دانستنیهایی زیبا و خواندنی در مورد حجرالأسود
آیا میدانید حجر الأسود یکی ازسنگهای بهشتی است؟ و از برف سفیدتر بوده است؟
آیا میدانید چرا حجرالأسود به روی زمین آمد؟ و چرا سیاه شده است؟
آیا میدانید اولین بار حجرالأسود در کدام نقطه زمین فرود آمد؟ و توسط چه کسی به مکه منتقل شد؟
آیا میدانید حجرالأسود در دنیا به امامت کدام امام معصوم شهادت داد و در روز قیامت هم برای انسانها شهادت میدهد؟
آیا میدانید . . . ؟؟؟
برای دانستن این مطالب زیبا و خواندنی ادامه مطلب را بخوانید.
آشنایی کوتاهی با حجرالأسود
ابتدا به طور خلاصه در مورد خود حجر الاسود لازم است بدانید که، این سنگ یکی از سه سنگ بهشتی است که روی زمین قرار گرفته است.
و پس از اینکه حضرت آدم(ع) از بهشت به زمین منتقل شد، و بنا بر قول معروف، در سرزمین هند فرود آمد، پس از مدتی از تنهایی و فراغ از فضای بهشت، به خدا شکایت کرد.
خداوند متعال برای انس حضرت آدم، این سنگ را که سنگی سفید و درخشان بود، برای حضرت آدم(ع) فرستاد.
و در اینکه آیا حجر الاسود، از ابتدا سنگ بهشتی بوده یا اینکه فرشتهای بوده که پس از توبه حضرت آدم، به شکل یک سنگ زیبا درآمد و جبرئیل برای حضرت آدم آورد، اختلاف است.
و حضرت آدم، آن سنگ را بر شانه خود گرفت و به مکه آورد، که حرکت حضرت آدم از هند به مکه، به گونهای بود که گویا زمین زیر پای او حرکت میکند و هر گام حضرت آدم به اندازه یک شبانه روز راه طی میکرد.(که این همان طی الارض است).
و حجر الاسود در ابتدا سنگی بسیار سفید و درخشان بود، که آنگونه که در احادیث آمده است، به سبب لمس این سنگ توسط گنهکاران، سیاه شد.
و این سنگ روز قیامت شهادت خواهد داد.
این سنگ فقط در صورتی در جای خود استقرار مییابد، که انسان معصوم آن را در جای خود قرار دهد. لذا در عصر ائمه(ع) هرگاه کعبه بر اثر حملات دشمنان یا سیلاب خراب میشد، و حتی در عصر غیبت امام زمان(ع) وقتی خواستند این سنگ را در جای خود بگذارند، توسط امام(ع) در جای خود قرار داده شد.
طواف از مقابل این سنگ شروع، و به این سنگ ختم میشود.
برای مردان(نه بانوان) مستحب است پس از طواف، این سنگ را استلام کنند(یعنی آن را لمس کنند).
اکنون دو داستان زیبا درمورد این سنگ بهشتی تقدیم میکنم.
شهادت حجر الاسود بر امامت امام زین العابدین(ع)
زراره از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمود:
پس از شهادت امام حسین(ع)، محمد حنفیه(برادر ناتنی امام حسین) از امام زین العابدین(ع) خواست تا در خلوت با او صحبت کند.
وقتی به خدمت امام رسید عرض کرد: فرزند برادرم، میدانی که پیامبر خدا(ص) وصیت و امامت را بعد از خود به امیرمؤمنان(ع) داد و سپس به امام حسن(ع) و بعد از او به امام حسین(ع) واگذار کرد و پدر شما(که رضوان خدا و درود حق بر روانش باد) به شهادت رسید، و برای جانشینی بعد از خودش وصیتی نکرد. و میدانی که من، عموی شما هستم و با پدرت با یک ریشهام و زاده علی(ع) میباشم.
من با این سن و سابقهای که بر شما دارم، از شما که جوانید به امامت سزاوارترم! پس با من در مسأله جانشینی و امامت کشمکش و درگیری نداشته باش.
امام علی بن الحسین(ع) در پاسخ عمویش، محمد حنفیه، با لحنی ملایم و دلسوزانه فرمود:
ای عمو! از خدا بترس و چیزی را که حقّت نیست مخواه، من تو را موعظه میکنم که مبادا از نادانان باشی، ای عمو! همانا پدرم(صلوات الله علیه) قبل از آنکه عازم عراق شود به من در این باره وصیت کرد و ساعتی قبل از شهادتش نیز با من تجدید عهد نمود، و این سلاح رسول خدا(ص) است که پیش من است، متعرّض این امر مشو که میترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خدای عزّوجل، امر وصیت و امامت را در نسل حسین(ع) مقرّر داشته است.
آنگاه امام(ع) برای اینکه مطالب را به شکل عینی برای عمویش اثبات کند فرمود:
اگر میخواهی این مطلب را بفهمی، بیا نزد «حجرالاسود» برویم و از او داوری بخواهیم و مطالب را از آن بپرسیم!
امام باقر(ع) میفرماید: این گفتگو میان آن دو در مکه بود تا این که به حجرالاسود رسیدند.
علی ابن الحسین(ع) به محمد حنفیه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس.
محمد، با تزرع و زاری و دعا به پیشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بیان کند. ولی حجر پاسخی نداد.
علیبن الحسین(ع) فرمود: ای عمو! اگر تو وصی و امام بودی جوابت را میداد.
محمد گفت: پسر برادر، اینک تو دعا کن و از خدا بخواه.
امام سجاد(ع) دعایی خواند، سپس فرمود: «ای حجر، از تو میخواهم به آن خدایی که میثاق پیامبران و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصی و امام بعد از حسین(ع) را به ما خبر ده؟!
حجر، چنان به لرزه درآمد که نزدیک بود از جای خود کنده شود، سپس خدای عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربی فصیح گفت: بار خدایا، همانا وصیت و امامت، بعد از حسین ابن علی(ع) به علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، پسر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) رسیده است.
پس محمد حنفیه از سخن خود برگشت و پیرو علی ابن الحسین(ع) گردید.
(منبع: اصول کافی، ج1، ص 348)
شهادت حجر الاسود در قیامت نسبت به ملاقات کنندگانش
بنابر روایات، در روز قیامت حجرالاسود شهادت خواهد داد. یکی از روایات که این مطلب را ثابت میکند، تقدیم میکنم.
ابو سعید خدرى از اصحاب رسول الله(ص) نقل مىکند، در یکى از سالهاى پس از رحلت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، در موسم حج شرکت کرده بود، که خلیفه دوم(عمربن خطاب) نیز حاضر بود.
عمر هنگام آغاز طواف و عبور از حجر آن را بوسید و گفت: همانا تو را مىبوسم، به جهت این که پیامبر(ص) چنین مىکرد، با این که یقین دارم تو هیچ گونه ضرر و نفعى نخواهى رساند، زیرا سنگى بیش نیستى!
در این هنگام امیرالمؤمنین(علیه السلام) خطاب به عمر نموده و فرمود: بلکه، به خدا قسم این سنگ، نفع و ضرر خواهد داشت.
خلیفه دوم رو به حضرت کرده و عرض نمود: دلیل شما بر این مدعا چیست؟
حضرت پاسخ فرمود: از کتاب حقتعالى(قرآن) این معنا فهمیده مىشود.
عمر بن خطاب ضمن اعتراف به آگاهى وسیع آن حضرت به کتاب الهى، خواهان بیان مطلب شد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: وقتى خدا در قرآن مىفرماید، زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مىدهیم!»، مىخواهد ما را آگاه کند که حقتعالى بعد از آفرینش حضرت آدم(علیه السلام)، دست غیبى بر پشت او کشیده و تمامى انسانها تا روز قیامت را به صورت ذرههایى حاضر نمود و پس از إعطاء عقل و خرد به آنها، طلب شهادت نمود.
بنابراین در روز قیامت نیز خداوند، بهرهاى از بینایى و گویایى به حجرالاسود خواهد داد تا به نطق و گویایى در آمده و نسبت به ملاقات کنندگانش شهادت دهد.
(منبع: امالى طوسی: 477)
خوشا به سعادت آنانکه با معرفت و شناخت، اعمال حج را بجا میآورند
و با شناخت، سنگ حجر الاسود را استلام میکنند.
وب برای همه مفیده