به معناى نخست، مراد از زکات فطره زکات خلقت خواهد بود. به این اعتبار به زکات فطره زکات بدن نیز گفته مى‌شود؛ زیرا موجب سلامت جسم از آفت ها مى‌گردد. به معناى دوم، مراد از زکات فطره، زکات اسلام است. تناسب بین زکات فطره و اسلام از این جهت است که زکات از ارکان و شعائر اسلام به شمار مى‌رود و در کاربرد سوم، معناى زکات فطره، زکات افطار از روزه خواهد بود.[۱] از آن در باب زکات سخن گفته‌اند.

در روایات

  • از امام صادق(ع) درباره آیه «‌قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکیٰ»[۲](رستگار شد کسی که زکات داد) پرسیدند. فرمود: «کسی که فطریه را بپردازد» گفتند: «وَ ذَکرَ‌ اسْمَ رَ‌بِّهِ فَصَلَّیٰ»[۳] (و نام پروردگارش را یاد کرد، پس نماز خواند)؟ فرمود: «کسی که به صحرا رفت، پس نماز خواند».[۴]
  • امام صادق(ع) فرمود: از کمال روزه، پرداخت زکات (یعنی فطریه) است، همانگونه که صلوات بر پیامبر(ص) از کمال نماز است، چرا که هر کس روزه بدارد، اما زکات نپردازد، اگر به عمد ترک کرده باشد، برای او روزه ای نیست، و نیز کسی که صلوات بر پیامبر(ص) را ترک کند، نمازی برای او نیست. خدای متعال، پیش از نماز ، زکات را گفته است: فرموده است: «‌قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکیٰ وَ ذَکرَ‌ اسْمَ رَ‌بِّهِ فَصَلَّیٰ»[۵] (رستگار شد کسی که زکات داد و نام پروردگارش را یاد کرد، و نماز خواند).[۶]
  • امام علی(ع) می فرماید: «هر کس زکات فطره را بپردازد، خداوند به سبب آن، آنچه را از زکات مالش کاسته است، کامل می سازد».[۷]
  • امام صادق(ع) فرمود: هر کس روزه داری خود را با سخن شایسته یا کار شایسته به پایان برساند، خداوند روزه او را قبول می کند». گفتند ای پسر پیامبر خدا(ص) سخن شایسته چیست؟ فرمود: «شهادت دادن به این که جز خداوند، معبودی نیست؛ و کار شایسته، پرداخت زکات فطره است».[۸]

حکم تکلیفى

زکات فطره از واجبات عبادی است؛ از این رو، هنگام اداى آن قصد تقرب به خدا شرط صحت آن است.[۹]

شرایط وجوب

  1. تکلیف؛ بنابراین، زکات فطره از غیر مکلّف (نابالغ و دیوانه) ساقط است.[۱۰]
  2. هوشیارى؛ بنابراین، بر کسى که هنگام غروب آفتاب روز آخر ماه رمضان بی هوش باشد، زکات واجب نیست.[۱۱]
  3. آزاد بودن؛ بنابراین، زکات فطره از برده ساقط است.[۱۲]
  4. بى نیازى؛ براساس این شرط، بر فقیر زکات واجب نیست. بنابر قول مشهور، مراد از فقیر کسى است که بالفعل یا بالقوه هزینه زندگى خود و خانواده‌اش را به مدت یک سال نداشته باشد.[۱۳] برخى قدما گفته‌اند: فقیر کسى را گویند که مالک یکى از نصابهاى زکات یا قیمت آن نباشد.[۱۴] از برخى قدما نقل شده که زکات فطره بر فقیرى که مالک قوت یک شبانه روز خویش باشد واجب است.[۱۵] البته شکى در استحباب زکات فطره بر فقیر نیست و کمترین آن، این است که مقدار یک صاع (حدود سه کیلو) را با اعضاى خانواده خود دستگردان کند و سپس آن را به عنوان زکات فطره به فقیرى بیرون از خانواده بپردازد.[۱۶]
  • در اینکه وجوب زکات مشروط به این است که شخص، افزون بر مئونه سال، مالک مقدار زکات باشد یا نه، اختلاف مى‌باشد. بنابر قول نخست، بر کسى که مالک مئونه سال است، لیکن افزون بر آن به مقدار زکات مالک نیست، زکات واجب نخواهد بود.
  • برخى بین غنى بالفعل و غنى بالقوه تفصیل داده و در دومى، وجوب زکات را به داشتن افزون بر مئونه سال، به مقدار زکات، مشروط کرده‌اند.[۱۷]
  • ملاک در وجوب فطره بر شخص، داشتن شرایط وجوب قبل از غروب آفتاب شب عید فطر تا تحقق غروب است. بنابراین، بر کسى که پیش از غروب آفتاب واجد شرایط بوده، لیکن هنگام غروب فاقد آنها گشته، فطره واجب نیست؛ هرچند در صورت برخوردارى از شرایط در فاصله زمانى بین غروب آفتاب شب عید و اقامه نماز عید (زوال روز عید)، مانند آنکه در این فاصله نابالغ بالغ گردد، پرداخت فطره مستحب خواهدبود.[۱۸]
  • برخى معاصران گفته‌اند: چنانچه در فاصله زمانى بین غروب و نماز عید، شرایط محقق شود، احتیاط وجوبى در پرداخت زکات فطره است.[۱۹] برخى نیز قائل‌اند: داشتن شرایط هنگام غروب نیز موجب وجوب زکات است؛ هرچند قبل از آن فاقد شرایط بوده است.[۲۰]

کسانی که بر آنها فطره واجب می شود

هرکس عیال (نان خور) شخص به شمار رود؛ بالغ باشد یا نابالغ؛ آزاد باشد یا برده؛ مسلمان باشد یا کافر، زکاتش بر او (معیل) با فراهم بودن شرایط، واجب است.[۲۱]

آیا زکات فطره زوجه بر شوهر و برده بر مولا، مطلقا واجب است، هرچند نان خور آنان به شمار نروند یا تنها در صورتى که نان خور شوهر و مولا باشند و یا در صورتى که نفقه ایشان بر آن دو واجب باشد، هرچند نان خور محسوب نشوند؟ مسئله اختلافى است.[۲۲] البته اختلاف در صورتى است که زوجه و برده نان خور دیگرى نباشند؛ و گرنه اختلافى در سقوط زکات از عهده شوهر و مولا نیست.[۲۳]

زکات از کسى که فطره او بر عهده دیگرى مى‌باشد، ساقط است؛[۲۴] هرچند وى زکات را نپردازد. البته در فرضى که معیل، فقیر و عیال، غنى باشد آیا بر عیال، پرداخت زکات از طرف خود واجب است یا نه؟ اختلاف است.[۲۵]

زکات فطره مهمان

زکات فطره مهمان بر میزبان واجب است؛ لیکن در اینکه صرف صدق عنوان مهمان ـ که با مهمان شدن در آخرین لحظه باقى مانده از ماه رمضان، به گونه‌اى که با حالت مهمانى داخل شب عید شود تحقق مى‌یابد ـ موجب وجوب زکات فطره بر میزبان است، یا صدق عرفى عنوان «عیال» بر مهمان، شرط وجوب آن مى‌باشد و مجرد صدق عنوان مهمان کفایت نمى‌کند، اختلاف است. شرط بودن مهمانى در طول ماه؛ نیمه دوم ماه؛ دهه آخر ماه؛ دو شب آخر ماه و شب آخر ماه از دیگر اقوال در مسئله است.[۲۶]

بنابر قول دوم، در وجوب زکات فطره، عنوان مهمان، خصوصیت و موضوعیت ندارد؛ بلکه آنچه موضوعیت دارد صدق عنوان «عیال» بر مهمان است؛ لیکن در اینکه صدق عیال بر مهمان متوقف بر باقى ماندن وى براى مدتى نزد میزبان است یا باقى ماندن در شب عید فطر نیز در صدق عنوان «عیال» کفایت مى‌کند، اختلاف است. البته بر کسى که شب عید براى افطار دعوت مى‌شود و پس از افطار مى‌رود، عنوان «عیال» صادق نیست؛ هرچند ورودش بر میزبان پیش از غروب باشد.[۲۷]

جنس و مقدار زکات فطره

کلمات فقها در بیان جنس زکات فطره مختلف است. برخى، تنها گندم، جو، خرما و کشمش را ذکر کرده‌اند. برخى دیگر، ذرت یا کشک را نیز به آنها افزوده‌اند. گروه سوم، آن پنج چیز را به اضافه شیر ذکر کرده و گروه چهارم، برنج را نیز بر شش چیز یاد شده افزوده‌اند.

مشهور متأخران، جنس زکات فطره را قوت غالب بیشتر مردم دانسته‌اند.[۲۸]

در زکات فطره، پرداخت قیمت اجناس یاد شده نیز کفایت مى‌کند.[۲۹]

مقدار زکات فطره براى هر نفر در غیر شیر، یک صاع (حدود سه کیلوگرم) است. در شیر، گروهى مقدار آن را چهار رطل ذکر کرده‌اند؛ هرچند مشهور مقدار آن را نیز یک صاع دانسته‌اند. بنابر قول نخست، در اینکه مراد از رطل، رطل عراقى است یا مدنى اختلاف است.[۳۰]

زمان وجوب زکات فطره

  • زمان وجوب زکات فطره بنابر قول مشهور میان متأخران، غروب روز آخر ماه رمضان است. برخى، زمان وجوب را طلوع فجر روز عید دانسته‌اند.[۳۱] پایان وقت وجوب پرداخت آن نیز اختلافى است. برخى آن را هنگام گزاردن نماز عید، برخى دیگر زوال روز عید و گروه سوم، غروب آن روز دانسته‌اند.[۳۲]
  • در اینکه پرداخت زکات فطره در ماه رمضان، پیش از فرارسیدن زمان وجوب آن، جایز است یا نه، اختلافى است. بنابر قول به جواز، پرداخت زکات فطره از اول ماه رمضان جایز مى‌باشد.[۳۳]
  • هرگاه فرد در طول وقت وجوب، فطره را پرداخت نکند، در صورتى که آن را به قصد قربت از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته باشد، همان را به عنوان زکات فطره خارج مى‌سازد، اما اگر جدا نکرده باشد در اینکه زکات از ذمّه او ساقط مى‌شود یا نه و در فرض عدم سقوط در اینکه باید زکات را به نیّت ادا بپردازد یا قضا، اقوال مختلف است.[۳۴]
  • هر گاه پس از کنار گذاشتن زکات، با امکان پرداخت، آن را نپردازد، ضامن است.[۳۵]

مصرف زکات فطره

  • بنابر قول مشهور و معروف میان فقها، مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است.[۳۶]
  • ظاهر کلام برخى قدما، اختصاص مصرف زکات فطره به فقرا است.[۳۷] برخى معاصران نیز احتیاط وجوبى را در پرداخت زکات فطره به آنان دانسته‌اند.[۳۸]
  • بنابر قول گروهى، دادن زکات فطره به مخالفِ مستضعف در صورت عدم وجود فقیر مؤمن (شیعه دوازده امامی) جایز است.[۳۹]
  • مالک مى‌تواند زکات فطره اش را مستقیم به مستحق بپردازد؛ هرچند تحویل آن به امام(ع) یا نایب او افضل است.[۴۰]
  • بنابر قول مشهور، پرداخت کمتر از یک صاع از زکات فطره به فقیر جایز نیست؛ مگر آنکه فقرا زیاد باشند؛ به گونه‌اى که دادن یک صاع به همه آنان امکان پذیر نباشد، که در این صورت گروهى قائل به جواز پرداخت کمتر از یک صاع شده‌اند. در ناحیه زیادى، دادن بیش از یک صاع، بلکه تا حد رفع فقر از فقیر جایز است.[۴۱]
  • مستحب است زکات فطره به فقراى خویشاوند و سپس همسایگان اختصاص داده شود؛ چنان که ترجیح فقراى اهل علم و فضیلت بر غیر آنان در دادن زکات فطره مستحب است.[۴۲]

پی نوشت:

  1.  مدارک الأحکام ، ج 5، ص 307 ؛ کتاب الزکاة (شیخ انصارى)، ص 397
  2.  اعلی، 14
  3.  اعلی، 15
  4.  من لایحضره الفقیه، ج1، ص 510
  5.  اعلی، 15 و 14
  6.  من لایحضره الفقیه، ج2، ص 183
  7.  من لایحضره الفقیه، ج2، ص 183
  8.  التوحید، ص 22
  9.  عروة الوثقى، ج 4، ص 204
  10.  جواهر الکلام، ج 15، ص 279
  11.  جواهر الکلام، ج 15، ص 485
  12.  جواهر الکلام، ج 15، ص 485 ـ 486
  13.  جواهر الکلام، ج 15، ص 488 ـ 490
  14.  الخلاف، ج 2، ص 146
  15.  مختلف الشیعة، ج 3، ص 261
  16.  جواهر الکلام، ج 15، ص 492
  17.  مستمسک العروة، ص 9، ص 390 ـ 392
  18.  جواهر الکلام، ج 15، ص 499
  19.  منهاج الصالحین (خویى)، ج 1، ص 320
  20.  عروة الوثقى، ج 4، ص 205 ـ 206
  21.  مستمسک العروة، ج 9، ص 396 ـ 397
  22. جواهر الکلام، ج 15، ص 502 ـ 504
  23.  جواهر الکلام، ج 15، ص 504
  24.  جواهر الکلام، ج 15، ص 505
  25.  عروة الوثقى، ج 4، ص 209
  26.  عروة الوثقى، ج 4، ص 207 ـ 208؛ موسوعة الخوئى، ج 24، ص 393 ـ 394
  27.  عروة الوثقى، ج 4، ص 207؛ موسوعة الخوئى،ج 24، ص 393 ـ 396
  28.  الحدائق الناضرة، ج 12، ص 279؛ مستند الشیعة، ج 9، ص 405 ـ 406؛ جواهر الکلام، ج 15، ص 514 ـ 518
  29.  جواهر الکلام، ج 15، ص 518
  30.  موسوعة الخوئى، ج 24، ص 453
  31.  جواهر الکلام، ج 15، ص 527؛ عروة الوثقى، ج 4، ص 222
  32.  الحدائق الناضرة، ج 12، ص 301
  33.  جواهر الکلام، ج 15، ص 529
  34.  جواهر الکلام، ج 15، ص 534 ـ 536
  35.  جواهر الکلام، ج 15، ص 538
  36.  جواهر الکلام، ج 15، ص 538
  37.  المقنعة، ص 252
  38. عروة الوثقى، ج 4، ص 225
  39.  النهایة، ص 192؛ الجامع للشرائع، ص 140 ؛ شرائع الإسلام، ج 1، ص 131 ـ 132
  40.  ریاض المسائل، ج 5، ص 221 ـ 220
  41.  جواهر الکلام، ج 15، ص 541 ـ 542؛ مستمسک العروة، ج 9، ص 438 ـ 439
  42.  جواهر الکلام، ج 15، ص 542 ـ 543

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، مصحح: غفاری، علی اکبر، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ق.
  • نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، دار احیاءالثراث العربی، بیروت، ۱۴۰۴ق.
  • عاملی، محمد بن علی موسوی، مدارک الاحکام فی شرح عبادات شرائع الاسلام، موسسه آل البیت علیهم السلام، بیروت، 1411ق.
  • انصاری، مرتضی، کتاب الزکاة، کنگره شیخ اعظم انصاری، قم، 1415ق.
  • ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، مصحح: حسینی، هاشم، جامعه مدرسین، قم، 1398ق.
  • یزدی، سید کاظم طباطبایی، العروه الوثقی فیما تعم به البلوی(محشی)، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، جامعه مدرسین، قم، 1407ق.
  • حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، جامعه مدرسین، قم، 1413ق.
منبع:ویکی شیعه
  • حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، موسسه دارالتفسیر، قم، 1416ق.
  • خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، نشر مدینه العلم، قم، 1410ق.
  • خویی، ابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی، موسسه احیاء آثار الامام الخوئی، قم، 1418ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، جامعه مدرسین، قم، 1405ق.
  • نراقی، احمد بن محمد، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1415ق.
  • مفید، محمد بن محمد، المقنعه، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، 1413ق.
  • حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرایع، موسسه سیدالشهداءالعلمیه، قم، 1405ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1400ق.
  • حائری، علی بن محمد، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، 1418ق.