شیعه و نشانه او؛ در کلام امام رضا(ع)
ممکن است بسیاری از ما در مقام بحث و ادعا، خود را «شیعه حضرت علی(ع)» بنامیم و بدانیم.
اما آیا واقعا اینگونه است؟ و اگر صِرف ادعا باشد و در عمل خلاف آن باشد، چه عقوبتی دامنگیر ما خواهد شد؟ در ادامه مطلب، جریانی از امام رضا(ع) در همین رابطه مطالعه فرمایید.
امام حسن عسکرى(علیهالسّلام) حکایت نمود:
چون موضوع ولایتعهدى حضرت علىّ بن موسى الرّضا(علیهما السّلام) پایان و تثبیت یافت؛ روزى دربان امام رضا(ع) وارد منزل آن حضرت شد و گفت: عدّهاى آمدهاند، اجازه ورود مىخواهند و مىگویند: ما از شیعیان علىّ(ع) هستیم.
امام رضا(ع) اظهار داشت: در حال حاضر فرصت ندارم، به آنها بگو که در وقتى دیگر بیایند.
چون آن جماعت رفتند و در فرصتى دیگر آمدند، باز امام(ع) اجازه ورود نداد. تا آنکه حدود دو ماه بدین منوال گذشت؛ و آنان توفیق زیارت و ملاقات با مولایشان را نیافتند و ناامید شدند؛ ولى با این حال براى آخرین مرحله نیز جلوى منزل حضرت آمدند و با حالت خاصّى اظهار داشتند:
ما از شیعیان پدرت، امام علىّ بن ابى طالب(ع) هستیم و با این برخورد شما، دشمنان ما را شماتت و سرزنش مىکنند. حتّى در بین دوستان، دیگر آبروئى برایمان نمانده است؛ و نیز از رفتن به شهر و دیار خود خجل و شرمندهایم.
در این هنگام، امام رضا(ع) به غلام خود فرمود: اجازه دهید آنها وارد شوند.
همین که آنان وارد مجلس شدند، حضرت به ایشان اجازه نشستن نداد، لذا سرگردان و متحیّر، سرپا ایستادند و گفتند:
یابن رسول اللّه! این چه ظلم بزرگى است که بر ما روا داشتهاى که پس از آن همه سرگردانى، نیز این چنین مورد بى اعتنائى و بى توجّهى قرار گرفتهایم، مگر گناه ما چیست؟ با این حالت، مرگ براى ما بهتر خواهد بود.
در این لحظه، امام رضا(ع) فرمود: آنچه که بر شما وارد شده و مىشود، همه آنها نتیجه اعمال و کردار خود شما مىباشد؛ و نسبت به آن بى اهمیّت هستید!
آن جماعت، همگى گفتند: یاابن رسول اللّه! توضیحى بفرما تا براى ما روشن شود که خلاف ما چیست؟ و ما چه کردهایم، و چه گناهى از ما سر زده است؟
حضرت فرمود: چون شما ادّعاى بسیار بزرگى کردید؛ و اظهار داشتید که شیعه حضرت امیرالمؤمنین، امام علىّ بن ابى طالب(ع) هستید.
واى بر حال شما، آیا معناى ادّعاى خود را فهمیدهاید؟
و سپس افزود: شیعه حضرت علىّ(ع)؛ همانند امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد، عمّار یاسر و محمّد بن ابى بکر هستند، که در انجام اوامر و دستورات امام علىّ(ع) از هیچ نوع تلاش و فداکارى دریغ نورزند.
ولى شما بسیارى از اعمال و کردارتان مخالف آن حضرت مىباشد و در انجام بسیارى از واجبات الهى کوتاهى مىکنید و نسبت به حقوق دوستان خود بى اعتنا و بى توجّه هستید و در مواردى که نباید تقیّه کنید، انجام مىدهید.
و با این عملکرد نیز مدّعى هستید که شیعه امیرالمؤمنین، امام علىّ(ع) مىباشید!!
شما اگر مىگفتید که از دوستان و علاقهمندان آن حضرت و از مخالفین دشمنانش هستیم، شما را مىپذیرفتم و این همه دردسر و مشکلات را متحمّل نمىشدید.
شما منزلت و مرتبه اى بسیار عظیم و شریف را مدّعى شدید، که چنانچه در گفتار و کردارتان صادق نباشید، به هلاکت خواهید افتاد، مگر آن که مورد عنایت و رحمت پروردگار متعال قرار گیرید و لطف خداوند شامل حالتان بشود.
اظهار داشتند: یاابن رسول اللّه! ما از آنچه ادّعا کرده و گفتهایم، پوزش مىخواهیم و مغفرت مىطلبیم و آنچه را که شما فرمودید، ما نیز بر آن عقیده هستیم؛ و هم اکنون اعلام مىداریم که ما از دوستان و علاقه مندان شما اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) مىباشیم و مخالف دشمنان شما بوده و خواهیم بود.
در این هنگام، امام رضا(ع) فرمود: اکنون خوش آمدید، شما برادران من هستید.
سپس آن جماعت را بسیار مورد لطف و عنایت خویش قرار داد و از دربان پرسید: این جماعت چند مرتبه آمدند و خواستند که وارد منزل شوند؛ و مانع ورود ایشان شدى؟
دربان گفت: شصت مرتبه.
امام(ع) فرمود: باید جبران گردد. شصت مرتبه بر آنها وارد مىشوى و سلام مرا به آنها مىرسانى؛ چون که توبه آنها قبول شد و مستحقّ تعظیم و احترام گشتند و اکنون وظیفه ما است که در رفع مشکلات آن ها و خانوادههای ایشان همّت گماریم.
بعد از آن، حضرت دستور فرمود تا مقدار قابل توجّهى مبرّات و خیرات به آن ها کمک شود.
منبع: احتجاج(مرحوم طبرسى)2: 459، ح 318.
وب برای همه مفیده
آمریکا و ایادی اش و دشمنان داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی باید بپذیرند که مردم عزتمند ایران هر زمانی که ببینند دشمنانشان به حق عمل نمی کنند و از باطل هم دست نمی کشند ، بیشتر در راه حق گام بر می دارند و به دیدار خداوند و به جهاد در راه خدا می شتابند چرا که مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز مایه دلتنگی نمی بینند ، زمانیکه حق سر به زیر است ، زمانی که دین و مروت پایمال و زبون و اسیر باشد ، مهر به لب نهادن گناه است و خاموشی بدترین اشتباه است ، چرا که این اساس و مرام حسین است ، روح و رمز قیام حسین است ، یا که آزادگی یا شهادت ، حاصلی از کلام حسین است ، شیعه حسین همین سان غیور است که تا ابد از زبونی به دور است ، خدایا: شیعه و تن به بیداد دادن !؟ شیعه و مهر بر لب نهادن!؟ شیعه و در مذلت فتادن!؟ شیوه شیعه هرگز نه این است ، شیعه نبود هر آن کس این چنین است ، واندر آنجا که ظالم به مستی بر سر خلق می کوبد آزاد ، واندر آنجا که ظلم و بیداد می کشد از قلب مظلوم فریاد ، راستی زندگی ناگوار است و مرگ بالاترین افتخار است ، زآن شهید سر از دست داده ، زآن فداکار در خون فتاده ، جاودان آید این بانگ پر شور لا اری الموت الا سعاده.