عذاب و لذّت، مربوط به جسم یا روح؟
چون روح متعلّق به جسم مادّی است و بدان وابستگی دارد، جسم نیز آن عذابها و لذّات را درک میکند.
یکی از سوالات مطرح در خصوص قیامت اینکه عذاب و لذّت قبر، مربوط به جسم است یا روح؟
مطلبی که باید به آن دقّت کرد، این است که سؤال و جواب قبر و همچنین عذابها و لذّاتی که برای عالم قبر برمیشمرند، مربوط به روح انسان است؛ امّا چون روح متعلّق به جسم مادّی است و بدان وابستگی دارد، جسم نیز آن عذابها و لذّات را درک میکند. به بیان روشنتر سؤالات قبر از روحی پرسیده میشود که متعلّق به بدن است و هنوز تعلّقش را از جسم و از بدن جدا نکرده است.
برای فهم بهتر این موضوع و برای تقریب به ذهن، میتوان عالم قبر را به خواب تشبیه کرد. گرچه این تشبیه، تشبیه بعیدی است؛ ولی به تفهیم موضوع کمک میکند. خواب انسان و خوشی و ناخوشی در خواب، مربوط به روح است؛ اما تأثیر عجیبی روی جسم میگذارد؛ مثلاً وقتی انسان در خواب ببیند که وارد یک باغ سرسبز شده و با رفقا و همنشینان خوب، در آن باغ لذّت میبرد و خوش و خرم است، خوشی و نشاط او که مربوط به روح بوده، به جسم او نیز سرایت میکند و پس از بیدارشدن، احساس راحتی و آرامش دارد. همچنانکه خواب وحشتناک، جسم انسان را دچار ناراحتی و اضطراب میکند.
احتلام در خواب، مثال روشنتری در این زمینه است؛ در خواب حالتی برای روح انسان رخ میدهد و در حالی که جسم او با هیچکسی یا چیزی تماس نداشته و تحریک نشده است، در اثر تحریک روح، محتلم میشود.
در این خصوص از مثال دیگری برای تفهیم موضوع و تقریب به اذهان، یاری میجوییم؛ فشار روحی یک جنایتکار و خیانتکار که در مقابل قاضی ایستاده و پروندۀ او را میخوانند و مجبور است به جنایات خود اقرار و اعتراف کند و کمکم محکوم به اعدام میشود، موجب پدید آمدن فشار جسمی به او میشود و حالت خاصّی همراه با احساس سنگینی فراوان پیدا میکند. افرادی که در قبر زیر منگنۀ الهی له میشوند، چنین حالتی دارند؛ البته سختی و فشار و سنگینی قبر، قابل مقایسه با مثال مذکور نیست و در وصف نمیگنجد[3]
[1]. تفسیر القمی، ج 2، ص 94.
[2]. الزخرف، 71: «و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید، [هست].»
[3].کتاب معاد سرنوشت جاودانه انسان