مُسَکّنی قرآنی با اثر فوری
مُسَکّنی قرآنی با اثر فوری
در قرآن کریم می خوانیم:
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنُِّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُِّ الْقُلُوب
آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد! (رعد/28)یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه یکى از مصادیق روشن یاد خداست. زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند برکات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمتهاى او، عامل شکر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاکدامنى ماست.
ز: یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکارى است.
بواسطه ذکر و یادى کهخدا از شما مىکند، دلهایتان آرام مىگیرد. یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد
انسان، بىنهایت طلب است و کمال مطلق مىخواهد ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل کسانى که با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مىشوند. «رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها» نماز، ذکر الهى و مایه آرامش است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «1»، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ» ممکن است معناى «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» این باشد که بواسطه ذکر و یادى کهخدا از شما مىکند، دلهایتان آرام مىگیرد. یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد. چنان که حضرت نوح علیه السلام بواسطه کلام الهى «اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا» «2» آرام گرفت و امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هین على انه بعین الله» این آرامش را ابراز فرمود، و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین» سؤال: اگرچه در این آیه آمده است که دلها، و بویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مىگیرد، امّا در آیات دیگرى مىخوانیم هر گاه مؤمن خدا را یاد کند، دلش به لرزه مىافتد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «3»
آیا این لرزش و آرامش مىتوانند در یک جا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یک فرد، توجّه به این مثالها راهگشا مىباشد:
الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناک است. مثل جراح متخصصى که به علم و کار خود مطمئن است ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مىکنند وهم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
ج
: گاهى انسان از آنجا که مىداند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینکه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىکند و به لرزه مىاندازد.د: انسانهاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مىشود، امّا هنگامى که آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مىکنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مىگیرد و آنها را دلگرم مىسازد. امام سجاد علیه السلام در دعاى ابو حمزه مىفرماید: «اذا ذکرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت
کرمک طمعت»، یعنى هر گاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مىافتم امیدوار مىشوم. صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مىآورد «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ» «4» یعنى در آغاز انسان دلهره دارد ولى کمکم به آرامش مىرسد.
کسى که از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نکبت بارى است. «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» «5»
کسى که مىداند خداوند نیکوکاران را دوست دارد،به کار نیکش دلگرم مىشود
عوامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد کسى که مىداند ذرّهى مثقالى از کارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» «6» نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
کسى که مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» «7» امیدوار است.
کسى که مىداند خداوند در کمین ستمگران است، «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» «8» آرامش دارد.
کسى که مىداند خداوند حکیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نکرده است «عَلِیمٌ حَکِیمٌ» خوشبین است.
کسى که مىداند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى» «9» قلبش مطمئن است.
کسى که مىداند امام و رهبرش انسانى کامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» «10» آرام است.
کسى که مىداند کارِ نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بىنهایت برابر پاداش دارد ولى کار زشتاو یک لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «11» کسى که مىداند خداوند نیکوکاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» «12» به کار نیکش دلگرم مىشود.
کسى که مىداند کار خیرش آشکار و کار شرّش پنهان مىماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
_____________________
(1) طه، 14. (2) هود، 37. (3) انفال، 2. [.....] (4). زمر، 23. (5). طه، 124. (6). زلزال، 7. | (7). هود، 119. (8). فجر، 14. (9). اعلى، 17. (10). بقره، 124. (11). بقره، 261. (12). بقره، 195.
|
منبع: تفسیر نور، ج6، صص: 230_232
تنظیم برای تبیان: سعید آقازاده