ایمان
ایمان
کلید واژه: دین، ایمان، اسلام، ولایت، محبت اهل البیت، اعتقادات، تصدیق قلبی، ولایت اهل البیت علیه السلام، اصل ایمان، کمال ایمان، طهارت، آفات ایمان
محتویات[نهفتن] |
معنى ایمان
ایمان یکی از واژههایی است که ما مسلمانان زیاد با آن سروکار داریم. برای بسیاری از ما تعریف ایمان مورد سوال است و در کنار آن از این که چه اندازه آن را داریم بر خود بیمناکیم. شاید این نوشته فرصتی باشد تا با معنای این واژه آشنا شویم و به کمک روایات و آیات در مورد آن یکبار دیگر میزان ایمان خود را بسنجیم.
در مورد معنای ایمان گفته شده است: ایمان عبارت از جایگیرشدن اعتقاد در قلب و از امن گرفته شده، گویى مومن به آن چه بدان ایمان پیدا کرده، امنیت و مصونیت نمیدهد که در آن مورد دچار شک و تردید نمى شود، چرا که شک و تردید آفت اعتقاد است. (ترجمه المیزان، ج 1، ص 72)
در روایاتی از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد. (بحارالانوار، ج 66، ص 68)
ایمان آوردن کار قلب است.
بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است تصدیق قلبی رکن اصلی است چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان که نقل شده است عده اى از اعراب بادیه نشین، خدمت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: (اى پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده اید ولیکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است. (سوره حجرات/آیه 4)
از این آیه روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی معرفت و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا قرآن ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادش مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به توحید و نبوت پیامبر دارند اسلام آورنده به حساب میآورد.
ایمان به چه چیزهایی؟
سوال دیگر در این مورد آن است که ما باید به شاید کاملترین جواب به این سوال در تعریفی که امین الاسلام طبرسی صاحب تفسیر گرانقدر مجمع البیان از ایمان میکند نهفته باشد. او ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. (مجمع البیان، ج 10، ص 238)
این تعریف جمیع آنچه پیامبر آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به نبوت و رسالت پیامبر و عصمت آن حضرت جایی برای انکار هیچ یک از فرامین اسلام باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها در اصل ایمان ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ وحی نیز خدشه وارد میشود. لذاست که نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات دین برخی را قبول نموده به برخی دیگر باور نداشت.
ولایت اهل البیت علیهم السلام کمال ایمان
در روز غدیر پس از ابلاغ ولایت علی علیه السلام و خاندان مطهر آن حضرت آیه اکمال دین نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِینا»؛ امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.
از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت اهل بیت علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در اسلام مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد (و رضیت لکم الاسلام دینا) پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد.
در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است. (سفینة البحار، ج 1، ص 201)
لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات دوست داشتن تمام و کمال اهل بیت علیهم السلام است زیرا چنین محبتی اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است.
ایمان در روایات
اصل ایمان:
- امام علی علیه السلام: «اصْلُ الْایمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست. (شرح غررالحکم، آمدى، ج 2، ص 416، دانشگاه تهران)
کمال ایمان:
در روایات بسیاری محب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه:
- رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَکْمِلَ الْایمانِ»؛ آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است. (سفینةالبحار، ج 1، ص 201)
درخت ایمان:
- «الْایمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْیَقینُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَیاءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ایمان درختى است که ریشه اش یقین، شاخه اش تقوا، شکوفه اش حیا و میوه اش سخاوت است.(شرح غررالحکم، آمدى، ج 2، ص 47)
طهارت نیمی از ایمان:
- رسول خدا صلی الله علیه و آله: «الطَّهُورُ شَطْرُ الْایمانِ»؛ طهارت و پاکی نیمى از ایمان است. (میزان الحکمة، ج 5، ص 558)
ایمانی مانند ایمان اهل بیت علیهمالسلام:
- تفسیر عیاشى: سلام از حضرت امام باقر علیه السلام نقل کرد که در آیه: «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا» ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما نازل شده منظور امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام است و در مورد سایر ائمه اطهار علیهمالسلام نیز جارى است.
آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» یعنى اگر مردم ایمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ایمان شما یعنى علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه پس از آنها «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ» هدایت یافته اند اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند. (بخش امامت، ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، موسى خسروى ، اسلامیه ، ج 1، ص 259)
آفات ایمان:
- امام باقر علیه السلام مى فرماید: «إِنَّ الْکِذْبَ هُوَ خَرابُ الْایْمانِ»؛ دروغگویى خراب کننده ایمان است. (بحارالانوار، ج 72، ص 247)
- امام علی علیه السلام: حسد ایمان را میخورد آنچنان که آتش هیزم را میخورد (إرشادالقلوب إلى الصواب، ج 1، ص 130)
- پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را تباه و فاسد میسازد. (مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج 12، ص 368)
فوائد ایمان
1- پشتوانه اخلاق:یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد.امام علی علیه السلام می فرمایند:اگر کسی یک خصلت از خصال خیردر او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو جیز را:یکی بی عقلی و یکی بی آیمانی.آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدمی بی ایمان در هیچ چیز نمیشود اعتماد و اطمینان کرد .آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندیگی گوارا نیست ،دائما نگرانی است.خوف است.اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست.مردگی است .[فاقد عقل را ]باید در شمار مردگان به حساب آورد.(کافی .ج1.ص27)
2- سلامت جسم و جان:حضرت علی علیه السلام درباره تقوا می فرمایند:دوای بیماری روحی و شفای امراض جسمانی شماست.(نهج البلاغه .خطبه 196)
3- انطباق با محیط:ایمان موجب تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه می گردد.
4- تسلط بر نفس
منابع
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی.
- ارشادالقلوب، شیخ حسن دیلمى .
- تفسیرالمیزان، محمدحسین طباطبائی.
- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی.
- اخلاق اسلامی، یوسفیان، الهامینیا.
- مجمع الفائده، محقق اردبیلی.
- بیست گفتار،شهید مطهری.چاپ بیستم.1383،فصل فوائد وآثار ایمان
16 نکته برای تقویت ایمان!!
خیلی از ما آرزومندیم که انسانی پاک و وارسته باشیم، گناه نکنیم، در مقابل امر خداوند تسلیم مطلق باشیم و ... در این مسیر گام هایی برمی داریم و حس سبکی و آرامش به ما دست می دهد وقتی که مقابل نفس اماره و شیطان با صلابت ایستاده و نه می گوییم به خودمان و انسان بودنمان افتخار می کنیم، اما افسوس که دیری نمی پاید و با عقب گردی سریع به نقطه آغاز باز می گردیم ...
راهکارهایی برای تقویت ایمان
رسول خدا در این باره فرموده اند:
الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ ینْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ ینْحَتَ مِنْ دِینِهِ شَیئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیهِ (بحارالأنوار، ج64، ص 299)؛ « مؤمن در دینش از کوههاى بلند هم سختتر و پابرجاتر مىباشد زیرا کوهها را با کندن و تراشیدن مىتوان در آن نقصان پدید آورد، ولى از مؤمن نمىتوان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مىورزد و به دیگران نمىدهد.»
لذا اگر بخواهیم ما نیز به چنین مرتبه و جایگاهی از ایمان نائل گردیم، باید راه های رسیدن به این قله رفیع شناخته و در متن زندگی خود پیاده نمائیم .
تقویت عواملی که باعث استقرار و تثبیت ایمان در وجود انسان می گردند:
1- تقویت ایمان با بالا بردن علم و یقین
حضرت علی علیه السلام فرموده اند: قوّوا ایمانکم بالیقین فانّه افضل الدّین؛ قوى و محکم گردانید ایمان خود را بیقین پس بدرستى که آن افزونترین دین است،
و منظور از «یقین» اعتقاد ثابتی است که از روى دلیل و برهان باشد.
به این معنا که اعتقاداتى که انسان در دین باید داشته باشد همه به مرتبه یقین برسد و به تقلید و دلایلى که افاده یقین نکند اکتفا مکند، زیرا که أفضل دین ها آنست که از روى یقین باشد.(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج4، ص 512)
2- تلاوت قرآن
خداوند متعال در این خصوص می فرماید:
«إنّما المؤمنون ... إذا تلیت علیهم ءایته زادتهم إیمنا ....» (أنفال/ 2)
مؤمنان، تنها کسانى هستند که ... هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مىشود، ایمانشان فزونتر مىگردد....
3- عمل به احکام و مواعظ الهى، مایه افزایش ایمان:
خداوند متعال در این خصوص می فرماید: اگر(همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مىدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى کردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود؛ و موجب تقویت ایمان آنها مىشد. (نساء /66 )
4- ترک بحث و جدل باعث تحکیم و تقویت ایمان است
امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کرد مجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را (مصباح الشریعه-ترجمه عبد الرزاق گیلانى ص 308)
5- پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان می گردد
امیر المؤمنین على(علیه السلام) فرموده است، پارسایى و پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان است. (روضة الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى ص 682 )
6- محبت اهل بیت علیهم السلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود: ... خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان در قلب چنین کسى ثابتتر از کوه احد در مکانش خواهد بود.(اسرار آل محمد علیهم السلام، ص 516 )
7- کتمان اسرار و رازدارى (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 ص 362 )
8- عفو و چشم پوشى از عیب مردم (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 362 )
9- صبر در خوشی ها و ناخوشی ها (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 362 )
10 – نهادینه نمودن صفات مومنین در خود
در این خصوص تنها به یک روایت از پیامبر گرامی اسلام اکتفا می نمائیم که فرمود: در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همه را ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است.
- در صف نماز حاضرند- در پرداخت زکات شتابانند- مستمندان را خوراک دهند- دست لطف بر سر یتیم کشند- ناخن خود را پاکیزه کنند- کمر خود را ببندند- اگر حدیث گویند دروغ نگویند- اگر وعده دهند، تخلف نکنند- اگر سپرده ستانند خیانت نورزند- اگر سخن گویند راست گویند- در شب خداپرستند- در روز مردان نبردند- روزها را روزهاند- شبها را زنده دارند و عبادت کنند- همسایه را نیازارند- همسایه از آنها آزار نکشد- آرام روى زمین راه روند- بسوى مساجد گام بردارند- و به خانه بیوه زنان بروند (برای کمک و مساعدت آنها ) - و به گورستانها سر بزنند، خدا ما و شما را از پرهیزکاران سازد.
11- طلب یاری خواستن از خداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان
ائمه اطهار(علیهم السلام ) در همین زمینه دعاهایی را توصیه نموده اند که از جمله آنها دعای عدیله می باشد.( مفاتیح الجنان فصل ششم ) (1)
ریشه کن نمودن عواملی که باعث از بین رفتن ایمان می شوند
در این زمینه روایات متعددی از پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان(علیهمالسلام) نقل شده که برخی از آنها به شرح ذیل میباشد .
1- نداشتن محبت اهل بیت پیامبر علیه السلام ایمان را ذوب می کند.
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود: ... و هر کس که دوستى ما در قلب او جاى نگیرد ایمان در قلب او مانند ذوب شدن نمک در آب ذوب مىشود.(اسرار آل محمد علیهم السلام، ص 515)
2- هرگز دوستى با دشمنان خدا و رسول (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) با داشتن ایمان قابل جمع نیست.(2)
3- دروغ گو مزه ایمان را درک نمی کند.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: بندهاى مزه ایمان را درک نمىکند مگر اینکه از دروغ چه جدى و یا شوخى دست باز دارد. (بحارالأنوار ، ج69، ص 250)
4- خیانت کننده به امانت ایمان ندارد
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: کسى که امانتدار نیست ایمان ندارد.(نوادر راوندى-ترجمه صادقى اردستانى ص 168 )
5- خندیدن بیش از حد ایمان را محو می کند
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خندیدن زیاد ایمان را محو مىکند.(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج2 ص 467 )
6- حرام خواری ایمان را دور می کند
پیامبر اکرم فرموده اند : حرام خوردن ایمان را دور مىکند. (نصایح ص 219 )
7- زنا کردن موجب می شود تا روح ایمان از انسان جدا گردد.
8- عمل ننمودن به دستورات دینی موجب تزلزل در ایمان می گردد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان بدون عمل ثبات ندارد و عمل از ایمان مىباشد.(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج1 ص 408)
لذا از محوری ترین برنامه هایی که باید داشته باشید انجام واجبات و ترک محرمات می باشد .
9- حسادت ورزیدن به برادر مومن ایمان را در دل آب می کند.
امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند: هر کس بر مؤمنى حسادت کند، ایمان در دلش همچون نمک در آب ذوب شود.( تحف العقول-ترجمه جعفرى ص 284 )
10- تهمت زدن به برادر دینی ایمان را ذوب می کند
امام صادق علیه السّلام فرمود: و هر گاه به برادر مومن خود تهمتى بزند ایمان از قلبش مىرود همان طور که نمک در میان آب ذوب مىشود (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى متن ص 197 )
11- بی صبری ایمان را می برد
حضرت صادق علیه السّلام که فرمود: نسبت صبر به ایمان نسبت سر است به تن همچنان که با رفتن سر تن هم از بین میرود با رفتن صبر هم ایمان دوامى نخواهد داشت.( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68 ج2 )
12- شوخی نمودن نور ایمان را از بین می برد (3)
امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) به یکى از فرزندان خود فرمود پسرم، از شوخى بپرهیز که موجب از بین رفتن نور ایمان و شخصیت تو مىشود. (مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار ص 276 )
13- بی حیا ایمان ندارد
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان ندارد آن کس که شرم و حیا ندارد. (الحدیت-روایات تربیتى ج1 ص 277 )
14- بخل از محو کننده ایمان است
امام صادق «علیه السلام»: هیچ چیز به اندازه بخل در محو کردن (کاستن و برانداختن) ایمان کارگر نمىشود. سپس فرمود: این بخل را (در نفس انسان) حرکتى است آرام و پیوسته مانند راه رفتن مورچه؛ و آن (بخل) را شاخه هایى است مانند شاخه هاى شرک. (الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص 99)
15- طمع ورزی انسان را از ایمان بیرون می کند
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: چیزى که انسان را از ایمان بیرون مىکند طمع است. (خصال-ترجمه جعفرى ج1 21 )
16- عمل کردن بر خلاف حق انسان را از ایمان بیرون می کند
ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مىگرداند فرمود: هر گاه نظریهاى داد و آن نظریه بر خلاف حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مىشود. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج1، ص 405 )
پی نوشت ها :
1- در همین زمینه دعایی نیز از شیخ طوسی نقل گردیده که در همان فصل ششم مفاتیح ذکر شده است.
2- «لا تَجِدُ قَوْماً یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ...» ( آیه 22 سوره مجادله )
3- به نظر می رسد مراد از این روایت در خصوص کسانی است که شوخی و لودگی را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند و اهل شوخی های بی مورد می باشند چرا که اسلام خود به شادابی و مزاح و ایجاد نشاط در بین اطرافیان تاکید فراوان دارد .
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : سایت بیداری اندیشه