شاخصه های جامعه ی دینی آفت زده از نگاه امام علی (ع)
جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ب.ظ
نویسنده: عباسعلی کامرانیان
علی (ع) در فراز دوم و سوم از خطبه 233 نهج البلاغه درباره اوضاع نابسامان عصر خود سخن گفته و از منظر آسیب شناسانه به نقد عالمانه تحوّلات فرهنگی و اجتماعی جامعه دینی می پردازد و یازده شاخصه جامعه دینی آفت زده را برمی شمارد که هر یک از آنها محک و الگوی روشن و کارآمدی است برای همه دلسوزان و مسئولین نظام جمهوری اسلامی، تا به ارزیابی واقعی و عینی وضع موجود جامعه دینی خود پرداخته و نگذارند سمت و سوی حرکت جامعه به طرف این شاخصه ها کشیده شود.
حضرت در ابتدا می فرماید: خداوند شما را مشمول رحمت کند، بدانید! در زمانی واقع شدید که جامعه اسلامی دچار این آفات و آسیب ها شده است، سپس آنها را جداگانه توضیح می دهند.
منبع: کامرانیان، عباسعلی، جنگ نرم، بررسی توطئه شیاطین علیه امت اسلامی،(1387)، قم، انتشارات نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام، چاپ اول.
حضرت در ابتدا می فرماید: خداوند شما را مشمول رحمت کند، بدانید! در زمانی واقع شدید که جامعه اسلامی دچار این آفات و آسیب ها شده است، سپس آنها را جداگانه توضیح می دهند.
1ــ کاهش خواص حق مدار و حق گرا.
«القائل قیه بالحق قلیل» (گوینده حق اندک): اینکه شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه دینی به سمتی حرکت می کند که روز به روز بر شمار خواص دنیاگرای دارای نفوذ و صاحب منصب افزوده شود و آنان حقایق و رخدادهای تلخ و شیرین جامعه، منطقه و عرصه بین المللی را با عینک مصالح و منافع دنیوی و حزبی خود ارزیابی کرده و با افکار و مقاصد خود همخوان سازند.2ــ گرمی بازار دروغ و شایعه و غوغاسالاری
«و اللسان عن الصدق کلیل» (و زبان از راستگویی عاجز) نشانه دیگر جامعه دینی بیمار آن است که زبان در کام از چرخش به صدق و پاکی ناتوان و گریزان است و بازار شایعه، افترا، دروغ، تملّق و چاپلوسی خیلی داغ و پررونق است و راستی و درستی متاع زاید و بی ارزش است و انسان های صادق به دلیل عدم شفافیت فضای سیاسی، امنیت شغلی و موقعیّت اجتماعی، از اظهار حقایق ابا دارند و واقعیتها را کتمان می کنند.3ــ انزوای اهل حق و ولایت مدار
«واللازم للحق ذلیل» (و حق طلبان بی ارزشند) تعبیر «لازم للحق» ناظر بر کسانی است که در صراط مستقیم و ملازم با سلطان حق و ملتزم به ولایت و رهبری حق هستند حال اگر اوضاع و احوال فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه به گونه ای رقم بخورد که آنان را به حاشیه براند و میدان فعالیّت و عرصه حضور را از آنان سلب نماید. این نشانه دیگر جامعه ناسالم و بیمار است.4ــ حریم شکنی و مسخ ارزش ها
«اهله معتکفون علی العصیان» (مردم گرفتار گناه) معتکفون کسانی هستند که فارغ از اوضاع جامعه در گوشه ای مشغول و سرگرم کار خودشان می باشند. حضرت می فرماید: اگر غیرت و تعصّب دینی از جامعه اسلامی گرفته شود و قبح و زشتی گناه و مفاسد فرو بریزد و زمینه ها و بسترهای ارتکاب گناه و آلودگی به انواع مفاسد همچون بدحجابی یا بی حجابی، اعتیاد، رشوه، دزدی، اختلاس و... آن چنان فراهم گردد که عدّه ای بی پروا به آن مشغول شوند و معصیت الهی در اماکن و محیطهای مختلف از جمله ادارات، بازار، مراکز تفریحی و سیاحتی به سهولت انجام پذیرد و به تعبیر دیگر روز به روز گناه کردن آسان تر، کم هزینه تر و فراگیرتر گردد و به آسانی حریم ها و حدود الهی شکسته و نقض گردد، بدانید که در چنین شرایطی به جامعه دینی آسیب جدی رسیده است.5 ــ سازشکاری و سرسپردگی مسئولین
«مصطلحون علی الادهان» (به سازشکاری هم داستانند) ظاهر عبارت این است که اگر مسئولین، دولتمردان و نخبگان جامعه که سکان هدایت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی جامعه و مردم در دست قدرت و اندیشه آنان است اهل ایستادگی و مقاومت و رشادت نباشند و در مقابل فشارهای دیگران بر سر اصول و ارزش ها و استقلال دینی و اسلامی خود معامله کنند و از در آشتی و سازش درآیند، بدانید وجود چنین افراد سازشکار و سرسپرده در مصادر امور طلیعه انحطاط و تباهی جامعه اسلامی خواهد بود.6ــ استحاله اخلاقی جوانان
«فتاهم عارم» (جوانانشان بداخلاق) یعنی اگر شرایط فرهنگی و تربیتی جامعه به سمت و سویی سوق پیدا کند که نسل عظیم جوان جامعه که آینده سازان تمدّن و فرهنگ فرادی بشریتند، و به جای باور خویش و ارتقای معرفت و حفظ هویت اسلامی به فرهنگ منحط غربی چون لاابالی گری، بی بندوباری اجتماعی و اخلاقی تمایل و رغبت بیشتری نشان دهند و فضای فرهنگ عمومی جامعه به سمتی رود که جوانان به جای کسب دانش، فضل و جوانمردی و گزینش های منطقی به بی مبالاتی و بی مسئولیتی روآورند. اگر آمار اعتیاد، فساد، بزهکاری اخلاقی در میان جوانان افزایش یافته، باید دانست که این امر زنگ خطر و نشانه جدی و آغازی نامیمون برای انحطاط و تباهی نسل جوان است.7ــ آلودگی بزرگان و سالمندان به گناه
«و شائبهم اثم» (و پیرمردانشان گنهکار) آری پیرمردها و ریش سفیدهای جامعه به جای اینکه جوانان خود را از آلودگی به انواع گناه و معصیت برحذر دارند، خود نیز آلوده به گناه می شوند و نه تنها روند فسق و فجور اخلاقی جامعه در چنین شرایطی کند و متوقف نمی شود بلکه به جهت همراهی بزرگان جامعه با جوانان در امر فساد اخلاقی، این پدیده مهلک روز به روز در اعماق جامعه رسوخ کرده تا اینکه موجب هلاکت و نابودی آن گردد.8 ــ نفاق و دورویی در علما
«و عالمهم منافق» (و عالمشان دورو) در جامعه ای که صاحبان قلم، اندیشمندان و عالمان به جای اینکه مردم را به سوی خدا و سعادت دنیا و آخرت دعوت نمایند، با ایفای نقش دوگاه و مزورانه مردم را به سوی ارزش های غربی و نظام لائیک و سکولار فرا می خوانند. در چنین شرایطی نه تنها ارزش های اسلامی و هویّت دینی تقویت نشده بلکه روز به روز ارزش ها و الگوهای رفتاری دشمنان در جامعه تقویت و سرانجام موجب هلاکت جامعه می گردد.9ــ روابط اجتماعی ناسالم
«قارنهم مماذق» (و نزدیکانشان سودجویند) اینکه اگر اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه به گونه ای سوق پیدا کند که روابط افراد مبتنی بر فریب و نیرنگ و ظاهرسازی باشد و دوستی و ارتباط انسانی صبغه مادی و سیاسی پیدا کند و از مدار اخوت ایمانی و دلسوزی خارج شود و دوستان در حق هم جفا کنند و عهد و وفای رفاقت را پاس ندارند و به جای عیب پوشی به عیب جویی و به جای خیرخواهی همدیگر به فکر منافع خود باشند، بنیاد نظام اجتماعی و روابط انسانی دچار آسیب می شود.10ــ گسست میان نسل ها
«یعظم صغیرهم کبیرهم» (خردسالانشان بزرگان را احترام نمی کنند) از دیگر نشانه های آسیب یافتگی جامعه دینی این است که سطح توقعات، انتظارات نسل جوان امروز جامعه آن چنان به صورت تصنعی تغییر یابد که دیگر احترام نسل دیروز و سالخورده امروز جامعه را پاس ندارند. با گسست و شکاف عمیق و رو به فزونی میان نسل ها مواجه شویم، طوری که روابط اجتماعی جوانترها با پدران، مادران، معلمان و عالمان که با کوله باری از تجربه جوانی خود را دوشادوش سالخوردگان زمانه خود به امید رشد و پیشرفت سپری نموده اند، از سرناسپاسی و بی احترامی باشد، بدانید! این پدیده زنگ خطری جدی است که عدم پیشگیری به موقع، فروپاشی استحکام جامعه توحید مدار را به دنبال دارد.11ــ شکاف طبقاتی
«ولا یعول غنیهم فقیرهم» (توانگرانشان دست مستمندان را نمی گیرند) از آنجا که خداوند در اموال و سرمایه اغنیا حقی برای سائلین و فقرا مقرر نموده است، پس صاحبان ثروت بجای اینکه سرمایه خود را در جهت انفاق، تولید و اشتغال و کارهای عام المنفعه هزینه و سرمایه گذاری کنند و باعث کمک به تهیدستان شوند، با حرص و ولع به سود سرمایه، آن را در جهت کارهای غیرمولد، واسطه ای و انباشت تجملات و اشرافی گری به کار اندازند، بدانید در آن صورت سامانه اقتصاد جامعه به دلیل شکاف طبقاتی روزافزون و در نتیجه بروز و ظهور ثروتهای بادآورده و نوکیسگان طماع به نابودی کشیده می شود.منبع: کامرانیان، عباسعلی، جنگ نرم، بررسی توطئه شیاطین علیه امت اسلامی،(1387)، قم، انتشارات نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام، چاپ اول.
۹۳/۰۴/۱۳