گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

آیا تقیه امری معقول و مشروع است؟

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ

کدام عقل سلیمی قبول می‌کند که انسان در برابر افراد خطرناکی که عقل و منطق درستی ندارند عقیده باطنى خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقى اظهار کند و جان یا مال یا ناموس خود را به خطر بیندازد.

یکی از اشکالات وهابیون این است که می‌گویند، شیعیان انسان‌هایی ترسو و منافق هستند چرا که در همه حال تقیه می‌کنند و از اظهار شیعه بودن خود شدیدا ترس و وحشت دارند.

 

پاسخ:
تقیه در اصطلاح: هرگاه انسانى در میان افراد متعصّب و لجوج و بی‌منطق گرفتار شود که اظهار عقیده در میان آنان، سبب خطر جانى یا مانند آن گردد و از این اظهار عقیده فایده مهمّى حاصل نشود، در چنین‏ موردى موظّف است عقیده خود را مکتوم دارد، و جان خود را بیهوده بر باد ندهد، و نام این کار را «تقیّه» مى‏‌گذاریم.


تقیه در قرآن: به عنوان نمونه فقط به یکی از آیات درباره مشروعیت تقیه اشاره می‌کنیم. قرآن درباره بعضى از مؤمنان مبارز و مجاهد صدر اسلام که در چنگال مشرکان لجوج گرفتار شدند دستور تقیّه مى‏‌دهد و می‌‏فرماید: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ اوْلیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذِلکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فى شَىْ‏ءٍ الّا انْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً؛[آل عمران/ ۲۸] افراد با ایمان نباید غیر از مؤمنان، کسى را از کافران، دوست و ولىّ خود قرار دهند، هر کس چنین کند رابطه خود را از خدا بریده است، مگر این‏که (شما در خطر باشید و) از آنها تقیّه کنید».

 

فخر رازى در تفسیر آیه شریفه‏ مى‌‏گوید که ظاهر آیه‏ دلالت‏ دارد بر این‏ که‏ تقیّه‏ در برابر کفّار غالب‏ مباح‏ است‏، «إلّا أنّ مذهب الشافعى -رض- أنّ الحالة بین المسلمین إذا شاکلت الحالة بین المسلمین و المشرکین حلّت التقیّة محاماة على النفس؛[۱] مذهب شافعى این است که اگر وضع مسلمانان با یکدیگر همانند وضع مسلمین و کفّار شود، تقیّه براى حفظ نفس، حلال است». سپس به بیان دلیل جواز تقیّه براى حفظ مال مى‌‏پردازد و به این حدیث نبوى استناد می‌کند که: ‏«حُرْمَة مَالِ الْمُسْلِمِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ‏» یعنی کسى که براى حفظ اموالش کشته شود شهید است. آیات بسیاری دیگر که در این موضوع وارد شده است.

 

حال، وهّابى‌ها چگونه بر خلاف این آیه قرآن، کسانى که با تمسّک به قرآن، تقیّه مى‌‏کنند را کافر و مشرک مى‌‏پندارند؟!


تقیه از لحاظ عقلی: کدام عقل سلیمی قبول می‌کند که انسان در برابر افراد خطرناکی که عقل و منطق درستی ندارند عقیده باطنى خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقى اظهار کند و جان یا مال یا ناموس خود را به خطر بیندازد، چرا که هدر دادن نیروها و امکانات بدون فایده عاقلانه نیست. «تقیّه» شبیه روشى است که همه سربازان در میدان جنگ به کار مى‏ گیرند، خود را در لابه‌لاى درختان، تونل‌ها، خاکریزها مخفى مى‌‏کنند، لباس خود را به رنگ شاخه‌هاى درختان انتخاب مى‌نمایند، تا بى‏‌جهت خون خود را هدر ندهند. تمام عقلاى دنیا براى حفظ جان خود در برابر دشمنان سرسخت، از روش تقیّه استفاده می‌کنند، و هرگز کسى را بر استفاده کردن از این روش، سرزنش نخواهند کرد. در تمام دنیا نمى‌‏توانید کسى را پیدا کنید که تقیّه را با شرایطش نپذیرفته باشد.

 


تقیه در روایات: روایات زیادی هم از اهل سنت درباره تقیه داریم، به عنوان نمونه مسند أبى شیبة از مسانید معروف اهل سنّت است که در داستان «مسیلمه کذّاب» نقل مى‌‏کند که مسیلمه کذّاب دو نفر از یاران رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را در منطقه نفوذ خود دستگیر کرد. از هر دو سؤال کرد، آیا شهادت مى‌‏دهید که من فرستاده خدا هستم؟! یکى شهادت داد و نجات یافت و دوّمى شهادت نداد و گردنش را زدند. هنگامى که خبر به پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) رسید، فرمود: «آن که کشته شد بر طریق صدق و راستى قدم برداشت و دوّمى رخصت الهى را پذیرا شد و گناهى بر او نیست‏».[۲ ]


جلال الدین سیوطی در جامع الأحادیث می‌ نویسد: «قَالَ النَّبِی لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ[۳]. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: کسی که تقیه ندارد دین ندارد». البته نمى‏‌توان انکار کرد که در بعضى از موارد، تقیّه‏ کردن حرام است و آن در جایى است که اساس اسلام و قرآن، به خطر بیفتد. در چنین مواردى باید عقاید را اظهار نمود هر چند انسان قربانى اظهار عقیده ‏اش شود، و معتقدیم قیام امام حسین‏ (علیه السلام) در عاشورا و کربلا، درست در راستاى همین هدف بود، چرا که حکّام بنى ‏امیّه اساس اسلام را به خطر افکنده بودند، و قیام امام حسین علیه السلام پرده از کار آنها برداشت، و جلوی خطر را گرفت.


ذکر چند نکته:
فرق تقیه با نفاق: بعضی می‌پندارند که تقیه، نوعی نفاق است. ولی با کمی دقت و بررسی ضعف آن آشکار می‌شود. چرا که تقیه اظهار کفر و پنهان کردن گوهر ایمان در قلب است و حال آن که نفاق، اظهار و آشکار کردن ایمان و مستور و پنهان نگاه داشتن کفر و خبائث باطن است، پس تقیه و نفاق ضد یکدیگرند.


همچنین تقیه فقط در مقابل کفار نیست. برای مثال، تقیه ابوهریره از عمر که در تاریخ آمده است. ابوهریره از کسانی بود که همواره تقیه را سرلوحه کار خویش قرار داده و هر زمان که می‌دید نقل روایت برای او ضرر جانی و یا مالی دارد، از نقل آن خودداری می‌کرد؛ به ویژه در زمان خلیفه دوم که  افراد بسیاری مجبور به سکوت بودند. محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد: «عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ قَالَ حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - وِعَاءَیْنِ، فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَبَثَثْتُهُ، وَأَمَّا الآخَرُ فَلَوْ بَثَثْتُهُ قُطِعَ هَذَا الْبُلْعُومُ.[۴]

 

از ابوهریره روایت شده است که گفت: از رسول خدا دو ظرف روایت حفظ کرده ام؛ یکی از آن‌ها را در میان مردم پراکندم و دیگری را اگر پخش کنم گلویم بریده خواهد شد!» ذهبی نقل می‌کند: «قال محمد بن یحیى الذهلی حدثنا محمد بن عیسى أخبرنا یزید بن یوسف عن صالح بن أبی الأخضر عن الزهری عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال ما کنا نستطیع أن نقول قال رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى قبض عمر.[۵]

از ابوهریره روایت شده است: تا زمانی که عمر از دنیا رفت ما نمی‌توانستیم بگوییم «رسول خدا چنین گفته است»!


تقیه طبق تقسیم بندی علما اقسامی دارد؛ تقیه واجب در موردی است که در آن ترک تقیه باعث ضرر جانی، بدنی، مالی، عرضی یا مانند این ها بشود یا ضرری به اسلام برسد بی آن که فائده چشمگیری عائد اسلام گردد. تقیه حرام نیز در موردی است که هرگاه ترک تقیه کند، باطل را سخت کوبیده، و حق را در مرتبه‌ی اعلی ترویج نماید. تقیه مستحب در زمانی است که تقیه کردن، منافع بیشتری عائد شخص و سائر مسلمین می‌نماید. مانند این که در حج، تقیه کردن و همراهی با آن‌ها در بعضی از فروعات و حضور در جماعات ایشان موجب تحکیم مبانی اتحاد بین مسلمان‌ها می‌شود. تقیه مکروه آن است که سود و زیان در فعل یا ترک تقیه بسیار اندک است و بعضی اوقات ترک آن بهتر و این هنگامی است که خطر جانی یا مالی شخص را تهدید نمی‌کند.


نکته‌ی مهم دیگر؛ چنین نبود که امامان شیعه بر اثر جور حاکمان وقت در تمام ابواب و احکام فقه و معارف قرآن وسنت، تقیه می‌کردند، بلکه همانطور که گذشت تقیه موارد خاصی دارد. و اگر در روایات گفته شده که ۹ دهم دین، تقیه است، کنایه از اهمیت حفظ خون‌های مؤمنان است، زیرا برخی از شیعیان بی پروا، آرا و نظراتی که را مخالف نظر حاکمان ظالم بود، پخش می‌کردند و خود را گرفتار می‌ساختند. از این گذشته، شاگردان واقعی امام، تقیه را از غیر تقیه باز می‌شناختند، زیرا با روایات واقعی ائمه اهل بیت آشنا بودند، حتی لحن گفتار امام در مورد تقیه با لحن گفتارش در غیر مورد تقیه کاملاً تشخیص می‌دادند.


بنابراین تقیه تماماً سکوت و صلح با ظالم و عقب‌نشینی از معرکه نیست، گاه مقتضای مصلحت چنان است و گهی هم فریاد زدن لازم است و گاهی با ظالم، درگیر و وارد معرکه‌های خونین گشتن است.

 


منابع:
[۱]. مفاتیح الغیب ج ۸ ص ۱۹۴، دار احیاء التراث العربى، مکان چاپ: بیروت، سال چاپ: ۱۴۲۰ ق، نوبت چاپ: سوم
[۲]. مسند ابى شیبه، جلد ۱۲، صفحه ۳۵۸
[۳]. علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج ۳ ص ۴۳، بیروت: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۹هـ/ ۱۹۹۸م ، الطبعة الأولى
[۴]. البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۱، ص ۳۸، العلم، باب حِفْظِ الْعِلْمِ، ح۱۲۰، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.
[۵]. الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۲، ص ۶۰۲، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۳
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی