گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه

مطالب مفید برای شما دوست عزیز

گنجینه
طبقه بندی موضوعی

کانال گنجینه
اینستگرام گنجینه
آپارات گنجینه
بایگانی
پیوندهای روزانه

الهى هم‌نشین از هم‌نشین رنگ مى‌گیرد، خوشا آن‌که با تو هم‌نشین است، صبغة اللّه و من احسن من اللّه صبغة.

در شعر از سبک ناصر خسرو قبادیانى پیروى مى‌کرد. براى نمونه قسمتى از یک غزل ایشان را مى‌آوریم:

زان مى تلخ اگر سال‌ها و مهى ما زده‌ایم

همه دانند که با مردم دانا زده‌ایم

ما گدائیم و نیاریم فرو سر به شهان

این سخن، ما به همه بوم و به هر جا زده‌ایم

عقل کالاى نفیسى است به بازار جهان

ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم

ما ز کشتى بگذشتیم پى شوق وصال

خویش از جهان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم

چونکه دانیم به وصالیم از آن حیطه دوست

مدتى رفت که ما راه تمنا زده‌ایم

جلوه دى گفت به دل: این همه رسوائى چیست؟

گفت: ما شیشه ناموس به خارا زده‌ایم

 

شیخ یحیى دولت‌آبادى در حیات یحیى (2/ 113) در مورد حکیم جلوه مى‌نویسد:

«در فلسفه پیروى از مسلک مشائین مى‌نماید، تألیفات ابن‌سینا را بزرگ شمرده، به تدریس آن‌ها افتخار مى‌کند. کتب متأخرین مخصوصا ملا صدرا شیرازى را تدریس مى‌کند، اما اهمیت به آن‌ها نمى‌دهد، خصوصا به اسفار که آن‌را جمع‌آورى شده از کتب دیگران مى‌داند و تألیف آن کتاب را به این صورت که هست به شاگردان صدرالمتألهین نسبت مى‌دهد که پس از رحلت او (جمع) نموده باشند!».

 

 

آزادگى و بى‌اعتنایى حکیم حلوه به دنیا

روزى جناب استاد شعرانى از آزادگى و بى‌اعتنایى مرحوم جلوه به اعتبار دنیوى براى ما حکایت فرمود که آن بزرگوار در مدرسه دارالشفاى تهران حجره داشت، وقتى مریض شد و ناصرالدین شاه با تنى چند از ارکان مملکت به عیادتش رفتند، نخست از اسم جلوه بین شاه و حکیم جلوه سؤال و جوابى رد و بدل شد که از اظهار آن در این محفل منفعلم.

 

شاه بعد از شنیدن آن جواب به فکر جبران آن افتاد، چون حکیم جلوه مریض بود به حکم ضرورت شیشه شربتى دارو در کنارش بود، شاه به مطایبت گفت: «معلوم است که آقا اهل مشروبات هم هست»! حکیم جلوه در جوابش گفت: «الناس على دین ملوکهم»!

 

پس از آن، جناب جلوه به شاه گفت: من روزى به حکم ضرورت از مدرسه درآمدم و دیدم در خیابان نظامیان جلوى مردم را مى‌گیرند و پى‌درپى امر مى‌کنند که بروید، دور شوید. من به یکى از آنان گفتم: این میهن و مرز و بوم مردم است، به کجا بروند و چرا دور شوند؟ در جوابم گفت: شاه دارد مى‌آید. من به آن نظامى گفتم: از من به شاه بگویید که شاه باید کسى باشد که به مردم بگویند بیایید و نزدیک شوید. مگر شاه چه مى‌کند که مردم باید از او دور شوند؟!

 

غرض این‌که مردم الهى، عنقاى عرشى آشیان و بى‌اعتناى به امور اعتبارى‌اند. جناب جلوه انسان الهى بود. انسان الهى، انسانى قرآنى است که لایمسه الا‌المطهرون. انسان قرآنى مى‌داند آنچه را که مى‌اندیشد و مى‌بیند و مى‌شنود، خلاصه هر کار و نیتى که مى‌کند آن را مس مى‌کند. نیات و افکار و افعال انسان، همه انسان سازند. انسان قرآنى مس نمى‌کند مگر پاک را.

 

 

مرحوم جلوه بى‌نیاز از مدح و تعریف است، چه‌اینکه فارغ است از مدح و تعریف. و حقیقت امر را ملاى رومى فرموده است:

مادح خورشید مداح خود است

که دو چشمم روشن و نامر مد است

 

شیخ بزرگوار ابن‌سینا (شرف‌اللّه نفسه‌الزکیه) در فصل دوم از نمط  نهم اشارات در مقامات العارفین هر یک از زاهد و عابد و عارف را به مفاد آیات و روایات بسیار خوب وصف و تعریف فرموده است:

در تعریف زاهد گوید: «المعرض عن متاع الدنیا و طیباتها یخص باسم الزاهد»: زاهد کسى است که از دنیا و خوشى‌هاى آن اعراض کند.

 

و در تعریف عابد گوید: «والمواظب على نفل العبادات من القیام والصیام و نحوهما یخص باسم العابد»: عابد کسى است که (علاوه بر واجبات) برانجام مستحبات نیز مواظبت داشته باشد.

 

و در تعریف عارف گوید: «والمنصرف بفکره الى قدس الجبروت مستدیما لشروق نورالحق فى سره یخص باسم العارف»: عارف کسى است که با فکر خود (با تمام وجود) به عالم جبروت رو کند و بدون وقفه در پى تابیدن نور حق در سر خویش باشد.

 

سپس شیخ فرمود: «وقد یترکب بعض هذه مع بعض» یعنى ممکن است که این‌ها با هم جمع شوند که شخصى هم عارف باشد و هم زاهد و هم عابد.

 

بدون هیچ‌گونه شائبه مداهنه و مجامله، و یا تفوه به مجاز و مسامحه، مرحوم جلوه مصداق بارز هر یک از تعریفات یاد شده مى‌باشد که هم عارف بود و هم زاهد و عابد.

 

عرفان باللّه سرمایه حقیقى انسان است که با خود مى‌برد. به قول حافظ شیرین سخن:

گوهر معرفت آموز که با خود ببرى

که نصیب دگرانست نصاب زر و سیم

ما کارى مهم‌تر از تحصیل این حقیقت نداریم، دیگر امور ما هر چه هست همه باید معد براى بدست آوردن این حقیقت باشند.

 

جناب شیخ (رضوان‌اللّه‌علیه) فرمود: «والمنصرف بفکره الى قدس الجبروت» این چنین کس را مقام عندیت است، یعنى مقام عنداللهى. به قول شیخ اجل سعدى:

هرگز میان حاضر و غایب شنیده‌اى

من در میان جمع و دلم جاى دیگر است

 

در «الهى‌نامه» گفته‌ام: «الهى هم‌نشین از هم‌نشین رنگ مى‌گیرد، خوشا آن‌که با تو هم‌نشین است، صبغة اللّه و من احسن من اللّه صبغة».

 

و نیز شیخ فرمود: «مستدیما لشروق نورالحق فى سره» آرى استدامت و مداومت مى‌خواهد و استقامت مى‌باید. قوله سبحانه: «ان الذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة». اگر مثلا هیزم ترى یا انگشت ذغالى را مکرر در مکرر در جوار آتش بگذارند و بردارند، آن هیزم و ذغال آتشین نمى‌شود، استقامت در جوار آتش مى‌خواهد تا به وصف آتشین متصف شود. مراقبت که کشیک نفس کشیدن است از استقامت فروغ مى‌گیرد و ملکه و اقتدار حاصل مى‌شود. بهره‌اى که از اعمال بدون استقامت عائد مى‌شود «حال» است نه «ملکه»، و مکاشفات و القاءات سبوحى که «تتنزل علیهم الملائکة» اشارت بدان است از ملکه حاصل مى‌شوند نه از حال.

 

و فرمود: «فى سره»، قیصرى در دیباچه شرح فصول‌الحکم گوید: «طریق السر هو طریق الوجه الخاص الذى هو لکل قلب به یتوجه الى ربه من حیث عینه الثابتة» (راه سر راه مخصوصى است که هر دلى از آن برخوردار است و به وسیله آن به اندازه عین ثابتش. به پروردگار خویش روى مى‌کند.)

 

و در شرح فص اسماعیلى آن گوید: «سر الشیء لطیفته وحقیقته المخفیة» (سر هر چیزى عبارت است از حقیقت پنهان آن چیز.)

 

و ابن فنارى در مصباح الانس گوید: «السر هو حصة من مطلق التجلى الجمعى الذى انما یتسند الى الحق المطلق و یرتبط به من حیثیة تلک الحصة هى باتصاله بالحق المطلق الجامع». (سر عبارت است از حصه‌اى از مطلق تجلى جمعى که هر موجودى از آن برخوردار است و به وسیله آن (در قوس نزول) به حق مطلق مستند است و از همان راه (در قوس صعود) به حق مطلق مرتبط مى‌گردد.)

 

هر سه تعبیر معرف یک امرند، و تعریف سوم در حکم بیان و تفسیر است. از زبان برهان الموحدین حضرت وصى امام امیرالمؤمنین على علیه‌السلام بشنو:

«اللهم نور ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبتک، و قلبى بمعرفتک، و روحى بمشاهدتک، و سرى باستقلال اتصال حضرتک یا ذاالجلال والاکرام». (بارالها ظاهر مرا به فرمانبرداریت و باطن مرا به عشقت و قلب مرا به شناختت و روح مرا به شهودت و سر مرا به استقلال اتصال حضرتت، نورانى بگردان. اى صاحب بزرگى و اکرام.

 

غرض این‌که امام فرمود: بار الها سر مرا به استقلال اتصال حضرتت نورانى بگردان. و راه هدایت هم جز صراط اللّه که قرآن کریم است، نیست؛ «ان هذا القرآن یهدى للتى هى أقوم»، «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا للّه و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» بیایید ندایى را لبیک بگویید که به شما حیات جاودانى مى‌بخشد.

 

اوستا و تلمود را دیده‌ایم و هر یک را به دقت زیر و رو کرده‌ایم، صحف عهد عتیق و عهد جدید را بشرح ایضا، و لیکن به قول حافظ:

هزار نقد به بازار کائنات آرند

یکى به سکه کامل عیار ما نرسد

قرآن «مأدبة اللّه» است

جناب رسول اللّه صلى‌اللّه‌علیه‌وآله فرموده است: «ان هذا القرآن مأدبة اللّه فتعلموا مأدبته ماستطعتم، وان أصفر البیوت لبیت اصفر من کتاب اللّه».

 

مأدبه به فتح دال و ضمن آن، طعام مهمانى است. یعنى قرآن سفره الهى است، هیچ کس از کنار این سفره بى‌بهره برنمى‌خیزد.

 

و نیز مأدبه به فتح دال ادبستان است، قرآن براى ادب و تقویم خلق است. ادب نگاهداشت حد هر چیز است، قرآن ادب و دستور الهى است، از این مأدبة اللّه ادب فرا بگیرید وحد انسانى خودتان را حفظ کنید و نگاه بدارید، و بدین دستور خودتان را راست و درست بار بیاورید و به فعلیت برسانید، رسول‌اللّه صلى‌اللّه‌علیه‌وآله فرموده است: «ادبنى ربى فأحسن تأدیبى». و نیز فرمود: «أدبنى ربى بمکارم الاخلاق». حدیث اول را سیوطى در جامع صغیر روایت کرده است، و دوم را دیلمى در باب چهل‌ونه ارشاد القلوب.

 

تشریف مى‌برید به مغازه‌اى یک چرخ خیاطى مى‌خرید، بعد مى‌بینید که صاحب مغازه یک دفترچه به شما مى‌دهد که آداب نگاهدارى این چرخ در آن نوشته است. این دفتر به خریدار هشدارى مى‌دهد که این چرخ خیاطى است نه سراجى، پوست را به دهانش نگذار، بست و گشودش بدین گونه است، نخ و پارچه‌اش باید چنین و چنان باشد، این دفترچه دین چرخ است، دستوراتش باید در متن چرخ پیاده شود تا چرخ سالم بماند و خراب نشود.

 

هم‌چنین آن دست مبارک و تبارک اللّه احسن الخالقین که این صنع شگفت انسان را آفرید کتابى براى نگه‌دارى این صنعت به نام قرآن در کنارش گذاشت، دستورات این کتاب باید در متن احوال انسان و احوال او پیاده شود تا حیات انسانى را به دست آورد و صاحب مدینه فاضله گردد.

 

شبى در محضر انور استاد علامه طباطبایى (قدس‌سره‌الشریف) در قم تشرف داشتیم که روز قبلش در تهران با  دانشمندانى از جمله آقاى هانرى‌کربن فرانسوى، جلسه مذاکره علمى داشتند. براى ما حکایت فرمود که امروز در آن جلسه تهران، مهمان بزرگوارى داشتیم، این مهمان فرانسوى و مسلمان و امامیه بود. از زبان مترجمش اظهار داشت که مسلمانم و شیعه اثناعشرى هستم و به سر امامیه اعتقاد دارم.

 

استاد طباطبایى فرمودند: من از مترجم پرسیدم که آیا تبار و دودمان آقا در پاریس از طایفه امامیه‌اند؟ در جوابم گفت: خیر، من به مطالعه کتب ادیان و مذاهب و ملل و نحل و تحقیقات شخصى خودم به دین اسلام رسیده‌ام و مسلمان شدم و از اسلام به امامیه و مذهب جعفرى که حتى به سر امامیه هم معترف و معتقدم.

 

استاد طباطبایى فرمودند: پرسیدم مرادش از سر امامیه چیست؟ در پاسخم گفت: وجود امام زمان، مهدى موعود عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف‌.

 

آرى بقیة اللّه و تتمة النبوة، واسطه فیض الهى، امام مهدى منتظر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف انسان کامل است، و با بدن عنصرى حى موجود است، و در نظام هستى قبله کل است، و از بطون تفسیر کریمه «وان الى ربک المنتهى» است که همه مى‌کوشند تا به این قبله کل منتهى شوند. و حقا رساله گران‌قدر ما «نهج‌الولایه» را در این موضوع مهم اهمیت بسزا است.

 

به موضوع سخن برگردیم:

حکیم جلوه در ملکوت آسمان‌ها به بزرگى یاد مى‌شود

به این روایت امام ملک و ملکوت، صادق آل محمد علیهم‌السلام که آن‌را ثقةالاسلام کلینى در اصول کافى آورده است، التفات بفرمایید: «من تعلم العلم و عمل به و علّم للّه دعى فى ملکوت السماوات عظیما، فقیل: تعلّم للّه و عمل للّه و علم للّه».

 

کسى که براى خدا علم را فرا گرفت و بدان عمل کرد و براى خدا به دیگران تعلیم داد، در ملکوت آسمان‌ها بزرگ خوانده مى‌شود.

 

با این‌که ملکوت عالم، خود عظیم است، چنان‌که صیغه مبالغه ملکوت مشعر بدان است، و اصل و روح و نگه‌دار این نشأت است و این نشأت ظل آن است، رتبت و درجت چنین شخصى بدان حد است که در آن چنان ملکوت به بزرگى و آقایى یاد مى‌شود.

 

آرى جناب حکیم جلوه در ملکوت آسمان‌ها به بزرگى و عظمت یاد مى‌شود که تعلم للّه و عمل للّه و علّم للّه.

 

 

 

کتاب در آسمان معرفت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۳۱
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی