فضیلت و عظمت شب قدر
«شب قدر»(لیلة القدر) شبی است که بنا به اعتقاد مسلمانان، قرآن در آن شب نازل شده و از هزار ماه برتر است.
فضائل و برکات عجیبی برای این شب نقل میکنند. چه بسیار بزرگانی که برای درک این شب چه رنجها و مشقتها تحمل کردند و از خدا مسألت میکردند که خداوند توفیق درک این شب را به ایشان عنایت کند.
در ادامه مطلب، اندکی از «فضائل شب قدر» را با هم به نظاره مینشینیم.
معنای لغوی و اصلاحی «قدر»
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2)
«قدر» در اصطلاح عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن.(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز؛ «قدر» نام دارد. (4)
بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
شهید مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: «... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5)
به عبارت دیگر «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. چنان که در روایتى از امام رضا(علیه السّلام) پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)
معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8)
شب قدر
«شب قدر» در قرآن با واژه «لیلة القدر» ذکر شده است.
از این شب در سوره دخان با صفت «مبارکة» یاد شده: «إنّا أنزلناه فی لیلة مبارکة»،
و در سوره قدر بهتر از هزار ماه دانسته شده است: «لیلة القدر خیر من ألف شهر».
سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخّان» است، شش ویژگى براى شب قدر مىشمارد:
الف. شب نزول قرآن است(إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).
ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است(وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).
ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است(لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).
د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مىشوند(تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مىشوند.
ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت(مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول -که مساوى با رحمت خاصه الهى بر مومنان شب زندهدار است- تا طلوع فجر ادامه دارد(سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).
و. شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیرى است؛ زیرا در این سوره -که تنها پنج آیه دارد- سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازهگیرى در آن شب خاص است.
مرحوم کلینى در کافى از امام باقر(علیه السلام) نقل مىکند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مىشود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى دربارهاش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مىگردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مىشود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و....»(9)
کدامین شب؟
دقیقاً معلوم نیست «شب قدر» کدام شب است.
اهل سنت اعتقاد دارند که طبق حدیث نبوی شب قدر در یکی از ده شب آخر ماه رمضان واقع شده است. اغلب شب بیست و هفتم را شب قدر میدانند و در آن شب به دعا و شبزندهداری میپردازند.
مسلمانان سلفی اعتقاد دارند که شب قدر در تمام روزگار همان شبی بود که قرآن در آن نازل گردید و دیگر تکرار نمیشود.(10)
برخی نیز اظهار داشتهاند که تا زمان زندگی حضرت محمد(ص) شب قدر در هر سال تکرار میشد اما پس از مرگ ایشان، شب قدر از بین رفتهاست.(11) برخی نیز معتقد بودهاند که شب قدر شبیاست در تمام سال ولی در هر سال شب نامعلومیاست، در سال بعثت در ماه رمضان بوده اما در سالهای دیگر ممکن است در دیگر ماهها باشد.
بر اساس حدیث شیعه که از حماد بن عثمان از حسان بن علی از جعفر صادق(علیهالسّلام) نقل شدهاست؛ شب قدر تا قیامت باقیاست و در ماه رمضان واقع است.(12)
در روایات شیعه آمده است که شب قدر یکی از سه شب نوزدهم، بیست و یکم یا بیست و سوم ماه رمضان است که احتمال شب بیست و سوم بیشتر است. در اصول کافی نیز آمدهاست که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است.(13)
فضیلت شب قدر
در قرآن و روایات برای این شب فضیلتهای بسیاری ذکر شده است. در این شب -که شب نزول قرآن به شمار مىآید- امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(14) عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(15) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر(علیه السلام) مىفرماید: «إنّه ینزل فى لیلة القدر إلى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى أمر نفسه بکذا و کذا و فى أمر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(16)
شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
در بعضی از تفاسیر آمده است که روزی پیامبر اکرم(ص) فرمود:«یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه(هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.»
یاران پیامبر تعجب کردند و آرزو کردند چنین فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر شود؛ در این هنگام بود که سوره قدر نازل شد و بیان شد که «شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.»
علّت اینکه شب قدر را «شب قدر» میگویند، چیست؟
در پاسخ اینکه چرا شب قدر، شب قدر نامیده شد سخن بسیار است از جمله اینکه:
1 ـ شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده، که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مىشود.
شاهد این معنى در آیات 3 و 4 سوره «دخان» است که مىفرماید:
«إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم»؛
«ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم * در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مىگردد».
این بیان، هماهنگ با روایات متعددى است که مىگوید: در آن شب، مقدرات یک سال انسان ها تعیین مىگردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مبارکه، تفریق و تبیین مىشود. البته، این امر هیچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مسأله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگى ها و لیاقت هاى افراد، و میزان ایمان، تقوا، پاکى نیت و اعمال آنها است.
یعنى: براى هر کس آن مقدر مىکنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر: زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد، که تأکیدى بر آن است.
2 ـ بعضى نیز گفته اند: آن شب را از این جهت شب قدر نامیده اند که: داراى قدر و شرافت عظیمى است (نظیر آنچه در آیه 74 سوره «حج» آمده است: ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ: «آنها قدر خداوند را نشناختند»).
3 ـ گاه نیز گفته اند: به خاطر آن است که، قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
4 ـ یا این که: شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5 ـ یا این که: کسى که آن شب را احیا بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت مىشود.
6 ـ یا این که: در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مىشوند، که عرصه زمین بر آنها تنگ مىشود ـ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده است ـ مانند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُه»(سوره طلاق:7). جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده «لیلة القدر» کاملاً ممکن است، هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر و معروف تر است.(تفسیر نمونه، جلد 27، صفحه 210) (*)
پىنوشت:
1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 5، ص 246 و 247.
2- همان، ص 248.
3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج12 ص 150 و 151.
4- همان، ج 19، ص 101.
5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.
6- المحاسن البرقى، ج1، ص 244.
7- بحار الانوار، ج 5، ص 122.
8- المیزان، ج 19، ص 101 - 103
9- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.
10- حصنالتوحید ص ۳۸
11- اسرارالصیام ص ۴۴۱
12- مجمعالبیان ۳۴:۲ ص ۹۵
13- الکافی، ج ۲، ص ۱۶۹.
14- الکافى، کلینى، ج 4، ص 157.
15- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252
16- الکافى، ج1، ص 248
منبع: *سایت تبیان و وب برای همه مفیده