صحبت کردن و ارتباط با نامحرم
سؤال: نظر اسلام درباره صحبت و ارتباط میان زنان و مردان نامحرم با یکدیگر چیست؟
از جمله لوازم ضروری ارتباط، صحبت کردن است. اسلام صحبت کردن لازم و ضروری زن و مرد نامحرم را در امورات و کارهای روزمره زندگی مانند: خرید و فروش، تعلیم و تعلم، پرس و جو، آن هم با رعایت کامل حدود شرعی حرام نمیداند؛ چنان که در روایت میخوانیم که رسول خداصلی الله علیه وآله سخن گفتن با زنان نامحرم را ممنوع کردند، مگر اینکه ناچار باشند، که در این هنگام بیش از پنج کلمه سخن گفتن را با نامحرم روا ندانستند. (1)
در روایت دیگر میخوانیم رسول خداصلی الله علیه وآله از گفتگو و اختلاط با زنان نامحرم نهی کرده، فرمودند: «فَمَا مِنْ رَجُلٍ خَلَا بِامْرَأَةٍ إِلَّا کَانَ الشَّیطَانُ ثَالِثَهُمَا؛ (2) هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمیکند، مگر اینکه شیطان سومین آنهاست [تا آنها را آن گونه که میتواند وسوسه کند و به فساد برانگیزد] .»
و امیر المؤمنین علیه السلام پیوسته از گفتگو و اختلاط با زنان نامحرم نهی میکردند؛ (3) چنان که در روایتی فرموده اند:
«عِبادَ اللَّهِ اِعْلَمُوا... مُحادَثَةُ النِّسَاءِ تَدْعُوا اِلَی الْبَلاءِ وَ یزیغُ الْقُلُوبَ وَ الرَّمْقُ لَهُنَّ یخْطَفُ نُورَ اَبْصارِ الْقُلُوبِ وَ لَمْحُ الْعُیونِ مَصائِدُ الشَّیطانِ؛ (4) ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو با زنان [نامحرم] سبب نزول بلا خواهد شد و دلها را منحرف میسازد. و پیوسته به زنان چشم دوختن نور دیده دلها را خاموش میگرداند و همچنین با گوشه چشم [به زنان] نگاه کردن از حیلهها و دامهای شیطان است.»
و همچنین فرموده اند: «مَنْ فَاکَهَ امْرَأَةً لَا یمْلِکُهَا [حَبَسَهُ اللَّهُ] بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ؛ (5) هر کس با زن نامحرمی شوخی کند، برای هر کلمه که با او در دنیا گفته است، خداوند او را هزار سال زندانی میکند.»
دست دادن
یکی دیگر از لوازم ارتباط، دست دادن و مصافحه است. این مسئله در ارتباط میان دختر و پسر و زن و مرد نیز امکان پذیر است؛ زیرا چه بسا صحبت و انس و الفت به این کار منجر میگردد و اسلام چنین عملی را حرام و خلاف شرع میداند. رسول خداصلی الله علیه وآله در این باره میفرماید: «مَنْ صافَحَ امْرَأَةً حَراماً جاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ مَغْلُولًا ثُمَّ یؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ؛ (6) هر کس با زن نامحرمی دست دهد، روز قیامت زنجیر شده محشور میگردد. سپس امر میشود تا او را به آتش جهنم بیندازند.»
هرگونه تماس غیر شرعی با نامحرم حرام میباشد و خطرناکترین چیزی است که جامعه را به نابودی میکشاند و سبب نزول بلاها و دردهای بی درمان میشود، عفت فردی و عمومی را به خطر میاندازد، و جامعهای لاابالی، فاسد و بی ایمان از نوع فرهنگ غربی به وجود میآورد.
رعایت پیمانهای الهی
ارتباط دختر و پسر و زن و مرد نامحرم بدون رعایت حدود شرعی بر خلاف فرهنگ دینی و اعتقادی ماست و پشت پازدن به پیمانهایی است که با خدا بسته ایم و متعهد شده ایم که فقط او را بپرستیم، عملی بر خلاف قانون او انجام ندهیم و در برابر امر و نهی خدا تسلیم باشیم. پس «أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ»؛ (7) «به عهدی که با خدا بستید، وفا کنید.» «اِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً»؛ (8) «همانا از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.»
خداوند متعال با انتقاد شدید از رفتارهای یهود و نصاری که کتمان حق میکردند و پایبند به عهد و پیمان خود نبودند، میفرماید: «بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَاِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقینَ اِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ اَیمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً اُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لَا یکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا ینْظُرُ اِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَا یزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ (9) «آری کسی که به عهد خدا وفا کند و پرهیزکار باشد، پس خداوند متقیان را دوست میدارد. و آنان که عهد خدا و سوگند خود را به بهایی اندک بفروشند، اینان در آخرت [از بهشت] بهرهای ندارند و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نگوید و [با نظر رحمت] به آنان نمینگرد و پلیدی گناه را از آنان پاک نگرداند و آنان [در آتش جهنّم] عذاب دردناک خواهند داشت.»
در روز قیامت پس از آنکه دستور میدهند فاسقان از صف نیکوکاران جدا شوند، خداوند متعال، خطاب به پیمان شکنان و پیروان شیطان میفرماید: «ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست و اینکه مرا پرستش کنید [و امر مرا اطاعت کنید] که این راه مستقیم [و سعادت ابدی] است؟ مگر این شیطان نبود که گروههای بسیاری از شما انسانها را به گمراهی و فساد کشید، آیا هنوز هم درک نمیکنید؟ [همه این هشدارها را به شما دادیم و نپذیرفتید] اینک این جهنمی است که همواره وعدهاش را به شما [فاسقان و پیروان شیطان] می دادیم. [حال] امروز سوزش آن جهنم را بچشید، به کیفر [فسق و فجور] و کفری که میورزیدید.
امروز است که بر دهان آن فاسقان و کافران مهر خاموشی مینهیم و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به آنچه کرده اند، گواهی میدهند.» (10)
زیانهای ارتباط نامشروع
روابط زنان و مردان نامحرم و مخصوصا دختران و پسران بدون رعایت ضوابط شرعی، زمینهای برای انجام اعمال منافی عفت و زناست و چنان که میدانید، ایام جوانی دوره شور و احساسات جنسی و نشاط جسمی است که با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیتهای ظاهری و فریفتگی جنس مخالف زیادتر میشود. با آن میل و کشش شدید جنسی که مقتضای طبیعت سنّ جوانی است، چنین روابطی از نگاههای آلوده و صحبتهای هوس انگیز و... طبیعتاً خالی نخواهد بود! به هر حال، این ارتباط هیچ جای توجیه ندارد، جز اینکه عامل گسترش فساد اخلاقی است که عواقب خطرناکی برای جامعه انسانی به همراه دارد. برای آگاهی به چند نمونه اشاره میکنیم:
1. از بین رفتن نسلها
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ الزِّنا قَالَ لِمَا فِیهِ مِنَ الْفَسَادِ وَ ذَهَابِ الْمَوَارِیثِ وَ انْقِطاعِ الْأَنْسَابِ لَا تَعْلَمُ الْمَرْأَةُ فِی الزِّنَا مَنْ أَحْبَلَهَا وَ لَا الْمَوْلُودُ یعْلَمُ مَنْ أَبُوهُ وَ لَا أَرْحَامَ مَوْصُولَةٌ وَ لَا قَرَابَةَ مَقْرُونَةٌ...؛ (11) چرا خداوند، زنا را تحریم کرده است؟ فرمود: برای اینکه این عمل مفاسد زیادی را ایجاد میکند، قانون ارث [و ارتباط مالی پدر و فرزند] را نابود میسازد، ریشه نسبها را قطع میکند، زن بدکار نمیداند از نطفه چه کسی باردار شده و فرزندش هم پدر و بستگان پدری خود را نمیشناسد و نمیداند نزدیکان قانونی او کیستند... .»
2. ایجاد بیماریهای جنسی
دانشمندان و پزشکان بزرگ جهان معتقدند که ارتباط نامشروع با زنان و مردان آلوده، سلامت بدن را از بین میبرد و آدمی را به امراض مقاربتی گرفتار میسازد. به جهت اختصار، به دو نمونه اشاره میکنیم:
الف. دکتر اوستاس جسر میگوید: «اگر مردی برای ارضاء غریزه جنسی با زنان متفرقه و آلوده به فساد ارتباط داشته باشد یا دختری از مردی که در خیابان یا محلّ رقص با او آشنا شده فریب خورد، آن وقت آن پسر یا آن دختر با خطر حتمی روبه رو شده اند؛ دو بیماری عمده دستگاههای تناسلی او را مورد تهدید قرار میدهد. یکی «سوزاک» که بیماری ناراحت کنندهای است که اگر معالجه نشود، ممکن است منجر به عقیم شدن گردد. و دیگری «سفلیس» که هر گاه در مراحل اولیه تشخیص داده نشود و به موقع معالجه نگردد، ممکن است شخص مبتلا را فلج و ناقص کند و یا منجر به مرگ شود.» (12)
ب. دکتر گاندی میگوید: «ارتباط نامشروع و فحشا، بنیان اخلاق و دین را خراب میکند. همه مردم باید دقت کنند که چگونه نژاد بشر از «سفلیس» و یا از بیماریهای دیگر مقاربتی، به سوی نابودی میرود. این، بدترین مجازات تبهکاریهای انسان است که تا آخر عمر عذاب بکشد.
هزاران پزشک با انصاف عقیده دارند که اگر این ارتباط و فحشا باقی بماند و شیوع یابد، امیدی به پایداری نژاد بشر نیست. دواهایی که برای معالجه مرض «سفلیسم داده میشود، با اینکه ممکن است پس از مدتی درد را تسکین دهند، خود بیماریهای وحشتناک به وجود میآورند و نتیجه آن را نسلهای بعدی میبینند که به خاطر گناهان پدران ناپرهیزکار خویش عمری با درد و رنج بسر میبرند.» (13)
3. جنایت، آدم کشی و مفاسد اجتماعی
حکمتِ دیگر حرمت ارتباط نامشروع، این است که این امر باعث قتل و جنایت میشود و جامعه را به فساد و تباهی میکشاند و مصائب سنگینی را برای افراد و جامعه به بار میآورد. چه بسیار زنان و مردانی که از حریم عفت منحرف گشته اند و بر اثر عمل ناپسند خویش به دست دیگران کشته شده اند. حضرت امام رضاعلیه السلام در این باره میفرماید:
«حُرِّمَ الزِّنَا لِمَا فِیهِ مِنَ الْفَسَادِ مِنْ قَتْلِ الْاَنْفُسِ وَ ذَهَابِ الْاَنْسَابِ وَ تَرْکِ التَّرْبِیةِ لِلْاَطْفَالِ.؛ حرمت زنا برای این است که باعث فساد [از قبیل] کشته شدن افراد و از بین رفتن ریشه نسبها و ترک تربت فرزندان میگردد.» (14)
در گزارشی آمده است:
«ابوالفضل هفده ساله، محصل سال چهارم دبیرستان، سر مادرش را برید. این پسر وقتی در کلانتری پدرش را دید، گفت:ای بی غیرت! سپس گفت: کاری که وظیفه پدرم بود، من انجام دادم؛ چون او غیرت نداشت، او میدانست که مادرم با رضا سر و کار دارد، ولی به روی خود نمیآورد. عصر دیروز تصمیم گرفتم که این لکه ننگ را از دامنم پاک کنم و با همین تصمیم ساعت یازده شب شام خورده، به منزل آمدم و پس از آنکه همه به خواب رفتند، سر مادرم را با چاقو بریدم.» (15)
و موارد فراوان دیگر، مانند: شکسته شدن حریمها، بی حرمتی به عفت زنان، انحرافات فردی و اجتماعی زنان و مردان، آلوده شدن بسیاری از دامنهای پاک، متلاشی شدن خانوادهها، نداشتن انگیزه برای ازدواج و تشکیل خانواده، افزایش طلاق،... و بالاخره آیندهای پوچ و در نهایت از دست دادن زندگی جاوید بهشتی که خداوند به بندگان مؤمن وعده داده است و خلاصه تمام آنچه که هم اکنون بسیاری از جوامع انسانی به خصوص جوامع غربی به آن دچارند، از عواقب شوم همین نوع روابط است و این نقطه شروع بحرانهای عظیم اجتماعی و فجایع انسانی و جنایتهای بسیاری است که حتی در حال حاضر به صورت سازمان یافته و متأسفانه قانونی در جهان انجام میگیرد!
بنابراین، برای جلوگیری از آثار شوم این نوع ارتباطها، لازم است، در آغاز هر ارتباطی میان دختران و پسران تعهدی به صورت رسمی - هر چند موقت و در زمان محدود - ایجاد شود؛ لذا کسانی که میخواهند با هم رفاقت یا رابطهای داشته باشند، به هر دلیل و بهانهای که باشد، حتی اگر در آینده قصد ازدواج داشته باشند، باید تعهدی رسمی به صورت عقد دایم یا موقت، طبق دستور شرع مقدس اسلام میانشان وجود داشته باشد و تنها در این حالت، ارتباط، دوستی و... آنها جایز و بدون اشکال است؛ اما در غیر این صورت، این ارتباط با مشکل مواجه خواهد شد.
کوتاه سخن اینکه تعالیم حیات بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده و به نیازهای طبیعی انسان توجه کامل داشته و در نتیجه، برای آن راه مناسبی پیشنهاد کرده است. در آیات و روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده که «زندگی مشترک زن و مرد باید بر اساس تفاهم، محبت و عشق باشد»؛ چنان که خداوند در قرآن توصیه میکند که مسلمانان محور زندگی را بر اظهار علاقه و محبت به یکدیگر قرار دهند. (16) همچنین میفرماید: «زن و شوهر لباس یکدیگرند و باید مایه آراستگی و زیبایی و لباس عفاف یکدیگر باشند.» (17)
جوانان باید توجه داشته باشند که امروزه دستهای پنهان دشمن در کمین آنهاست تا در فساد و انحراف و اعتیاد گرفتارشان سازد و آنان را از اهداف بلندشان باز دارد.
پی نوشت:
1) نَهی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اَنْ تَتَکَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَیرِ زَوْجِهَا وَ غَیرِ ذی مَحْرَمٍ مِنْها اَکْثَرَ مِنْ خَمْسِ کَلِماتٍ مِمَّا لا بُدَّ لَها مِنْهُ. (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 3، ح 4968)
2) دعائم الاسلام، نعمان بن محمّد تمیمی، دارالمعارف، مصر، 1385 ق، ج 2، ص 214، ح 788.
3) مستدرک الوسائل، ج 14، ص 273، باب 83، ح 2.
4) تحف العقول، حسن بن شعبة حرّانی، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق، صص 149 و 150.
5) وسائل الشیعه، ج 20، ص 198، باب 106، ح 25418.
6) همان.
7) نحل / 91.
8) اسراء / 34.
9) آل عمران / 86 و 77.
10) یس / 60 - 65.
11) همان، ج 20، ص 337، باب 17، ح 25755.
12) سیری در فلسفه احکام، سید فضل الله تهامی، صص 259 - 260.
13) همان، ص 259.
14) بحار الانوار، ج 76، ص 24، باب 69، ح 19؛ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 92.
15) سیری در فلسفه احکام، ص 255.
16) ر. ک: روم / 21.
17) ر. ک: بقره / 187.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره79.