تربیت کودک در روایات اسلامی و سیره اهلبیت(علیهم السلام)
موضوع تربیت فرزند، از دیرباز جزو موضوعات اساسی و بنیادی اسلام بوده است. در دنیای امروز با توسعه و رشد مهارناپذیر تکنولوژی و پیشرفتهای چشمگیر آن، و نیز در عصر رویکرد دوباره بشر به مسئله دین و تربیت الهی موضوع تربیت فرزند، همچنان چشمگیر مینماید. امروز حتی خانوادههای غربی نیز به خوبی دریافتهاند که بازیهای رایانهای، سایتهای سرگرمی، چتهای اینترنتی، تلویزیون، سینما، و... نیازهای روحی فرزندشان را تأمین نمیکند و بنیان خانواده را اکسیری جز تربیت صحیح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آناست که نگاهی کوتاه به تربیت دینی کودک در روایات اسلامی بیندازد.
ضرورت تربیت فرزند صالح
تربیت، مجموعه روشها و راهکارهایی است که از آغاز زندگانی انسان، بهکار گرفته شده است تا او در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزشها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودهاند: اَلوَلَدُ الصّالِحُ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ؛ فرزند صالح گلی است از بوستان بهشت1. همچنین فرمودند: مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحُ؛ فرزند صالح نشانه خوشبختی فرد است.2
امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: مِیرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ...؛ میراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است3.
نام گذاری شایسته
مسئله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. بسیاری از افراد هستند که در بزرگسالی، نام خود را به دلیل عدم تناسب تغییر میدهند و حتی برخی از جوانان و نوجوانان نیز از گفتن نام اصلی خود، به دلیل سبُک و سخیف بودن، پرهیز مینمایند.
از آن جا که اسلام به شکوه و جلال مسلمانان توجه ویژه دارد، آنان را از نامگذاریهای ناشایست و غیر متین برای فرزندان، باز داشته است. حتی از نام گذاریِ نیک، به «حقی مسلّم بر گردن پدر و مادر» تعبیر شده است. امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید:
اَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیهِ بِأِسمٍ حَسَنٍ فَلیُحَسِّن اَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ؛ نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام میدهد ایناست که نام نیکو بر او بگذارد. پس شایسته است هر یک از شما نام فرزند خود را نیکو قرار دهد.4
همچنین روایت شده است که فردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد و پرسید: ای رسول خدا! حق فرزندم بر من چیست؟ فرمود: نام و تربیتش را نیکو کنی و او را در محیطی خوب پرورش دهی.5
امام صادق(علیه السلام) در سخنی فراگیر و کامل در پاسخ ابن حمید، که برای مشورت در مورد انتخاب نامی برای فرزندش شرفیاب شده بود، فرمودند: از نامهایی که بندگی خدای را میرساند (انتخاب کن و) بر او بگذار.6
گذشته از این مطلب، احادیثی موجود است که مبتنی بر تغییر برخی نامها توسط اهل بیت(علیهم السلام) میباشد که آنان اینگونه ناخرسندی خود را از گذاشتن ایندسته نامها اِبراز داشتهاند؛ آنسان که آوردهاند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نام افراد و اماکنی که زیبنده نبود، تغییر میدادهاند.7
همچنین آمده است که امیرالمؤمنین(علیه السلام)، با اینکه نام مادر و همسرشان فاطمه(علیهاالسلام) بود، نام یکی از دختران خود را نیز فاطمه نهادند.8 و نیز نگاشتهاند شدت علاقه به حضرت زهرا(علیهاالسلام) در اهل بیت(علیهم السلام) به گونهای بود که امام کاظم(علیه السلام) نام چهار دختر خود را فاطمه گذاشتند؛ فاطمه کبری، فاطمه وسطی، فاطمه صغری، فاطمه اخری که به فواطم اربعه شهرت یافتند.9 امام رضا(علیه السلام) نیز فرمودهاند: لایَدخُلُ الفَقرَ بَیتاً فِیهِ اسْمُ فَاطِمَة مِنَ النِّسَاءِ؛ در خانهای که نام یکی از زنان فاطمه باشد محرومیت داخل نمیشود.10
این ویژگی در خانواده امام حسین(علیه السلام) نیز دیده میشود و فاطمه کبری و فاطمه صغری از دختران او به شمار میروند.11 این در حالی است که فضای سرکوب شیعیان، بر جامعه حاکم شده بود و رعب و وحشت بر سر آنان که نام فرزندان خود را علی و فاطمه مینهادند، سایه افکنده بود. امام حسین(علیه السلام) نیز در آن فضای تهدید و ارعاب، دست به مبارزهای آشکار زده و با این نامگذاری به پاسداشت جایگاه و احترام این دو دُردانه آفرینش بر میخیزند.
لزوم تربیت فرزند از سنین کودکی
همانگونه که کارشناسان تربیت کودک نیز اذعان دارند، بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است. زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزههای تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آنچه را که به او آموخته میشود، فرا میگیرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرزند خود امام مجتبی(علیه السلام) میفرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. ازاینرو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و اندیشهات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن بینیاز ساختهاند».12
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: مَن رَبّی صَغِیراً حَتَی یَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ یُحَاسِبهُ اللّهُ؛ هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.13
ضرورت مهرورزی و توجه به عواطف کودکانه
رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق(علیه السلام) فرمودهاند:
اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه؛ همانا پروردگار بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید.14
همچنین از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده است:
مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی مینویسد وهر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند.15
و در جای دیگری فرموده اند:
اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.16
همچنین روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: کسی که رحم نکند [مورد]رحم [واقع]نمیشود.17
رعایت حدود محبت و اظهار علاقه
با اینکه در اسلام درباره اظهار علاقه نسبت به کودکان سفارش شده است اما این مهرورزی و علاقه نباید مَصالح واقعی را تحتالشعاع قرار بدهد، بلکه میباید با اظهار محبتِ مهارشده، با کودکان رفتار کرد. زیرا در برخی از موارد، اظهار محبتِ بیحساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگتری میشود و یا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عامیانه «لوس» شدن او میگردد. باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیهنشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سوئی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُرتوقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است. امام باقر(علیه السلام) در این راستا میفرماید:
شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَی الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِیرِ اِلَی العُقُوقِ؛ بدترین پدران کسی است که [در نیکی از حد اعتدال خارج شود و] به زیادهروی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی، به عاق والدین دچار شود.18
نگاشتهاند؛ روزی جمعی از دوستان امام باقر(علیه السلام) به منزل ایشان آمدند. یکی از فرزندان خردسال ایشان دچار تب شدید و بیماری سختی بود. امام نیز از این موضوع سخت ناراحت بودند به گونهای که آرامش نداشتند و آثار اندوه در چهره ایشان دیده میشد. مهمانان با مشاهده سیمای اندوهگین امام، بر حال ایشان نگران شده و با خود گفتند اگر این فرزند از دنیا برود حتماً از اندوه و پریشانی برای امام اتفاقی میافتد. در همین اثنا، صدای گریه زنان از اتاق مجاور شنیده شد و همگی دانستیم که برای کودک اتفاقی افتاده. اندکی بعد با خبر شدیم که فرزند خردسال امام از دنیا رفته است. امام به اتاق مجاور رفت و پس از ساعتی بازگشت اما بر خلاف انتظارِ حاضرین، دیگر در چهره ایشان اثری از پریشانی دیده نشد، به امام عرض کردند: وقتی که ما نزد شما آمدیم به گونهای پریشان بودید که ما نگران حال شما شدیم [اما اینک اثری از ناراحتی در شما نمیبینیم!]. امام فرمودند: ما نیز [مثل شما]دوست داریم که عزیزانمان تندرست و به دور از آسیب باشند ولی زمانی که امر الهی سر رسید و تقدیر خدا محقق گردید [گردن نهادن در برابر] امر خدا برایمان عزیزتر است.19
به بیان دیگر، درست است که محبت به فرزند جایگاه ویژهای دارد اما نباید همه چیز را فدای آن نمود و از وظیفه اصلی سرباز زد.
توجه عاطفی بیشتر به دختر
اسلام بین دختر و پسر فرق نمیگذارد و ملاک برتری را در تقوا میداند، و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر میدهد. مهم ایناست که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کریم میفرماید:
«یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ اَو یُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً اِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر میدهد و یا پسر و دختر را با هم به وی عطا میکند و آنکه را بخواهد نازا مینماید. بهدرستیکه او دانای تواناست»20
اسلام شدیداً سنت ناپسند و جاهلی اکراه از دختر داشتن را رد میکند و بر خلاف افکار ظاهربین که پسر را بیشتر دوست میدارند، در بعضی از موارد دختر را برتر از پسر قلمداد میکند و دلیل آن را وجود پارهای از ویژگیهای ذاتی که در درون آنهاست، برمیشمارد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در اینباره میفرماید:
نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّیَاتٌ؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت رسانی، یار و غمخوار [اعضای خانواده]، بابرکت و پاکیزه کننده [در خانواده برای پدر و مادر ].21
و نیز فرموده اند:
اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَی الذُّکُورِ؛ خداوند متعال بر دختران مهربانتر است تا پسران.22
در برخی موارد دختران برتری نیز دارند. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما یُثَابُ عَلَی الحَسَنَاتِ و یُسألُ عَنِ النِعمَةِ؛ دختران نیکی و پسران نعمتاند و همانا بر نیکیها پاداش داده و از نعمتها سؤال میشود.23
اسلام با در نظر داشتن روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخی از رفتارهای خانوادگی مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند.
آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک
بدون تردید، یادگیری از مهمترین فرایندهای روانی است که زمینههای آن از سنین کودکی شکل میگیرد و به تدریج با بالا رفتن سن کودک، استعدادهای او نیز بیشتر شکوفا میشود. کودک به دلیل وجود حس قوی تقلید، تلاش میکند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی کند. وجود این حس، به او کمک فراوانی در یادگیری مینماید. والدین نیز میباید از این حس قوی به سود فرزند خود بهرهبرداری کنند و با آموزشهای ابتدایی، کمکم زمینه های آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی، به ویژه نماز، را در او به وجود آورند.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
هنگامی که کودک به سه سالگی رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است). وقتی هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامی که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد. و هنگامی که آندو را به خوبی یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزششان خواهد آمرزید.24
تعلیم دیگر آموزشهای لازم و ارتقاء سطح دانش و معرفت کودک
گذشته از ضرورت تعلیم کودک و آشنا نمودن او با اصول اعتقادی، آموزشهای دیگری نیز ـ و لو در حد آشنایی ـ برای کودکِ در حال رشد ضروری است.
امام صادق(علیه السلام) به جمیلبندرّاج فرمودند: بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِئَةُ؛ فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجئه [و دیگر فرقههای منحرف عقیدتی [بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].25
و نیز:
عَلِّمُوا صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُم اللّهُ بِهِ لا تَغلِبَ عَلَیهِمُ المُرجِئَةُ بِرَأیِهَا؛ کودکانتان را به دانش ما آموزش دهید که برای آنان سودمند است تا مرجئه [و منحرفین] با دیدگاههای خود آنان را مغلوب خود نسازند. 26
پی نوشت::
1ـ وسائل الشیعة، ج15، ص97.
2ـ همان.
3ـ همان.
4ـ همان، ج15، ص122؛ فروع کافی، ج2، ص86.
5ـ همان، ج15، ص123.
6ـ همان، ج15، ص128؛ فروع کافی، ج2، ص86.
7- همان، ج15، ص122.
8ـ الارشاد، ج1، ص215.
9ـ همان، ج2، ص344: بحارالانوار، ج48، ص317؛ تذکرةالخواص، ص351.
10ـ وسائلالشیعة، ج15، ص129.
11ـ تذکرة الخواص، ص278.
12ـ نهج البلاغه (دشتی)، ص522.
13ـ ارشاد القلوب، ص225.
14ـ وسائلالشیعة، ج21، ص483.
15ـ همان، ج21، ص475.
16ـ همان، ج21، ص483.
17ـ همان، ج15، ص203.
18- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 486.
19ـ بحارالانوار، ج 11، ص 86؛ عیون الاخبار، ج 3، ص 64.
20ـ شوری: 49.
21ـ مستدرک الوسائل ج15، ص115؛ وسائلالشیعة، ج15، ص100؛ فروغ کافی، ج2، ص82.
22ـ وسائلالشیعة، ج15، ص104؛ فروع کافی، ج2، ص82.
23ـ همان، ج15، ص104؛ فروع کافی، ج2، ص82.
24ـ وسائلالشیعة، ج15، ص193.
25ـ فروع کافی، ج2، ص94.
26ـ الخصال، ج2، ص157.
منبع: پایگاه اطلاعاتی حوزه