آخرین فرزند فاطمه علیهاالسلام محسن بن علی علیهماالسلام
محسن بن علی(ع) پنجمین فرزند حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بود که قبل از تولد، در شش ماهگی، هنگام هجوم طرفداران خلافت ابوبکر به خانه حضرت علی (ع) برای بیعت گرفتن از او، سقط شده و به شهادت رسید.
معرفی
با توجه به عقیده شیعه که محسن قبل از تولد از دنیا رفته بحث تولدش مطرح نیست، فقط در منابع شیعی از هنگام شهادت وی یاد شده است.
اما دانشمندان اهل سنت در باره ولادت و وفات محسن دو گونه نظر داده اند؛ شمار اندکی از آنان ولادت و وفات او را در حیات رسول اکرم(ص) دانسته اند. اما اکثر منابع آنان در باره زمان ولادت او سکوت کرده و فقط خبر درگذشت او در کودکی را آورده اند، این مطلب از عبارات آنان به دست می آید، به عنوان مثال:
ابن حزم، ابن حجر، ابو الفداء و قندوزی عبارت « مات صغیرا » (در کودکی مرد)[۱][۲][۳] [۴]
ابن دمشقی و ابن کثیر با عبارت « مات و هو صغیر» (درگذشت در حالی که کوچک بود)[۵][۶]
طبری و ابن اثیر با عبارت « توفی صغیرا»(در کودکی در گذشت)[۷] [۸]
ابن قتیبه و احمد طبری با لفظ « فهلک و هو صغیر»(در کودکی از دنیا رفت) [۹]و « هلک صغیرا» (در کودکی مرد)[۱۰] [۱۱]
بلاذری با لفظ « درج صغیرا» [۱۲]
سبط بن الجوزی با واژه « مات طفلا»[۱۳]
صالحی شامی و ابن صباغ مالکی با عبارت « مات سقطا»(در کودکی سقط شد) [۱۴][۱۵]
در هیچ یک از این منابع عبارت « فی حیاه النبی» وجود ندارد. عبارات منقول حتی بر مرده به دنیا آمدن محسن نیز دلالت دارد. تنها ابن حزم عبارت « مات صغیرا جدا إثر ولادته » [۱۶]16را آورده است که حد اکثر بر زنده به دنیا آمدن او دلالت دارد. از الفاظ به کار رفته در عبارات ایشان بر نمی آید که ولادت و وفات محسن در حیات رسول الله (ص) بوده است یا بعد از آن.
محسن در منابع
در اکثر منابع تاریخی و انسابی شیعی و اهل سنت از محسن یاد شده و احادیث وگزارشات تاریخی زیادی تردید در وجود چنین شخصیتی را زیر سوال می برد، اگر چه بین منابع شیعی و اهل سنت در هنگام تولد و نحوه وفات وی اختلاف است ولی اصل وجود چنین شخصیتی با وجود حجم گزارشات نمی تواند جعلی باشد.
منابع شیعی
منابع شیعی علت شهادت محسن بن علی(ع) را سقط شدن دانسته اند، اما در این منابع اختلاف درکیفیت ، زمان ومسبب آن به چشم میخورد. بعضی از منابع شیعی که اسم محسن را فرزند حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) دانسته اند به شرح ذیل است. منابع شیعه قریب به اتفاق نام محسن را بعنوان فرزند حضرت فاطمه (س) آورده اند، که به برخی ازآنها اشاره میکنیم:
- یعقوبی(م292 ق) در تاریخ یعقوبی. [۱۷]
- مسعودی(م346 ق) در مروج الذهب. [۱۸]
- محمد بن سلیمان کوفی(زنده در سال 300 ق) در کتاب مناقب امیر المؤمنین.[۱۹]
- خصیبی(م334ق) در الهدایة الکبری. [۲۰]
- قاضی نعمان صاحب دعائم (م363 ق) در شرح الاخبار. [۲۱]
- شیخ مفید(م 413ق) الارشاد. [۲۲]
- نسابه علوی (م ق5 ق) در المجدی فی انساب الطالبیین. [۲۳]
- طبرسی(م ق 6 ق) در اعلام الوری.[۲۴]
- ابن شهر آشوب(م 588 ق) مناقب آل ابی طالب. [۲۵]
- اربلی(م693 ق) در کشف الغمة فی معرفة الائمة.[۲۶]
و بسیاری دیگر از علمای شیعه در قرون بعد در آثار خود نام او را در فهرست نام فرزندان آن دو بزرگوار آورده اند.
منابع اهل سنت
منابع اهل سنت که محسن را جزء فرزندان حضرت فاطمه (س) شمرده اند عبارتند از:
- احمد حنبل(م 241 ق) در مسند. [۲۷]
- بخاری(م 256 ق) در الادب المفرد. [۲۸]
- ابن قتیبه(م276 ق) در المعارف. [۲۹]
- بلاذری(م279 ق) در انساب الاشراف. [۳۰]
- دولابی(م310 ق) الذریة الطاهرة. [۳۱]
- طبری(م310 ق) تاریخ الرسل و الملوک.[۳۲]
- ابن حبان بستی (م354ق) در کتاب الثقات. ابن حبان بستی (م 354ق)، ج 2 ص 142 .
- حاکم نیشابوری(م405ق) در المستدرک علی الصحیحین. [۳۳]
- .ابن حزم اندلسی (م456 ق) در جمهره انساب العرب. [۳۴]
- بیهقی(م458 ق) در السنن الکبری. [۳۵]
- ابن عبد البر قرطبی (م463 ق) در استیعاب. [۳۶]
- شهرستانی(م545ق ) در ملل و نحل. [۳۷]
- ابن عساکر دمشقی (م571 ق) در تاریخ دمشق در شرح حال امام حسن و امام حسین. [۳۸]
- ابن عساکر ، ترجمة الإمام الحسین علیه السلام من تاریخ. [۳۹]
- ابن اثیر(م630 ق) در اسد الغابه. [۴۰] و در کامل [۴۱]
- سبط ابن الجوزی (م654ق ) در تذکرة الخواص. [۴۲]
- عبد الله طبری (م694 ق) ذخائر العقبی. طبری، احمد بن عبد الله( م 694ق )، [۴۳]
- ابوالفداء(م732ق ) در المختصر فی اخبار البشر. [۴۴]
- -شهاب الد ین نویری(م733 ق) در نهایة الارب. [۴۵]
- شمس الدین ذهبی(م748 ق) در سیر اعلام النبلاء. [۴۶]
- ابن کثیر(م 774 ق) البدایة و النهایة. [۴۷]
- زرندی (م750 ق) در نظم درر السمطین. [۴۸]
- هیثمی(م807 ق) در مجمع الزوائد. [۴۹]
- ابن حجر عسقلانی(م852 ق) در الاصابه. [۵۰]
- ابن دمشقی(م871 ق) در جواهر المطالب. [۵۱]
- صالحی شامی(م942 ق) در سبل الهدی و الرشاد. [۵۲]
- قندوزی(م1294 ق)درینابیع المودة. [۵۳]
و بسیاری دیگر در آثار خود نام محسن را در فهرست فرزندان حضرت فاطمه (س) و علی(ع) آورده اند.
نحوه شهادت
در منابع بسیاری شهادت محسن را مصادف با حمله به بیت حضرت زهرا(ع) در جریان بیعت گرفتن از حضرت علی(ع) دانسته اند، ابراهیم بن سیار معروف به نظام ( م230 ق) یکی از بزرگان معتزله و شهرستانی ( م 548ق ) در کتاب الملل و النحل نقل می کند که ضرب در به بطن فاطمه(س) در آن روز موجب سقط محسن شد، وی می گوید:
ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتی القت الجنین من بطنها وکان یصیح احرقوا دارها بمن فیها[۵۴]
روز بیعت چنان بر شکم فاطمه زدند که بچه اش سقط شد و فریاد می زد: خانه اش را با هر کس داخل آن است بسوزانید!
نظام به دلیل این عقیده و برخی عقاید دیگر از سوی برخی از اهل سنت تکفیر شده است.[۵۵]
این گفته روشن میکند که نظام معتزلی این واقعیت را قبول داشته و علمای شیعه نیزاین مطلب را به عنوان اعترافی از سوی اهل سنت تلقی کرده و در آثار خود آورده اند. همچنین ابن ابی الحدید نیز در داستان مناظره با استادش ابوجعفر نقیب به سقط محسن در جریان بیعت اشاره می کند.[۵۶]
واضح است که سقط محسن در جریان بیعت خواهی دولتمردان ابوبکر از علی(ع) پس از رحلت رسول خدا(ص) بوده است.
تاریخ شهادت
تاریخ دقیق شهادت محسن مشخص نیست ولی با تفحص در گزارشات تاریخی می توان نتیجه گرفت، این واقعه پس از رحلت پیامبر(ص) با فاصله یک ماه یا بیشتر صورت گرفته و آنچه مشهور است که هجوم به خانه حضرت علی(ع) بافاصله چند روزه از رحلت رسول اکرم(ص) اتفاق افتاده، صحیح نمی باشد.
این اشتباه از آنجا ناشی شده که طبق گزارشات تاریخی هجوم به بیت فاطمه(س) چند بار اتفاق افتاده، در هجوم اول درگیری صورت نگرفته تا منجر به شهادت محسن شود. بعضی با تصور اینکه در هجوم اول جریان آتش زدن درب خانه اتفاق افتاده شهادت محسن را چند روز پس از رحلت پیامبر(ص) دانسته اند.
با این تعبیر ایام محسنیه که در اوایل ربیع الاول گرفته میشود با گزارشات تاریخی تطبیق ندارد.
دلایلی برای اثبات این موضوع وجود دارد از جمله تحرکات اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا(س) و برگشت سپاه اسامه بن زید و ربط آن به حمله به خانه حضرت علی(ع).
تحرکات اجتماعی سیاسی حضرت زهرا(س)
جمله انتصار شبانه، جریان فدک نمی تواند پس از بیمار بودن حضرت زهرا(س) اتفاق افتاده باشد، چون روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت زهرا(س) پس از مضروب شدن دچار مریضی شدید شدند، [۵۷] این روایت حاکی از آن است که بعضی از تحرکات اجتماعی فاطمه زهرا(س) علیه هیئت حاکمه قبل از بیماری ایشان بوده است. این تحرکات اجتماعی عبارتند از:
مددخواهی از انصار و مهاجر
یکی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا(س) رفتن به خانه مهاجر وانصار برای جذب نیروست بنا بر نقل سلمان فارسی، پس از غصب خلافت و فدک ، علی(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنین (ع) شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهی برای بازپسگیری حق خویش فرا خواندند. از آنجا که بنا بر روایت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنین،آن حضرت به طور مداوم و پیوسته بستری بود تابه شهادت رسید، میتوان چنین نتیجه گرفت که تا زمان ملاقاتهای شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهای به خانه او صورت نگرفته بود؛ [۵۸] زیرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت دیگر توان رفتن به در خانه تعداد زیادِ مهاجران و انصار(حتی فقط اهل بدر)[۵۹] را نداشت.
خطبه فدکیه
خطبه فدکیه و نحوه حرکت حضرت فاطمه(س) به مسجد نشان از عدم بیماری ایشان دارد. ابن ابی الحدید در توصیف چگونگی رفتن حضرت فاطمه(س) به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه آورده است که: آن حضرت با پوشش کامل در میان جمعی از زنان در حالی که چادرش بر اثر بلندی به زیر پاهایش می رفت و همچون رسولخدا(ص) راه می رفت، به مسجد آمد. با توجه به این تعبیر که: «ما تخرم من مشیه رسولالله؛ راه رفتنش هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول خدا(ص) نداشت. از این گزارش می توان چنین نتیجه گرفت که تا هنگام ایراد خطبه، هنوز هجمهای به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زیرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حرکت او نمی تواند معمولی باشد تا راوی آن را به راه رفتنِ رسول خدا(ص) تشبیه کند.[۶۰]
برگشتن سپاه اسامه بن زید به مدینه
طبق برخی شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه بن زید صورت گرفته است. حضور شخصی به نام بریده بن حصیب اسلمی که در جریان هجوم نامش آمده و در سپاه اسامه نیز بوده است ، گویای این مطلب است که این اتفاق نمی تواند در روزهای اول ماه ربیع الاول افتاده باشد چون سپاه اسامه تقریبا بیش از یک ماه بعداز رحلت پیامبر(ص) به مدینه باز گشت. بریده در این جریانات طرفدار حضرت علی(ع) بوده است. [۶۱]
پی نوشت:
- ,ابن حزم، ج 16، ص 37
- ,ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 244
- ,ابو الفداء، ج1 ص 252
- ,قندوزی، ج 2، ص 67
- ,ابن دمشقی، ج 2، ص 121
- ,ابن کثیر، ج 7، ص 367
- ,طبری، ج 4، ص 118
- ,ابن اثیر، ج 3، ص 397
- ,ابن قتیبه، پیشین، 211
- ,ابن قتیبه ،210
- ,طبری، ذخائر العقبی، ص 55
- ,بلاذری، ج 2، ص 411
- ,سبط بن الجوزی، 57
- ,شامی، ج 1، ص 50؛
- ,ابن صباغ، الفصول المهمة ص 125.
- ,ابن حزم، پیشین، ص
- ,یعقوبی, ج 2 ، ص 213
- ,مسعودی, مروج ، ج 3 ، ص 63
- ,کوفی، ص 221 و ص 253
- ,خصیبی، ص 392 و ص 417
- ,قاضی نعمان، ج 3 ، ص 88
- ,شیخ مفید, الارشاد، ج 1 ، ص354 -355
- ,المجدی ، ص 12
- ,اعلام الوری باعلام الهدی، ج 1 ، ص 395
- ,ابن شهر آشوب، ج 3 ، ص 133
- ,کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2 ، ص 67
- ,أحمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 98
- ,الأدب المفرد، ص 177
- ,المعارف، ص 211
- ,انساب الاشراف، ج 2 ص411 و ج 3 ص361
- ,الذریة الطاهره، ص 61 -62
- ,تاریخ طبری، ج 4 ص 118
- ,المستدرک علی الصحیحین، ج ص 165 و 168
- ,ابن حزم ،ص 16.
- ,بیهقی ،السنن الکبری، ج 6 ص 166 و چ 7 ص 63
- ,ابن عبد البر، ج 4 ص 448
- ,شهرستانی، الملل والنحل، ج 1 ص 77
- ,ابن عساکر ، ترجمة الإمام الحسن بن علی بن أبی طالب علیهما السلام من تاریخ مدینه مشق . ص 16
- ,مدینة دمشق ،ص 28 و 29
- ,ابن اثیر, اسد الغابة ، ج 4 ص 308؛
- ,این اثیر، الکامل ج 3 ص 397
- ,سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، 57
- ,ذخائر العقبی، ص 119
- ,المختصر فی اخبار البشر،ج 1 ص 252
- ,نویری، احمد بن شهاب، نهایة الارب(فارسی)، ج 5 ، 257 – 258
- ,ذهبی ، ج 3 ص 425
- ,ابن کثیر, البدایة والنهایة، ج 7 ص 367 .
- ,الزرندی الحنفی المدنی، نظم درر السمطین ، ص 37
- ,هیثمی، ج 8 ، ص 52
- ,ابن حجر عسقلانی، الاصابة ، ج 6 ، ص 191
- ,ابن دمشقی، ج 2 ، ص 121
- ,شامی, ج 6 ، ص 358 و ج 11 ، ص 50 و ص 55
- ,قندوزی ، ج 2 ، ص 67 و ص 142
- ,شهرستانی، ج 1، صص 57-58
- ,شهرستانی، ج 1، صص 57 – 58
- ,شرح نهج البلاغة، ج 14 صص 192 – 193
- ,طبری،دلائل الامامة، ص134
- ,کتاب سلیمبن قیس، ص153
- ,سلیمبن قیس هلالی، ص146و 148
- ,ابنابی الحدید،ج16، ص263
- ,یوسفی غروی،ص146و 148