عوامل مؤثر در سست شدن فرهنگ حجاب و پیامدهاى آن
حجاب، نماد عفت و عزت زنان و از شاخصهاى مهم فرهنگ دینى و از عناصر اصلى هویت ملى ماست. بى شک، کرامت آدمى در گرو پایبندى به عفاف است که در پرتو آن، سلامت عمومى جامعه حفظ مى گردد.
جامعه سالم موجب رشد و بالندگى همه انسانها اعم از زن و مرد مى شود. طبیعى است آن دسته از کسانى که خود را صاحب قدرت و فرهنگ برتر مى دانند، تمام تلاش خود را به کار مى گیرند تا جهان را به کیفیت مطلوب و ماندگار مورد نظر خود برسانند و از همه ابزارها استفاده مى کنند تا فرهنگ بى بند و بارى رواج نیابد.
در نگرش الهى که نگرش تکاملى است، زن و مرد، درمقابل هم قرار ندارند، بلکه به کمک هم مى توانند به تکامل بالاتر دست پیدا کنند و در محیط اجتماعى و خانوادگى، متمم و مکمل همدیگر شوند. جامعه الهى، جامعه اى است که نهادهاى فرهنگى و ارزشى بر آن حاکم هستند و تنها از دریچه ایمان مى توان به این جامعه نگاه کرد. انسانى که در این بستر فرهنگى رشد مى کند، انسانى مختار، مستقل، فرهنگى، ارزشى و باتقوا است.
در حقیقت، در نظام ارزشى، نقش اول به فرهنگ داده مى شود و عناصر فرهنگى چنان پویاست که به تکامل همه جنبه هاى انسانى کمک مىکند. براى مثال، در این جامعه آنچه بتواند جلو رشد فرهنگ مادى را بگیرد، ارزش تلقى مى شود. حجاب نیز به عنوان قوى ترین عامل براى کنترل رشد فرهنگ مادى، ارزشمند است. به همین دلیل، سردمداران ترویج فرهنگ مادى، بیشترین هجمه تبلیغاتى خود را علیه حجاب سامان مى دهند. وقتى یک خانم با حجاب اسلامى به کشورهاى غربى قدم مىگذارد، در حقیقت، بدون اینکه کلمه اى سخن بگوید، در تقابل با فرهنگ مادى قرار مى گیرد. به همین جهت، شاید هیچ حکم اسلامى به غیر از جهاد، به این میزان با تهاجم فرهنگ مادى روبه رو نشده باشد.
حجاب، پرچم اسلام و در حقیقت، لباس عقل عملى زنان مسلمان است. دشمن براى سست کردن این ارزش در سه زمینه فعالیت مىکند: نخست، پایه گذارى ارزشها و باورهاى هستى شناسى بر اساس فرهنگ بیگانه؛ دوم، وارد ساختن تفکرهاى ضد ارزشى در برنامه ها و سوم، القاى تحلیله اى فکرى جدید و ناهماهنگ با ارزشها به والدین و جوانان. و این در حالى است که زنان غربى با تفسیرى که از ارزشها و هویت انسانى زنان دارند، هیچ طَرْفى نبسته اند و روزنى به سوى نور و روشنایى نیافته اند، اگر فرهنگ غربى حافظ و حامى زنان بود باید امروزه ارزش زنان به مراتب بسیار بهتر از وضع کنونى آنان مى بود. با این حال، با آنکه حجاب و رعایت موازین عفاف هیچگونه محدودیتى در زمینه هاى مختلف براى پیشرفت زنان فراهم نیاورده است، شاهد کمرنگ شدن پوشش اسلامى در دهه اخیر هستیم. عوامل متعددى در این زمینه دخیلند که از آن میان مى توان از عوامل زیر یاد کرد:
1. تبیین نشدن فرهنگ ناب اسلامى
2. تبیین نشدن فرهنگ حجاب در جامعه
3. بالا رفتن سن ازدواج
4. نبود ساختار صحیح براى اجراى امر به معروف و نهى از منکر
5. کاستى در معرفى الگوها
و خداوند براى مردم باایمان، همسر فرعون را مثَلَ مىزند، آنگاه که گفت: پروردگارا! مرا نزد خود در بهشت جاى ده و از فرعون و کردارش نجاتم بخش و از مردم ستمپیشه رهایم ساز! (و سرمشق دیگر) مریم دختر عمران (است) آنکه دامنش را پاک نگاه داشت و ما از روح خویش در او دمیدیم و نشانههاى پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از پارسایان بود. (تحریم: 11 ـ 12)
در جاى دیگر مىفرماید:
وقتى را یاد آور که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند، تو را برگزید و پاک ساخت و بر زنان جهان برترى بخشید. (آلعمران: 42)
وقتى نهادهاى فرهنگى جامعه در معرفى الگو از خود سستى نشان دهند، دشمن به راحتى الگوهاى خود را به جوانان و نوجوانان معرفى مىکند.
الگوهاى مناسب نیز اگر معرفى شوند، به علت ناآشنایى و ناپختگى جوانان و براثر وسوسههاى فکرى و جلوهگرى الگوهاى کاذب، اعتبار خویش را به آسانى از دست مىدهند. این خطر فرهنگى، دختران را که احساسات آنها در اوج است، بیش از پسران تهدید مىکند.
یکى از امتیازهاى ادیان الهى این است که نه تنها الگو معرفى کردهاند، بلکه الگوهاى آن در جنسیتهاى مختلف است. خداى متعال، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را آفرید تا هم الگوى زنان باشد و هم مردان؛ چنانکه على بنابىطالب هم الگوى مردان است و هم زنان؛ چون این دو جنس، مکمّل یکدیگرند. با وجود داشتن چنین الگوهایى، ما مسئولیت سنگینى بر عهده داریم. جهانیان و حتى پیروان اسلام مىپرسند اینان که الگوى فاطمه زهرا علیهاالسلام و منابع وحى را پیش رو داشتند و زمینه نیز برایشان فراهم بود، چگونه نتوانستند جامعه زنان را به صورت علمى و خودکفا اداره کنند. چگونه حجاب اسلامى با وجود فلسفه غنىاش نه تنها گستردهتر نشده، بلکه کمتر رعایت شده است. باید دانست امروزه زنان ما دچار مسائل و مشکلات درونى هستند و تا این مشکلات از طریق مذهب پاسخ داده نشود، رفتار زنان بنیان درستى نمىیابد. تصویرى که زنان در جامعه از خود دارند، تصویر درستى نیست و از آن ناراضىاند. متأسفانه زن همیشه جنسى ضعیف، عامل ارضاى غرایز جنسى، موجودى انفعالى، ناکارآمد و حاشیهاى معرفى مىشود. حتى زنان تحصیل کرده، با حجاب کامل نیستند و اینطور القا شده است که دانشمند شدن با محجبه شدن، جمع شدنى نیست.
از جمله عوامل مهم در این راستا، معرفى گروه مرجع است. کسانى که در جامعه الگو مىشوند، باید به حجاب، ارزشها و اصول اسلام و انقلاب ایمان داشته باشند. الگو باید نسبت به دیگران، فردى برگزیده و داراى امتیاز باشد تا سزاوار امامت و رهبرى خلق گردد؛ زیرا ایشان علاوه بر وظیفه آموزش و راهنمایى، وظیفه تربیت و راهبرى را نیز بر عهده دارند؛ آن هم تربیتى همگانى که شامل مستعدترین و برجستهترین افراد جامعه نیز مىشود. چنین مقامى در خور کسانى است که خودشان به عالىترین مدارج کمال انسانى رسیده و داراى کاملترین ملکات نفسانى باشند.2
در استفاده از سرمشق، باید معیار پیروى از او را بهدست آورد. به بیان دیگر، بایست روح حاکم بر افعال و اقوال الگو را شناخت تا بتوان از زوایاى زندگى او به قوانین و درسهاى کلى و عمومى دست یافت. آنان که الگوهاى اسلامى را کهنه شدنى مىپندارند، پیروى از اسوههاى آن را به صورتى ایستا و محدود تحلیل مىکنند. فاطمه علیهاالسلام از عالىترین الگوهاى اسلامى است که با وجود نیاز فورى زنان ما به شناخت ابعاد اندیشه و زندگى ایشان، از آن کمتر بهره بردهاند. الگو بودن زهرا علیهاالسلام در نوع وسایل پوشش یا امور مادى و زوالپذیر نیست، بلکه آنچه فاطمه را فاطمه کرد، امورى است زوالناپذیر که کمتر بدانها پرداخته مىشود.
6. کمرنگ شدن نقش خانوادهها
کودک در پرتو ویژگى همانند شدن، بدون اراده از رفتار بزرگسالان حتى جارو کردن مادر، روزنامه خواندن پدر و نزاع و مشاجره آنان تقلید مىکند. کودک به مناسبت زود باورى و تقلید، فکر خانواده و پدر و مادر را مىپذیرد و روح و روان او از این طریق تکامل مىیابد.3
این خواست درونى تنها به دوره کودکى محدود نمىگردد، ولى دوره نوجوانى و جوانى، از حساسیت ویژهاى برخوردار است؛ زیرا تا پیش از آن، هرچه را والدین مناسب مىپنداشتند، او بى چون و چرا مىپذیرفت. اکنون که به درستى گزینش آنان شک کرده است، درصدد برمىآید خود با حس استقلالى که یافته است، آن را انتخاب کند.
والدین علاوه بر مسئولیت عام، مسئولیت ویژهاى نیز در قبال فرزندان به عهده دارند. این مسئولیت از قبل از تولد فرزند آغاز مىشود و تا دوران رشد و بلوغ ادامه مىیابد. رعایت آموزههاى دینى در زمینههاى بهداشت جسمى و روحى فرزندان و اهتمام در تربیت آنان و فراهم آوردن محیط مناسب در درون خانواده و مراقبت از آنان در محیط بیرونى، در شکلگیرى شخصیت اخلاقى و روانى فرزندان، تأثیرى سازنده دارد.
7. تلاش ناکافى در ایجاد محیط سالم اجتماعى
8. ناآشنایى با فلسفه حجاب
گفتنى است در شیوه تبلیغى باید زبان عامترى را برگزینیم تا بهتر به افراد منتقل شود. شیوهها باید به دور از افراط و تفریط و متناسب با سن مخاطب و تحصیلات و موقعیت فرد باشد که در این راه، کمک گرفتن از فنون روانشناسانه بسیار مهم است. براى رسیدن به وضعیت درست، باید خود انتقاد باشیم. در روانشناسى مىگویند فرد باید قانع شود تا پاىبند شود. ما تا به حال بیشتر از شیوههاى قانونى استفاده کردهایم، ولى در کنار استفاده درست از قانون باید انگیزه درونى نیز در افراد به وجود بیاوریم.
مهمترین آسیبها و پى آمدهاى بى حجابى
1. عقده مند کردن مردان
جلوهگرى زنان، آثار منفى روانى براى مردان و جوانان در پى دارد. اگر میل آدمى به چیزى جلب شود و به آن دست نیابد، تعادل روحى و روانى او به هم مىریزد؛ درونش ناآرام مىگردد و در صورت تکرار، به عقده روانى تبدیل مىشود.2. سقوط شخصیت زنان
حجاب، قانون فطرت است و سرپیچى از این قانون فطرى، سقوط ارزشى بانوان را به همراه دارد. هر قدر زنان به خودآرایى بپردازند، از تقویت و تکمیل روح الهى خود باز مىمانند. بىحجابى، کلید تخریب ارزشهاى زنانه است.
3. تزلزل خانوادهها
4. بلوغ زودرس جنسى
5. بدآموزى
پینوشتها:
1 . لسان العرب، ج 14.
2 . محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، قم، انتشارات تبلیغات اسلامى، 1372، ج 1 و 2، صص
242 و 243.
3 . على قائمى، نقش مادر در تربیت، چ 5، انتشارات امیرى، 1368، صص109و 113.
منبع : کتاب "مروارید عفاف "