تبلیغ نوشتاری در احادیث اسلامی
سپیده سخن
تبلیغ از یک جهت بر سه گونه است:
1. تبلیغ گفتاری؛
2. تبلیغ رفتاری؛
3. تبلیغ نوشتاری.
در فرهنگ معمول مردم، «تبلیغ گفتاری» که تبلیغی شنیداری است و با گوش و از راه شنیدن انجام میپذیرد، تبلیغ مطبوعتر و مقبولتری است تا «تبلیغ نوشتاری» که تبلیغی دیداری است و با چشم و از راه دیدن انجام میگیرد.
یکی از دلیلهای این مطبوعی و مقبولی را میتوان در آسانی و ارزانی دستیابی به تبلیغ گفتاری نسبت به تبلیغ نوشتاری جست و جو کرد؛ اما در احادیث اسلامی - آن سان که خواهید دید و خواهید خواند - گاه تعبیرها و تعریفها و حتی تعلیلهایی وجود دارد که نشان میدهد «تبلیغ نوشتاری» در «احادیث اسلامی» ، از جایگاه مطبوعتر و مقبول تری برخوردار است. بدین رو، بر آن شدیم تا «40 حدیث» در این زمینه را برگزینیم و به دوستداران تبلیغ نوشتاری و احادیث اسلامی پیشکش کنیم؛ و اما قلم زدن در باب «تبلیغ رفتاری» را به فرصتی دیگر بسپاریم.
گفتنی است که این احادیث را - برخلاف دیگر ترجمه هایمان - به طرز و سبکی دیگر ترجمه کرده ایم به گونهای که ممکن ست شمیم «نوگرایی» از آن به مشامتان رسد؛ اما اندکی آن هارا تحمل نمایید و با این حدیث نگار، شعرهای زیرین را زمزمه کنید، شاید که در چشم شما آید:
گر متاع سخن امروز کساد است «کلیم» تازه کن طرز که در چشم خریدار آید
* * *
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
امید داریم این «حدیث گزینی» و «حدیث نویسی» که از سنت حسنه «چهل حدیث نویسی» برگرفته شده است، مطبوعتان آید و مقبولتان افتد:
چهل حدیث معصوم در این صحیفه آمد بود کزین صحیفه شمیم گل برآید
1) نخستین قلمزن که بود؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«یا اباذر اربعة من الانبیآء سریانیون: ادم وشیث واخنوخ (وهو ادریس وهو اول من خط بالقلم) و نوح...؛ (1) ای ابوذر! چهارتن از پیامبرانند که سریانی اند و آن آدم است و شیث است و اخنوخ است و نوح. و اخنوخ همان ادریس است و نخستین کسی است که با قلم نوشته است.»
2) پژواک قلم تا کجا که نمیرسد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«ثلاث تخرق الحجب وتنهی الی ما بین یدی الله: صریر اقلام العلمآء ووطی اقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات؛ (2) سه [بانگ طنین انداز] است که پردهها میدرد و پژواک آن در فرجام به خدا میرسد: بانگ قلمهای دانشمندان؛ بانگ قدمهای مجاهدان؛ و بانگ چرخ بافندگی پاکزنان.»
3) چرا زکات دست خود نمیدهی؟
امام صادق علیه السلام:
«... زکوة الید البذل والعطآء والسخآء بمآ انعم الله علیک به وتحریکها بکتبه العلوم ومنافع ینتفع بها المسلمون فی طاعة الله تعالی...؛ (3) زکات دست بذل و دهش و بخشش است از نعمتهایی که خدا به تو ارزانی داشته است و جنباندن آن است به نگارش دانشها و بهرههایی که مسلمانان از آن در راه فرمانبری خدای بزرگ بهره مند شوند.»
4) مرکب دانشوران، برتر آمد ز خون شهیدان
امام صادق علیه السلام:
«اذا کان یوم القیامة جمع الله عزوجل الناس فی صعید واحد ووضعت الموازین فتوزن دمآء الشهدآء مع مداد العلماء فیرجح مداد العلمآء علی دمآء الشهداء؛ (4) آن گاه که روز رستخیز شود، خدای بزرگ همگان را در یک سرزمین گرد هم آورد و ترازوهای ارزش سنج در پیش نهاده شود. چون خونهای شهیدان با مرکب قلم دانشمندان به سنجش آید، مرکب قلم دانشمندان بر خونهای شهیدان برتری یابد.»
5) آنان که ادیب ترند، از همسانان خود برترند
امام جواد علیه السلام:
«ما استوی رجلان فی حسب ودین قط الا کان افضلهما عند الله عزوجل ادبهما...؛ (5) دو کس که در شرافت و دیانت همسنگ همند یافت نمیشود مگر آنکه نزد خدای بزرگ ادیب ترینشان برتر از دیگری است.»
6) فرهنگ مکتوب و این همه پاداش!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«المؤمن اذا مات وترک ورقة واحدة علیها علم تکون تلک الورقة یوم القیامة سترا فیما بینه وبین النار واعطاه الله تبارک وتعالی بکل حرف مکتوب علیها مدینة اوسع من الدنیا سبع مرات؛ (6) مؤمن چون از دنیا رود و برگهای دانش دار از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستخیز، میان او و آتش دوزخ پردهای شود. و خدای خجسته و بزرگ برای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناکی هفت گیتی به وی بخشد.»
7) ای قلمزنان! به کدامین راه میزنید؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«یؤتی بصاحب القلم یوم القیامة فی تابوت من نار یقفل علیه باقفال من نار فینظر قلمه فیما اجراه فان کان اجراه فی طاعة الله ورضوانه فک عنه التابوت وان کان اجراه فی معصیة الله هوی فی التابوت سبعین خریفا...؛ (7) در روز رستخیز، قلمزن را در تابوتی آتشناک بیاورند که قفلهایی آتشناک نیز بر آن بسته باشند. آن گاه به قلمش بنگرند که در چه راه به کار بسته است. اگر در فرمانبری و خرسندی کردگار به کار بسته است، آن تابوت از او برگیرند. و اگر در فرمان نابری کردگار به کار بسته است، هفتاد خزان در آن تابوت به عذابش کشند.»
8) تحقیقات و تالیفات خود را نقد بزنید
امام حسین علیه السلام:
«... من دلائل العالم انتقاده لحدیثه...؛ (8) ... از نشانههای دانشور، به نقد کشیدن سخن خویش است.»
9) اگر که پاک نگاری جای تو در بهشت است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من مات ومیراثه الدفاتر والمحابر وجبت له الجنة؛ (9) هر که از دنیا رود و میراثش دفترها و دواتها بود، باید بهشت ارزانی او شود.»
10) در سایه سار قلم، زندگی بس چه زیباس ت!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«... القلم من الله نعمة عظیمة ولولا القلم لم یستقم الملک والدین ولم یکن عیش صالح؛ (10) قلم نعمتی است بزرگ از سوی کردگار. و قلم اگر نبود، سیاست و دیانتی استوار نمیشد و زیستن خوشی در روزگار نبود.»
11) قلم جاودانه میکند همه را
امام صادق علیه السلام:
«تامل یا مفضل! ما انعم الله [به علی الانسان] ... الکتابة التی بها تقید اخبار الماضین للباقین واخبار الباقین للاتین وبها تخلد الکتب فی العلوم والاداب وغیرها...؛ (11) درنگی کن مفضل! از نعمتهای الهی برای آدمی «نوشتن» باشد که به وسیله آن رخدادهای گذشتگان برای بازماندگان و رویدادهای زندگان برای آیندگان به بند کشیده میشود و نوشتارهای علمی و اخلاقی و جز آن جاودانه میماند.»
12) شگفتا! نوشتار برتر از گفتار گشته
امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«رسول الرجل ترجمان عقله وکتابه ابلغ من نطقه؛ (12) پیک آدمی نمایانگر خرد اوست و نوشتار آدمی رساتر زگفتار اوست.»
13) این گونه نگار
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«کتاب المرء معیار فضله ومسبار نبله؛ (13) نوشتار هر کسی نشان از فرزانگیاش دارد و میزان فرهیختگیاش را نمایاند.»
14) برکرانه قلمت چه جلوه گر است؟
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«عقول الفضلآء فی اطراف اقلامها؛ (14) خرد ورزیهای فرهیختگان [جلوه گر است] برکرانه قلم هایشان.»
15) کیفیت نوشته ات نشانه عقل توست
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«ثلاثة تدل علی عقول اربابها الرسول والکتاب والهدایة؛ (15)
سه چیز است نمودار خردمندی خردمندان: پیک است و نوشتار است و ارمغان انسان.»
16) فرصت از دست مده که پشیمان میشوی
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«اکتبوا العلم قبل ذهاب العلمآء وانما ذهاب العلم بموت العلمآء؛ (16) دانش نگار باشید پیش از آنکه دانشوران از دست روند؛ که با از دست رفتن دانشوران، دانش نیز از دست رود.»
17) تا نوشته ات باقی است پاداش تو هم جاری است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من کتب عنی علما او حدیثا لم یزل یکتب له الاجر ما بقی ذلک العلم والحدیث؛ (17) هر که دانش یا سخنی از من نگاشته است، پاداش او نیز هماره نگاشته شده است تا هنگامی که آن دانش و سخن برجا مانده است.»
18) خوشا آنان که دائم در کتابند
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند:
«اکتب وبث علمک فی اخوانک فان مت فاورث کتبک بنیک فانه یاتی علی الناس زمان هرج لا یانسون فیه الا بکتبهم؛ (18) دانش خویش به نگارش در آر و در میان برادرانت گسترده دار. و چون مرگت فرا رسد، نگاشتههای خویش برای فرزندانت به ارث گذار؛ که مردمان را روزگاری در پیش است آشوبدار و همدمی ندارند به جز نوشتار.»
19) نگارش، شکارچی دانش است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«العلم صید والکتابة قید...؛ (19) دانش شکار است و نگارش دام [آن] است.»
20) تویی دلارام من
امام صادق علیه السلام:
«القلب یتکل علی الکتابة؛ (20) دل با نگارش مطمئن میشود.»
21) با مشکل حافظه، این کار باید کردن
امام حسن علیه السلام به فرزندان خود و فرزندان برادر خود فرمودند:
«فتعلموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه ولیضعه فی بیته؛ (21) دانش فراگیرید. و هر که از شما در حفظ آن تاب و توان ندارد، دانش به نگارش آرد و در خانه خود نگه دارد.»
22) دانش در بند نگارش بکش
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«قیدوا العلم بالکتاب [بالکتابة]؛ (22) در بند [خویش] کشید دانش را با نگارش.»
23) بی نام تو نامه کی کنم باز
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«کل کتاب لا یبدا فیه بذکر الله فهو اقطع؛ (23) هر نگاشته که یاد کردی از کردگار در آغازش نباشد، آن نگاشته بس گسسته باشد.»
24) ترک «بسم الله...» چون ترک نماز است
امام هادی علیه السلام به شخصی که نامش داوود بود، فرمودند:
«... یا داوود لو قلت: ان تارک التسمیة کتارک الصلاة لکنت صادقا؛ (24) ای داوود! اگر بگویم آن کس که «بسم الله...» را ترک کند همسان آن کس است که نماز به جا نمیآورد، سخنی راست گفتهام.»
25) به نام آن که رحمان و رحیم است...
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«بسم الله الرحمن الرحیم مفتاح کل کتاب؛ (25) بسم الله...» آغاز هر نوشتهای است.»
26) با خط زیبا بنویس: «بسم الله...»
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من کتب «بسم الله الرحمن الرحیم» فجوده تعظیما [لله] فقد غفر [الله] له؛ (26) هر که «بسم الله...» با خط خوش نگارد تا بزرگی خدا را پاس دارد، خدا [نیز] وی را ببخشاید.»
27) به پر برگی کتابت نناز؛ به پر باری کتابت بناز!
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«احمق الناس من حشی کتابه بالترهات...؛ (27) هر که نگاشته خویش با یاوه نگاریها انباشته کرده است، نابخردترین مردم است.»
28) چرا نوشته هایت را موضوع بندی و دسته بندی نمیکنی؟
امام باقر علیه السلام به نویسنده نوشته هایش فرمودند:
«ان یصنع هذه الدفاتر کراریس وقال علیه السلام: وجدنا کتب علی علیه السلام مدرجة؛ (28) این دفترها باید قسمت قسمت شوند؛ [و فرمودند:] که ما خودمان نوشتههای علی علیه السلام را نیز تقسیم بندی شده دیدیم.»
29) همراه خود چرا قلم نداری؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به کسی که برخی از کارهایش را به وی میگفت و او مینوشت، فرمودند:
«ضع القلم علی اذنک فهو اذکی للمملی؛ (29) قلم برگوش خود بگذار که این کار به یاد آورندهتر است هر نگارندهای را.»
30) قلم به داد حافظه میرسد
مردی از انصار هماره در مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله حضور مییافت و احادیثی را میشنید و شیفته آنها میشد، ولی نمیتوانست آنها را حفظ کند. مشکل خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد. حضرت به او فرمودند:
«استعن بیمینک (واوما بیده،ای خط)؛ (30) یاری بجو از دست خویش (و حضرت به دست او اشاره فرمود که با آن بنویس)».
31) نه غلط بگوییم، نه غلط بنویسیم
امام صادق علیه السلام:
«اعربوا حدیثنا فانا قوم فصحآء؛ (31) سخن ما [شیوا گویید و] شیوا نگارید؛ که ما از [تبار] شیوا سخنانیم.»
32) هان! چرا فیش برداری نمیکنی؟
امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند:
«دخل علی اناس من اهل البصرة فسالونی عن احادیث وکتبوها فما یمنعکم من الکتاب؟ اما انکم لن تحفظوا حتی تکتبوا؛ (32) مردمانی از بصره نزد من آمدند و سخنانی از من پرسیدند و آن هارا همه نوشتند. پس آن چه چیز است که شما را از نوشتن باز داشته است؟ هان! که تا به نوشتن رو نیاورید، به حفظ هم دست نمییابید.»
33) برای حروفچین و ویراستار، خوش خط بنگار و فاصله هم بگذار
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الق دواتک واطل جلفة قلمک وفرج بین السطور وقرمط بین الحروف فان ذلک اجدر بصباحة الخط؛ (33) در دوات خویش لیقه (34) گذار و نوک قلم خویش دراز بدار و میان سطرها فاصله گذار و حروف نزدیک به یکدیگر نگار که این چنین کار، زیبایی خط را بود سزاوار.»
34) چرا نوشته هایت را بازنگری و بازنگاری نمیکنی؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«اذا کتبت کتابا فاعد فیه النظر قبل ختمه فانما تختم علی عقلک؛ (35) هرگاه چیزی نوشتی، باید که پیش از مهر نمودنش دگربار در آن بنگری، چرا که بر خرد ورزی خویش مهر پایان میزنی.»
35) دلم جز با کتاب آرام ندارد
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«من تسلی بالکتب لم تفته سلوة؛ (36) آرامشی از دست نداده است آن که با کتابها آرامش به دست آورده است.»
36) هر کتابی ترجمانی است
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الکتاب ترجمان النیة؛ (37) کتاب یک برگردان است از آنچه درون [کتاب نگار] است.»
37) گل سرای دانشوران چیست؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الکتب بساتین العلمآء؛ (38) کتابها باغستانهای دانشورانند.»
38) این سخنگو کیست که در برابرت نیست؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«نعم المحدث الکتاب؛ (39) چه خوش سخن گوید این کتاب.»
39) آینده را هم به تماشا بایست
امام صادق علیه السلام:
«احتفظوا بکتبکم فانکم سوف تحتاجون الیها؛ (40) کتابهای خویش نگاهبان باشید، زودا که نیازمندشان شوید.»
40) تا این زمان، یک «چهل حدیث» نوشته ای؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من کتب عنی اربعین حدیثا رجآء ان یغفر الله له غفر له واعطاه ثواب الشهدآء؛ (41) هر کس چهل حدیث از من بنگارد به آن امید که خدایش آمرزد، خدا نیز او را آمرزد و پاداش شهیدانش دهد.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) بحارالانوار، ج 11، ص 32.
2) تفسیر نمونه، ج 24، ص 377.
3) سفینة البحار، ج 2، ص 461.
4) کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 398.
5) وسائل الشیعة، ج 4، ص 866.
6) بحارالانوار، ج 2، ص 144.
7) میزان الحکمة، ج 8، ص 266.
8) تحف العقول، ابن شعبه حرانی، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1404، ص 248.
9) ارشاد القلوب دیلمی، باب 51.
10) مستدرک الوسائل، ج 13، ص 258.
11) مستدرک الوسائل، ج 13، ص 258.
12) معجم الفاظ غرر الحکم، ص 961.
13) همان، ص 960.
14) همان، ص 939.
15) همان، ص 961.
16) میزان الحکمة، ج 8، ص 324.
17) همان، ص 325.
18) الکافی، ج 1، ص 52.
19) مکاتیب الرسول صلی الله علیه و آله، ج 1، ص 361.
20) الکافی، ج 1، ص 52.
21) بحارالانوار، ج 2، ص 152.
22) تحف العقول (مترجم) ، ص 35.
23) مستدرک الوسائل، ج 8، ص 434.
24) بحارالانوار، ج 76، ص 50.
25) میزان الحکمة، ج 8، ص 326.
26) مستدرک الوسائل، ج 8، ص 433.
27) همان، ج 11، ص 322.
28) همان، ج 17، ص 293.
29) بحارالانوار، ج 76، ص 50.
30) همان، ج 2، ص 152.
31) الکافی، ج 1، ص 52.
32) بحارالانوار، ج 2، ص 153.
33) نهج البلاغه، سخن کوتاه 307.
34) لیقه» چیزهایی همچون ابریشم و نخ و موی است که در دوات گذارند و مرکب بر آن ریزند تا مرکب لایق و شایسته نوشتن گردد.
35) معجم الفاظ غرر الحکم، ص 960.
36) همان، ص 961.
37) همان، ص 960.
38) همان، ص 961.
39) همان، ص 961.
40) الکافی، ج 1، ص 52.
41) مکاتیب الرسول صلی الله علیه و آله، ج 1، ص 361.