گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

اگر صاحبان این نامها نبودند، همانا آسمان برافراشته و زمین گسترده و هیچ فرشته مقربى را نیافریده بودم و هیچ پیامبر مرسلى، و نه ترا خلق کرده بودم، و چون آدم ترک اولى کرد و از او لغزشى سر زد از خداوند متعال به حق ما مسألت کرد که توبه‏اش را بپذیرد و لغزش او را بیامرزد و خداوند خواسته او را پذیرفت و اجابت فرمود.

روایت شده است: روزی سلمان فارسى و ابوذر غفارى و جمعی از اصحاب مقابل پیامبر (ص) زانو زدند و اندوه بر چهره ایشان آشکار بود و گفتند: اى رسول خدا! پدر و مادرمان به فداى تو باد. ما از گروهى در باره برادر و پسر عمویت سخنانى مى‏ شنویم که اندوهگین مى‏ شویم و اکنون از شما اجازه مى‏ خواهیم که پاسخ آنان را بدهیم. پیامبر فرمودند: چه چیزى در باره‏ برادر و پسر عمویم على بن ابى طالب مى ‏گویند؟ گفتند: مى‏ گویند چه فضیلتى براى على در مورد پیشى گرفتن او به اسلام آوردن است و حال آنکه به هنگام ظهور اسلام او کودک و کوچک بوده است و امثال این سخنان.

 

پیامبر (ص) پرسیدند: همین موضوع شما را اندوهگین مى ‏سازد؟ گفتند: آرى به خدا سوگند. پیامبر فرمودند: ایمان آوردن انبیاء گذشته در کودکی از زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله ):


حضرت ابراهیم (علیه السلام):

شما را به خدا سوگند از شما مى‏ پرسم که مگر از کتابهاى گذشتگان نمى ‏دانید که چون ابراهیم (ع) را پدرش از بیم پادشاه سرکش بیرون برد و مادرش ابراهیم (ع) را کنار توده ‏هاى خاکى که بر لبه جویى بود و در فاصله هنگام غروب تا آغاز شب از آن آب مى‏ گذشت قرار داد، «1» همین که مادر کودک را آنجا بر زمین نهاد، کودک برخاست و بر چهره و سر خود دست مى ‏کشید و مکرر و فراوان لا اله الا الله مى ‏گفت و سپس پارچه‏ اى را گرفت و بر خود پیچید و مادرش که او را چنین دید سخت به بیم و ترس افتاد.

 

آنگاه ابراهیم برابر مادرش شروع به هروله (حرکت در حالى که شانه‏ها را تکان دهند) کرد و چشمهاى خود را به سوى آسمان دوخت و خداوند عز و جل در این باره چنین فرموده است:  «همچنین ما به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را نشان دادیم تا از یقین- دارندگان باشد، پس چون شب تاریک بر او نمودار شد ستاره رخشانى دید. گفت:این پروردگار من است.» تا آنجا که مى‏ فرماید: «من از آنچه شما شریک خدا قرار مى ‏دهید بیزارم.» «آیات 75 تا 78 انعام».

 


حضرت موسی (علیه السلام)

و نیز مى ‏دانید که فرعون چنان در جستجوى موسى (ع) بود که شکم زنان باردار را مى‏ درید و کودکان را مى ‏کشت براى اینکه موسى (ع) را بکشد، و همین که مادرش موسى (ع) را زایید فرمان داده شد که کودک را در صندوقى نهد و آن را به دریا (رود نیل) افکند و مادر سرگردان شد تا آنکه فرزند با او به گفتگو آمد و گفت: اى مادر مرا به دریا بیفکن و چون این سخن را گفت مادرش به وحشت افتاد و گفت:پسرکم بیم آن دارم که غرق شوى. موسى فرمود: اندوهگین مباش که خداوند مرا پیش تو بر مى ‏گرداند و مادر سرانجام چنان کرد و موسى (ع) در آن صندوق بر روى دریا چندان باقى ماند که به ساحل رسید و با تمام وجود در اختیار مادرش قرار گرفت، بدون آنکه هیچ خوراکى خورده یا مایعى آشامیده باشد و سالم و معصوم به دامان مادر برگشت و روایت شده است که این مدت هفتاد روز یا هفت ماه طول کشیده است و خداوند متعال در مورد کودکى موسى (ع) چنین فرموده است: ( 39 و 40 طه) «تا تربیت و پرورشت به نظر ما انجام گیرد، آنگاه که خواهرت در جستجوى تو بود و مى ‏گفت مى‏ خواهید شما را راهنمایى کنم به کسى که کفالت این طفل را بر عهده بگیرد و ترا پیش مادرت باز گرداندیم تا چشمش روشن گردید.»

 


حضرت عیسی (علیه السلام)

و مگر در باره عیسى بن مریم (ع) خداى عز و جل چنین نفرموده است که «از زیر آن درخت او را ندا کرد که غمگین مباش که خداى زیر پاى تو چشمه آبى جارى کرد ...» « 25تا 31 مریم.» و مگر عیسى (ع) به هنگام تولد و هنگامى که مادرش به او اشاره کرد سخن نگفت و قرآن در این مورد مى ‏گوید: «گفتند چگونه با کودکى که در گهواره است سخن گوییم؟ عیسى گفت: همانا که من بنده خدایم که کتاب آسمانى به من عنایت شده است.» «3» بنا بر این مى‏بینید که عیسى (ع) به هنگام تولد سخن گفته است و به او در همان سن و سال کتاب آسمانى و نبوت خاصه عنایت شده است و چون سه روز از عمر او گذشته به گزاردن نماز و پرداخت زکات سفارش شده است و روز دوم تولدش با مردم سخن گفته است.

 

 


ولادت امام علی علیه السلام و ایمان آوردن ایشان:

در ادامه پیامبر چنین فرمودند:  به هنگام تولد على حبیب من جبرئیل فرود آمد و به من گفت: اى حبیب خدا! پروردگارت سلام مى‏ رساند و به‏ تو مژده و شاد باش تولد برادرت على را مى‏ دهد و مى ‏فرماید: هنگام ظهور پیامبرى تو و آشکار شدن وحى بر تو نزدیک شده است که اینک ترا با برادر و وزیر و خلیفه و همانند خودت تأیید کردم و به وسیله او نام ترا بلند آوازه و بازویت را استوار ساختم. من شتابان برخاستم و دیدم فاطمه دختر اسد و مادر على در حال درد زایمان است و او میان زنان و قابله‏ هاست. حبیب من جبریل به من دستور داد که میان خودت و فاطمه دختر اسد پرده‏ اى بیاویز و پس از اینکه على را بدنیا آمد او را ببین.


من چنان کردم که فرمان داده شده بودم. سپس جبریل به من گفت دست راست خود را دراز کن که على هم سر سلسله اصحاب یمین تو است. من دست راست خود را به سوى فاطمه دختر اسد دراز کردم.  ناگاه على را در دست خود دیدم در حالى که دست راست خود را بر گوش راست خود نهاده و بر آیین حقیقت اذان و اقامه می‏گفت و گواهى به یگانگى خداوند و پیامبرى من مى‏ داد.

 

 


قرائت کتب انبیاء پیشین از زبان امام علی علیه السلام:

امام علی علیه السلام پس از گواهی به یگانگی خداوند و یپامبری رو به پیامبر کرد و گفت: اى رسول خدا! اجازه مى‏ فرمایى که بخوانم؟ گفتم: آرى بخوان

صحیفه آدم: و سوگند به آن کس که جان محمد در دست اوست، او شروع به خواندن صحیفه‏ هایى که بر آدم (ع) نازل شده است کرد، همان صحیفه ‏ها که پسر آدم شیث (ع) براى برپا داشتن احکام آن قیام کرده بود و از نخستین حرف تا آخرین حرف آن را خواند و اگر شیث حاضر میبود همانا اقرار مى‏ کرد که على از او بهتر آن را حفظ دارد.

 

تورات موسی: سپس تورات موسى (ع) را چنان خواند که اگر موسى (ع) حضور مى‏داشت، اقرار مى‏ فرمود که على بهتر از او آن را حفظ دارد. سپس زبور داود (ع) را خواند همان گونه که اگر داود حضور مى ‏داشت چنان اقرار مى ‏کرد.

 

انجیل عیسی : و پس از آن انجیل عیسى (ع) را همان گونه خواند که اگر عیسى (ع) به حضورش مى‏ آمد همچنان اقرار مى کرد.

 

قرآن: و سپس قرآنى را که خداوند بر من نازل فرموده است، از آغاز تا پایان چنان خواند که او را چنان دیدم همچون خودم که اینک آن را از حفظ مى‏ دانم حافظ آن بود، بدون اینکه در آن هنگام من آیه‏یى از آیات قرآن را شنیده باشم. آنگاه على با من و من با او چنان با یک دیگر سخن گفتیم که پیامبران و اوصیاى ایشان با یک دیگر سخن مى ‏گویند و سپس على (ع) به حالت کودکى خود برگشت.

 

 


قدر و منزلت  اهل البیت علیه السلام نزد خداوند:

و سپس پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به اصحاب خود فرمود: و شما براى چه اندوهگین مى شوید و چرا از گفتار مردمى که نسبت به خداوند متعال در شک و تردیدند افسرده مى ‏شوید؟ مگر نمى‏ دانید که من برترین پیامبران و جانشین و وصى من برترین اوصیا است و اینکه پدرم آدم (ع) چون نام من و على و دخترم فاطمه و حسن و حسین را و نام فرزندان ایشان را بر پایه عرش با نور نوشته دید، عرضه داشت: بار خدایا، اى‏  سرور من! آیا آفریده اى که در پیشگاهت گرامى ‏تر از من باشد آفریده‏ اى؟

 

فرمود: اگر صاحبان این نامها نبودند، همانا آسمان برافراشته و زمین گسترده و هیچ فرشته مقربى را نیافریده بودم و هیچ پیامبر مرسلى، و نه ترا خلق کرده بودم، و چون آدم ترک اولى کرد و از او لغزشى سر زد از خداوند متعال به حق ما مسألت کرد که توبه ‏اش را بپذیرد و لغزش او را بیامرزد و خداوند خواسته او را پذیرفت و اجابت فرمود، و ما همان کلماتى بودیم که آدم آنها را از خداوند عز و جل فرا گرفت «1» و خداوند توبه ‏اش را پذیرفت و لغزشش را آمرزید و به آدم فرمود: بر تو مژده باد که صاحبان این نامها از ذریه و فرزندان تو هستند و آدم خداوند خود را ستود و به وجود ما بر فرشتگان افتخار کرد و این نمونه اى از فضیلت ما و بخشش و فضل خداوند بر ماست.

 

سلمان و همراهانش برخاستند و مى گفتند: ما رستگارانیم و پیامبر (ص) به ایشان فرمودند: آرى شما رستگارانید و بهشت براى شما آفریده شده است و دوزخ براى دشمنان ما و دشمنان شما آفریده شده است.(2)

 

 

پی نوشت:

(1)بحارالانوار،ج35،ص22و37؛روضه الوعظین ص72 و امالی شیخ طوسی:ص80.

(2)آفتاب کعبه، محمدباقر انصاری، قم: نشر مولود کعبه،1376،صص64-65.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۸
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی