در طبیعت مشاهده کنند و از رهگذر آن دریابند که عمر آنان جاودانه نیست و فرصت هایشان به سرعت از دست مى رود و اینکه آن قدر اجل به آنان نزدیک است که واقعاً نمى دانند آیا فردا جزو مردگان اند یا زندگان. و با این توجه به سراغ معتقدات و باورهاى خود بروند و ایمان و اندیشه خود را اصلاح کنند و از گردش دقیق شب و روز و مظاهر حکمت و قدرت خدا در عالم و هماهنگى ارکان هستى با هم پى برند که بیهوده آفریده نشده اند و آمدن آنان در این عالم با هدف بوده و آینده و برنامه دیگرى در پیش روى آنهاست.

پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند: موت نزدیکترین چیزها است به آدمى و او، او را دورتر از همه چیز قیاس مى‏کند و چه جرأت عظیمى است که انسان دارد بر نفس خود، با وجود ضعف بنیه و خلقت، و فکر عاقبت نمى‏کند. (مصباح الشریعة/ ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان/ 508)  

هر جا باشید مرگ شما را در مى رباید

أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ (نساء: 78) هر جا که باشید، ولو در حصارهاى سخت استوار، مرگ شما را در مى رباید. جالب توجه اینکه در آیات متعددى از قرآن مجید همانند آیه 99 سوره حجر و آیه 48 مدثر از مرگ تعبیر به "یقین" شده است، اشاره به اینکه هر قوم و جمعیتى، هر عقیده‏اى داشته باشند و هر چیز را بتوانند انکار کنند، این واقعیت را نمى‏توانند منکر شوند که زندگى بالاخره پایانى دارد، و از آنجا که افراد انسان به خاطر عشق به حیات، و یا به گمان اینکه مرگ را با فنا و نابودى مطلق مساوى مى‏دانند، همواره از نام آن و مظاهر آن گریزانند این آیات هشدارى به آنها مى‏دهد و با تعبیر (یُدْرِکْکُمُ) به آنها گوشزد مى‏کند که فرار کردن از این واقعیت قطعى عالم هستى بیهوده است.

اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت یا از مرگ گریزى بود، حتما سلیمان بن داوود سزاوار آن بود. او، که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت به او عطا کرده بود، آن گاه که پیمانه عمرش لبریز و روزى او تمام شد تیرهاى مرگ از کمانهاى نیستى بر او باریدن گرفت و خانه و دیار از او خالى گشت و خانه هاى او بى صاحب ماند و دیگران آنها را به ارث بردند

در آیه 8 سوره جمعه نیز این حقیقت به صورت آشکارترى بیان شده:

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ: "بگو مرگى که از آن فرار مى‏کنید بالآخره به شما مى‏رسد".

امیرالمومنین علی علیه السلام درباره مرگ فرمودند: اى مردم! هر کس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید، اجل سر آمد زندگى و فرار از مرگ رسیدن به آن است  چه روزگارانى که در پى گشودن راز نهفته‏اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هیهات! که این، علمى پنهان است. (نهج البلاغة / ترجمه دشتی / 273 )  

مرگ سلیمان، نماد حقیقت مرگ

فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‏ مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ (سباء: 14)

چون حکم مرگ را بر او راندیم جز حشره اى از حشرات زمین مردم را از مرگش آگاه نکرد: عصایش را جوید. چون فرو افتاد، دیوها دریافتند که اگر علم غیب مى دانستند، در آن عذاب خوار کننده نمى ماندند.

سلیمان بن داوود یکى از پیامبران بزرگ خدا بود که خداوند قدرت و حکومت بى نظیرى نیز در اختیارش قرار داد. او سالیان درازى در میان مردم به عدل و داد سلطنت کرد، به طورى که مردم از روش عادلانه او در مهد آسایش و خوشى بودند و از مزایاى زندگى به بهترین وجه برخوردار بودند. خداوند پرندگان را مطیع او کرد و آنان با پر و بال خود بر او سایه مى افکندند. زبان پرندگان را هم به او آموخت، و فهم و ذکاوت خارق العاده اى نیز به او عطا کرد.

قرآن داستان حضرت سلیمان علیه السلام را به روشنی بیان داشته و آنگاه بعد از تصویر مردى با چنین ایمان و قرب و کمالى و چنین نعمت ها و مکنت ها و ثروت ها و قدرت و حکومتى، آسیب پذیرى او را در برابر مرگ بیان کرده است؛ آن گاه که آفتاب عمر سلیمان نبى (علیه السلام) بر لب بام رسید، او در قصر بلورین خود تنها ایستاده و تکیه بر عصاى خود زده و در حال تماشاى سپاهیان و نظارت بر کارهاى آنان بود که دید جوانى ناشناس، اما خوشرو، وارد کاخ شده و به طرف او در حرکت است .

از او پرسید تو کیستى و چرا بدون اجازه قدم به قصر گذاشتى؟ جوان گفت: من آن کسم که براى ورود به خانه ها و کاخ ها از کسى اجازه نمى گیرم. من ملک الموتم و براى قبض روح تو آمده ام. این را گفتن و بى آنکه حتى مهلتى براى نشستن یا خوابیدن به سلیمان بدهد روح او را قبض کرد.

جسد بى جان سلیمان مدتها ایستاده و تکیه زده بر عصا ماند تا آنکه خداوند موریانه اى را مأمور خوردن عصاى او کرد و سلیمان بر زمین افتاد و مردم فهمیدند که از مرگ سلیمان مدت ها گذشته است.

امیر المومنین (علیه السلام) در این باره مى فرمایند: فلو ان احدا یجد الى البقاء سلما او لدفع الموت سبیلا لکان ذلک سلیمان بن داوود... (اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت یا از مرگ گریزى بود، حتما سلیمان بن داوود سزاوار آن بود. او، که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت به او عطا کرده بود، آن گاه که پیمانه عمرش لبریز و روزى او تمام شد تیرهاى مرگ از کمان هاى نیستى بر او باریدن گرفت و خانه و دیار از او خالى گشت و خانه هاى او بى صاحب ماند و دیگران آنها را به ارث بردند.

هر قوم و جمعیتى، هر عقیده‏اى داشته باشند و هر چیز را بتوانند انکار کنند، این واقعیت را نمى‏توانند منکر شوند که زندگى بالآخره پایانى دارد، و از آنجا که افراد انسان به خاطر عشق به حیات، و یا به گمان اینکه مرگ را با فنا و نابودى مطلق مساوى مى ‏دانند همواره از نام آن و مظاهر آن گریزانند این آیات هشدارى به آنها مى‏دهد و با تعبیر (یدرککم) به آنها گوشزد مى‏کند که فرار کردن از این واقعیت قطعى عالم هستى بیهوده است

مردم براى شما در تاریخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد. کجایند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در یمن و حجاز)؟ کجایند فرعون ها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر رس (درخت پرستانى که طولانى حکومت کردند) آنان که پیامبران خدا را کشتند و چراغ نورانى سنت آنان را خاموش ‍ کردند؟ ( نهج البلاغه/ خطبه 182)

چرا از مرگ می ترسید

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید...

بهشت جاودان آن جاست

جهان آنجا و جان آنجاست...

نه فریادی نه آهنگی نه آوایی

نه دیروزی نه امروزی نه فردایی

جهان آرام و جان آرام

زمان در خواب بی فرجام

خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید

در این دوران که آزادگی نام و نشانی نیست

در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو، زور در بازوست

جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید

که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند

همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید

(فریدون مشیری)


منابع:

تفسیر نمونه ج4

آیه های زندگی برای بیداری/ حسین اسکندری

مصباح الشریعة/ ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان  

نهج البلاغة/ ترجمه دشتى    

مرکز اطلاع رسانی غدیر


مطالب مرتبط با این موضوع

  1. اکثر مردگان به چه دلیل از دنیا رفته اند؟
  2. به هوش باشیم که مرگ نزدیک است!
  3. زمان توبه جوانی است نه پیری
  4.  اگر از مرگ می ترسید بخوانید !
  5. اموات چگونه از اعمال خیر بازماندگان بهره مند می شوند؟!
  6. نحوه محاسبه حق الناس در قیامت چگونه است؟
  7. علت غفلت از مرگ چیست؟!
  8. پشت صحنه «ایستگاه آخرت و آیینه عبرت»
  9. عوامل عذاب قبر و راه نجات از آن
  10. ۴ سوال اصلی که در قیامت از بنده می‌پرسند، چیست؟
  11. برانگیخته شدن مردگان
  12. هشدارهای قبر به انسانها قبل از مرگ
  13.  ارتباط مردگان با انسانهای دنیایی!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۲
مجید کمالی

قبر

قبور

مرگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی