گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه


فهرست مطالب:

  • راهی آسان برای ادای قرض، گشایش زندگی و توفیق رفتن به حج
  • امام صادق(ع) روزگار خود را چگونه سپری می‌‌کرد؟
  • راهی برای ورود آسان به بهشت
  • گوشه‌‌ای از عظمت خدا در تلخى آب گوش و شورى آب چشم
  • همانند سلمان باشیم تا امام(ع) به یاد ما باشد

راهی آسان برای ادای قرض، گشایش زندگی و توفیق رفتن به حج

راوی می‌‌گوید: به‌ امام صادق‌(ع‌) عرض کردم: قرض‌ زیادی‌ به عهده‌ دارم‌، عائله‌‌‌مندم‌، قدرت‌ بر حج‌ ندارم‌، مرا دعائی‌ بیاموز، تا با آن دعا کنم و حوائجم برآورده شود.

امام‌(ع) فرمود: بعد از هر نماز واجب‌ بخوان‌:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِ عَنِّی دَیْنَ الدُّنْیَا وَ دَیْنَ الْآخِرَة».

خداوندا، بر محمد و آل‌ محمد درود فرست، و بدهی دنیا و آخرت‌ مرا أدا نما.

عرض کردم: بدهی دنیا برایم‌ معلوم‌ است‌، بدهی آخرت‌ چیست‌؟

فرمود: بدهکاری آخرت‌؛ «حج‌» است‌.

منبع: معانی الأخبار: 175.

امام صادق(ع) روزگار خود را چگونه سپری می‌‌کرد؟

مرحوم قطب الدّین راوندى روایت کرده است:

روزى از امام صادق(ع) سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى‌‌فرمائى؟

حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مى‌‌نمایم:

مى‌‌دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگرى نمى‌‌گردد.

مى‌‌دانم داراى وظائف و مسئولیّت‌‌هائى هستم، که غیر از خودم کسى توان انجام آنها را ندارد.

مى‌‌دانم مرا مرگ در مى‌‌یابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى‌‌رباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم.

و مى‌‌دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم.

منبع: مستدرک الوسائل12: 172.

راهی برای ورود آسان به بهشت

شخصى نزد امام صادق(ع) حضور یافت؛ و عرضه داشت: یابن رسول الله! پدرم پیر و ضعیف گشته، بطورى که همانند بچّه کوچک باید در خدمت او باشم؛ و نیز او را براى قضاء حاجت بغل مى‌‌کنم.

حضرت فرمود: چنانچه توان داشته باشى باید این کار را ادامه دهى؛ و نیز باید با کمال ملاطفت و مهربانى برایش لقمه بگیرى و دهانش بگذارى.

و انجام این امور فرداى قیامت، راه ورود به بهشت را برایت آسان مى‌‌گرداند.

منبع: جامع السّعادات 2: 265.

گوشه‌‌ای از عظمت خدا در تلخى آب گوش و شورى آب چشم

ابن ابى لیلى(که یکى از دوستان امام جعفر صادق(ع) است) حکایت می‌‌کند:

روزى به همراه نُعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شدیم. حضرت به من فرمود: این شخص کیست؟

عرض کردم: مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى‌‌باشد، که صاحب رأى و داراى نفوذ کلام است.

حضرت فرمود: آیا همان کسى است که با رأى و نظریّه خود، چیزها را با یکدیگر قیاس مى‌‌کند؟

عرض کردم: بلى.

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان! آیا مى‌‌توانى سرت را با سایر أعضاء بدن خود قیاس نمائى؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود: کار خوبى نمى‌‌کنى.

سپس افزود: آیا مى‌‌شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت: خیر.

امام علیه السلام پرسید: آیا علت شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان را می‌‌دانی؟

اظهار داشت: خیر.

ابن ابى لیلى مى‌‌گوید: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم: فدایت شوم، شما خود، پاسخ آنها را براى ما بیان فرما تا بهره‌‌مند گردیم.

  امام صادق(علیه السلام) در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه، در آن نمى‌‌بود پیه ها زود فاسد مى‌‌شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن، این است که اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى‌‌شود و آسیبى به چشم نمى‌‌رسد.

و خداوند در گوش، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛

و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى‌‌گردد.

و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى‌‌باشد: جمله «لا إله إلا الله» است، که اوّل آن «لا إله» یعنى؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد، و آخرش «إلا الله» است، یعنى؛ مگر خداى یکتا و بى همتا.

منبع: بحارالأنوار 2: 295.

همانند سلمان باشیم تا امام(ع) به یاد ما باشد

یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) نقل می‌‌کند:

در حضور امام بودم به ایشان عرض کردم: ای سید و آقای من! چه بسیار یاد «سلمان فارسی» را از شما می‌‌شنوم!

امام فرمود: نگو «سلمان فارسی»، بلکه بگو «سلمان محمّدی».

آیا می‌‌‌‌دانی چرا زیاد از او یاد می‌‌کنم؟

عرض کردم: نه.

فرمود: برای سه خصلت که در او بوده است:

1- مقدّم داشتن میل و خواسته‌‌ی امیرالمؤمنین(علیه‌‌السلام) بر میل خودش.

2- محبت و دوستی نسبت به فقرا و ترجیح دادن آنها بر ثروتمندان.

3- دوست داشتن دانش و دانشمندان.

همانا سلمان بنده شایسته و مسلمانی بود که به حق گرویده بود، و از مشرکین نبوده است.

منبع: طرائف الحکم 2: 344.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی